سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 56
بازدید دیروز : 80
کل بازدید : 313678
کل یادداشتها ها : 277
خبر مایه


وَهَذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَینَ یدَیهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ یؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ یحَافِظُونَ(الأنعام/92 (

و این کتابی است که ما آن را نازل کردیم؛ کتابی است پربرکت، که آنچه را پیش از آن آمده، تصدیق می‌کند؛ (آن را فرستادیم تا مردم را به پاداشهای الهی، بشارت دهی،) و تا (اهل) ام‌القری [= مکه‌] و کسانی را که گرد آن هستند، بترسانی! (یقین بدان) آنها که به آخرت ایمان دارند، و به آن ایمان می‌آورند؛ و بر نمازهای خویش، مراقبت می کنند!

لج بازی را کنار بگذاریم ، عینک دودی مان را برداریم تا پدیده ها را همانطور که هستند ببینیم!

1-     بهتره برای فهم دقیق تر این آیه ، آیات 90 و 91 سوره انعام را نیز مطالعه کنیم .قرآن در باره بنی اسرائیل و قوم یهود تعبیرات شگفت انگیزی دارد. یکی از ویژه های  بارز این مردمان زرنگ! (به قول خودشان) تحریف و کتمان و پوشیده داشتن حقایق بوده و هست. در رفتار شناسی آنان به عوامل گوناگونی برمی خوریم .مثلا حسادت، کینه توزی ، دنیاگرایی شدید و افراطی موجب شده است روز روشن را انکار کنند و همه چیز را به گونه ای که هوا و هوسشان فرمان می دهد ببینند و جلوه دهند.آنها با این که تورات موسی را در میان خود داشتند برای حفظ جایگاه اعتباری و پوشالی خویش و حسد ورزی بر این که پیامبر خاتم از نسل بنی اسرائیل نیست به ترور شخصیتی پیامبر اسلام(ص) پرداختند و با هدف ودور کردن عموم مردم تشنه ی حقیقت از روی لجبازی و دشمنی شدید سرسختانه می گفتند:"خداوند چیزی(کتابی) برای (هدایت)بشر نفرستاده است!" الله اکبر

2-     این گروه شبهه  و مسئله ی علمی ندارند مشکل آنها ندانستن و جهل نیست.آنان دچار شهوت عملی و اسیر نفس اماره و پیاده نظام ابلیس  هستند .آنان اصل را بر پیروی از امیال نفسانی و غرایز حیوانی وشیطان قرار داده و بر این مبنا می اندیشند و حقوق و تکالیف بشری و خدایی را مصادره می کنند.بنابر این بحث علمی و منطقی با آنها به جایی نمی رسد(ذَرْهُمْ فى خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ - آنها را رها کن که در بیهوده ‏گویى خود بازى کنند.) این گروه دشمنان جان خویشند و سامان برانداز جان و مال و زندگی انسان ها و تنها راه درافتادن با آنان و دربند کشیدنشان آن است که دنیای سراسر لذت آنان را شور و تلخ کنی و دنیارا در برابر چشمانشان تاریک گردانی.

3-     برای حل شبهات و مسائل زندگی و در امان ماندن از کید و مکر و وسوسه و نیرنگ ابلیس و لشکر پیدا و پنهان وی تنها راه مطمئن پیروی از قرآن عزیز است . کتابی آسمانی که بر اساس آیه 92 سوره انعام ، از سوی رب العالمین برای سلامت زندگی انسان در اختیارش گزارده شده است وبرای زندگی امروز و فردای مومنان خویش همه اش خیر و برکت (1)و خوشبختی است .و کدام خیر و برکت ارزنده تر از هدایت، عبرت، شفا، رشد، عزّت ( وَهَذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ) و در حقیقت نسخه کمال یافته کتاب های پیامبران پیشین است که آن کتب آسمانی(تحریف نشده) را در زیر پر وبال خویش گرفته وآنها را مورد حمایت قرار می دهد(مُصَدِّقُ الَّذِی بَینَ یدَیهِ)

4-      آیه بیانگر وحدت و همسویی همه ی پیامبران و کتب آسمانی در اصول واهداف وآرمان ها دارد.(جان گرگان و سگان از هم جداست- متحد جان های شیران خداست) و ویژگی بارز رسولان الهی و مردان خدا این است که اگر همه در یک جا گرد هم آیند یکدیگر را نفی نمی کنند و با هم به ستیزه بر نمی خیزند.

5-     هدف غایی و کلان قرآن هدایت انسان به صراط مستقیم و رهنمون کردن او به خوبی ها و سعادتمندی است. اما برای تحقق این هدف آرمانی و بزرگ از اهداف دیگری نیز سخن به میان می آورد. از جمله آن اهداف این است که مردم را از بیراهه روی و هلاکت بیم دهد.( وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا )صاحب تفسیر نور در تفسیر آیه به نکته مهمی اشار می کند. جناب آقای قرائتی می گوید" با آنکه انبیاء مبشّران هدایت و نجاتند، ولى چون دفع ضرر مقدّم بر جلب منغعت است و نیاز روحى انسان به انذار بیشتر است، در قرآن کلمه «نذیر» و مشتقّات آن، بیش از «بشیر» و مشتّقات آن به کار رفته است."

6-     و اما یک نکته بسیار مهم مدیریتی در مهندسی تبلیغ از آیه شریفه می فهمیم و آن لزوم اولویت دادن به نقاط مرکزى و محورى در تبلیغ و انجام فعالیت های فرهنگی است..( وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا )(2)

7-     در راهبرد پیامبر عزیز (ص)برای دعوت مردم به اسلام سه مرحله دیده می شود.که بسیار اصولی و منطقی است.

الف- دعوت خویشاوندان و نزدیکان خود به پذیرش دعوت(وانذر عشیرتک الاقربین)

ب- دعوت از مردم مکه و دیگر مردمان اطراف آن سامان (آیه مورد بحث)

ج دعوت جهانی با نوشتن نامه و اعزام سفیران به کشورهای مهم (لأنذرکم به و من بلغ)

و این روش همواره می تواند الگوی مناسبی برای دستگاههای فرهنگی و مبلغین دینی باشد.

8-     نخست باید معاد را باور داشت تا فروتنانه سر بر آستان قرآن فرود آورد . چرا که باور معاد و عقیده مندی انسان به ادامه را تا رسیدن به مقصد تعیین شده از سوی خداوند مبتنی بر استدلال عقلی است و قرآن و روایات ابزار باروری و رشد اندیشه و خرد آدمی است . و یکی از مشکلات اساسی قرآن ستیزان نداشتن باور ریشه ای به اصل معاد و جهان دیگر است.( وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِه)

9-     تحکیم بنیان هاى عقیدتى مردم به قرآن و اسلام و رویکرد درست به اقامه نماز در پرتو تقویت ایمان آنان به آخرت میسر است.

10- ارتباط معنادار با خداوند رب العالمین در قالب "اقامه هدفمند نماز " نیز ریشه در آخرت گرایی و معاد باوری انسان مومن دارد. هرچقدر ایمان به آخرت در انسان مومن قوی تر و پایدارتر باشد توجه و اهتمام او بر حفظ و مراقبت از نماز و دستاوردهای آن بیشتر و محکمتر است.

11- مراقبت و محافظت(3) بر نماز از ویژگیهاى مؤمنان به قرآن است.

12- نماز نشانه عملى بارز مسلمان بودن در صدر اسلام بوده است.

 

پانوشت:

(1)«برکة» یعنى رشد و فزونى (لسان العرب) و «مبارک» چیزى است که در آن فزونى باشد. (مفردات راغب).

(2)کاربرد کلمه «ام القرى» به صورت توصیفى براى مکه، که در عین حال عنایت به دیگر شهرها و نقاط نیز هست، مضافاً بر الحاق «من حولها» که شامل تمامى نقاط دیگر مى شود، بیانگر دعوت اسلام و قرآن براى همه مردم زمین و در تمام نقاط است.

(3)محافظت و مواظبت بر نماز به معناى اهتمام به نمازوبه حدود و احکام آن مى ‏باشد. از بارزترین احکام نماز، مقیّد بودن به‏ وقت نماز است و لذا در تفسیر عیّاشى از امام صادق ‏علیه السلام روایت کرده است: «منظور از محافظت بر نماز، اقبال و روآوردن به نمازومواظبت بر وقت آن است تا انسان از آن غافل نشود و چیز دیگرى او را به‏خود مشغول نگرداند.»

سید13/5/93


  

مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان!

بی شک یکی از رسالت های مهم و انکارناپذیر مدیران در نظام اسلامی ترویج و گسترش و پاسداشت ارزش های ناب اسلامی از قبیل اقامه نماز،حجاب و عفاف و بزرگداشت دیگر شعائر اصیل دینی است.و روسای جمهوری بر این موضوع سوگند یاد می کنند و به تبع همه مدیران که از طرف ایشان مستقیما به عنوان وزیر و روءسای سازمان ها منصوب می شوند یا غیر مستقیم به عنوان معاون یا مدیر به مسئولیت گمارده می شوند باید وفادار به این سوگند با شند.

 از قصه قسم و سوگند هم که بگذریم هر مسلمانی به حکم فرمانبری از کتاب الهی و سنت نبوی و پیشوایان معصوم علیهم السلام باید درگفتار و رفتار در تقید به دین و فرهنگ سازی آموزه های دینی به اندازه توانایی خویش کوشش کند.

همه می دانیم که مدیران در سازمان نقش الگویی دارند و هنجار و ناهنجار آنان به عنوان  فرهنگ سازمانی در میان کارکنان به رفتار تبدیل می شود. وقتی بزرگ خانواده بریز و پاش می کند کارمند اگر بتواند چرا نکند؟! پدر خانواده اگر در مراودات و روابط خویش عفت کلام و رفتار را رعایت نکند ، به طور طبیعی فرزندان اینگونه عمل خواهند کرد .مدیر و بزرگ سازمانی که به حضور در نمازجماعت اداره خودش بی اعتنا باشد و بی توجه به برنامه ها وشعائر مذهبی باشد به تدریج همکاران او نیز بی توجه خواهند شد.آری کوچکترین گفتار و رفتار یک مدیر باید بسیار حساب شده باشد.

دوست بزرگواری که در یکی از سازمان های زیر پوشش وزارتخانه "صنعت و معدن و تجارت" کار می کند می گفت: تهویه اتاق های محل کارمان درست کار نمی کند گاهی گرمای اتاق ها طاقت فرسا می شود به گونه ای که برای همکاران به خصوص همکاران خواهر ما غیر قابل تحمل می شود. به مناسبت شرکت در جلسه ای به حضور معاون محترم وزیر و رئیس سازمان مان که تقریبا همیشه درب اتاق ایشان به روی کارکنان بسته است، رسیدیم. در پایان جلسه وقتی که از اتاق ایشان بیرون می آمدیم یکی از رئیس گروهها که از خانوم های همکار هستند موضوع خرابی تهویه را به جناب معاون گوشزد کردند. ایشان نگاهی به این خانوم و نگاهی به معاون خودشان کرده و فرمودند: می بینید، خانوما با این "چادر چاقچور"می خوان گرمشون نباشه! از لحن تمسخرآمیز آقای رئیس سازمان به این همکار خواهرمان خیلی برخورد و به شدت از کنایه و طعن این معاون محترم ناراحت شد . غرولند کنان می گفت: چرا یه موضوع کاری رو به حجاب و چادر خانوما ربط میدن.!

مطمئنا این پاسخ از سوی یک مدیر ارشد که پس از کسب شایستگی ها و تجربیات در این منصب قرار گرفته تنها از روی مزاح و شوخی نبوده است که البته در پشت پرده هر شوخی اندیشه ای جدی نهفته است.!

و صد البته می شد به گونه ای دیگر نیز به این پرسش گر محترم- که خود نیز یک مسئول است- پاسخ بدهند که ، موجب این برداشت و ذهنیت برای کارکنان نشود.

واقعا وقتی نوع نگاه مدیران ارشد نظام نسبت به  مقوله چادر و حجاب  این گونه باشد . از جوانانی که شناخت عمیقی از فرهنگ اصیل اسلامی ندارند چه انتظاری باید داشت.! انتظار پیوست فرهنگی داشتن در ارائه و اجرای برنامه ها، اقامه کامل و تمام نماز در تشکیلات، شکوفایی و رشد اخلاقی و دینی در سازمان و.... ازبرخی مسئولان آب درهاون کوبیدن است.

به نظر نگارنده با این نوع نگرش ها ی تکنوکراتی و ابزاری اصلا نیازی به سرمایه گذاری های میلیاردی از سوی بیگانگان برای القا و ایجاد تفکرات و اندیشه های سکولاری نیست.

مدیرعزیز ! برای نشان دادن التزام به ارزش ها لازم نیست سینه چاک کنید و داد سخن بدهید. به عمل کار برآید به سخندانی و سخنرانی نیست. گاه اگر سکوت کنید و در فشانی نکنید فطرت سالم جوانان جامعه همچنان الهی می ماند. "مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان" و خیربرای بسیاری از ما برای فراری ندادن دیگران از آغوش مهر و رحمت الهی سکوت است سکوت."

سید31/5/93

 

 the best hijab

 

 

 


  
   

 

امام جماعت مسجد محله مون نمازش رو خیلی محزون میخونه.(چیزی شبیه حالت گریه)به گونه ای که بسیاری از ما ها این شکل خوندن رو به خصوص که یه خورده طولانی تر هم میشه نمی پسندیم.!

بعد از نماز همینطور که به محل کارمون برمی گشتیم یکی از دوستان (برچسب روشنفکر نمی زنم) خوبم که برای اولین بارپشت سر این آقا نمازمی خوند گفت: باید یه فکری به حال این آقا بکنین!

گفتم چطور:

گفت: خیلی افسرده است.!! نمازخونها رو هم افسرده می کنه.!

حدس زدم روش خوندن نماز این بنده خدا براش مساله شده .

چون قبلا هم در باره ش بین همکارا حرفایی زده شده بود.گفتم چطور ،برای اینکه نماز رو محزون و غمگین میخونه؟!

گفتم :تا به حال نماز خوندن آیت الله بهجت رو  از تلویزیون ندیدید؟نماز ایشون رو چه میگید؟ نماز ایشون هم که به جماعت بود.تنها یک "ایاک نعبد" ایشون رو می برد به یه عالم دیگه.

حرفی زد که شنیدنش برام خیلی سنگین و ناراحت کننده بود.واقعا چقده راحت نظر میدیم و داوری می کنیم اون هم داوری در باره موضوعاتی که به حالات درونی افراد بستگی داره و کشفش با ابزار حسی ، اونهم در یه برخورد بسیار سخته.

گفت: مگه  عمل آقای بهجت معیار و ملاک برای تشخیص  افسردگی و غیر افسردگی آدماس.( چیزی با این مضمون)جل الخالق! *احتمال دادم که خودشم فهمیدبی تامل حرفی رو زده.چه میشه گفت، "ذالک مبلغهم من العلم." گاهی وقتها با جهان بینی مادی و سکولار و با واژه های برگرفته از دانش ترجمه ای غربی ها می خواهیم رفتارهای دینی را تعریف و تبیین کنیم.

      اصلا معنا شناسی افسردگی در ادبیات و فرهنگ اسلامی چیست؟

     با چه معیار و ملاکی به کسی که با توجه به پیام های متعالی ابوحمزه و مجیر از خود بی خود میشه و ناخودگاه زمزمه و نجوایش به گریه های جانسوز تبدیل میشه و در اوج نگرانی وضع نابسامان خودش در برابر خالق خویش ساعت ها سر به سجده میگذاره ، افسرده می گوییم.

     افسردگی در قاموس ما هم اینه که زانوی غم و غصه بغل کنی وآن چنان فکر و ذهنت درگیر موهومات زندگی بشه که زندگیت رو مختل بکنه و هیچ روزنه ای برای برون رفت از مشکل رو جلوی چشمت نبینی وبا واقعیت ها آن گونه که بایسته است مواجه و روبرو نشی.! به قول آقایون فرد دو قطبی بشه. معاذ الله که مومن واقعی به مبدا و معاد مدیریت زندگی از دستش که توفیق و نصرت الهی همراهشه خارج بشه.

 

     چرا ما آدما خودمون رو معیار درستی و نادرستی رفتار و باورهای دیگران می دونیم.؟!

     به راستی چه عوامل درونی و بیرونی موجب  یک چنین تصویر یاباور و فهمی از بزرگان دینی در ذهنمون نقش ببنده.؟!

     اگه روش (محزون) نماز خوندن یه مرجع تقلید و یک اسلام شناس عارف و وارسته رو افسردگی بدونیم پس نشاط و شادابی رو چگونه میشه تعریف کرد.

     کارپاکان را قیاس از خود مگیر... گرچه آید در نبشته شیر، شیر

     ما در پذیرش فردی به عنوان پیش نماز کاملا آزادیم . هرجای نماز خواستیم می توانیم بدون به هم زدن صورت نماز ، نیت فرادی کنیم و نمازمون را ادامه بدیم. آیا بهتر نیست به جای بر چسب زدن افسردگی به یک برادر دینی به وظیفه و تکلیف دینی خودمون عمل کنیم!

     چرا به جای این که ما خودمون را بالا بکشیم و به سقف برسونیم دنبال پایین کشیدن دیگران هستیم. واقعا اگه ادم یه خورده ذهن شلوغ کارش رو  کنترل کنه و به مفاهیم نماز فکر کنه به این نتیجه نخواهد رسید که اگر اجازه فریاد زدن هم به او داده می شد ، جای آن بود که از این بندگی های بیزنسی با خدا نعره بکشد.

     آری در نماز جماعت باید امام مراعات حال همراهان خودش رو بکنه. و نماز رو خیلی طولانی نکنه اما این یکی با لحن زیبا بخونه یا حداقل مخارج حروف رو رعایت بکنه، حمد و سوره رو با ترتیل بخونه با به صورت تحدیر و تندخونی. جملات نماز رو حزن انگیز یا نشاط انگیز بخونه اموری نیستند که مورد ایراد و اشکال باشند.

     اگر یک صدم مطالعات و دانش افزایی مون در امور مادی به مطالعه در باره دینمون بپردازیم زاویه دید و نگرشمون یه جور دیگه ای خواهد بود. ودرنتیجه به برخی از گناهان آلوده نخواهیم شد.

     خلاصه کنم برادر! دین فهمی چندان آسان نیست تا چه برسه به دینداری و تدین!

     برای نجات از وسوسه ها و الهامات ابلیس و دارو دسته ش از نماز کمک می گیریم  و در این راه استقامت  می ورزیم که فرمود:" یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ "153/بقره


  

همراه با نماز در آیینه قران(برداشنی ازآیات 71و72 سوره انعام)

قُلْ أَنَدْعُواْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُنَا وَلَا یَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى‏ أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَینَا اللَّهُ کَالَّذِى اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَطِینُ فِى الْأَرْضِ حَیْرَانَ لَهُ أَصْحَبٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى‏ ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى‏ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَلَمِینَ* وَأَنْ أَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِی إِلَیهِ تُحْشَرُونَ(الأنعام71/72)

(ای رسول ما به مشرکین)بگو: آیا غیر خداوند، چیزى را بخوانیم که سود و زیانى براى ما ندارد و پس از آنکه خداوند هدایتمان کرد، به عقب باز گشته (و کافر) شویم؟ همچون کسى که شیاطین او را در زمین از راه به در برده‏اند و سرگردان مانده است در حالى که براى او یارانى (دلسوز) است که او را به هدایت دعوت کرده (و مى‏گویند:) نزد ما بیا (و حقّ را بپذیر ولى او گوشش بدهکار نیست). بگو هدایتى که از سوى خدا باشد هدایت واقعى است و ما مأموریم که براى خداى جهانیان تسلیم باشیم. * و (نیز به ما فرمان داده شده به) اینکه: نماز را برپا دارید! و از او بپرهیزید! و تنها اوست که به سویش محشور خواهید شد.»

یکی از غرایز قوی در انسان سود طلبی و گریز از زیان و ضرر است و همواره برای تامین آن در زندگی در جستجوی منبعی است که بتواند پاسخ کافی و یا حداکثری از آن بگیرد و در پناه آن زندگی بی دغدغه و سراسر آسایش و ارامشی داشته باشد.آیات 71و72 سوره انعام انسان راهنمایی می کند تا آن منبع را درست بشناسد. و در سراب جهل و غرور و خودپسندی همچنان تشنه نماند و به هلاکت نیفتد.

با اندکی دقت در آیات 71و72 سوره انعام در می یابیم که:

  1. کسانی که برای پاسخگویی کامل و ماندگار به غریزه منفعت طلبی و دفع خطرات یقینی و احتمالی دنبال پدیده های طبیعی و آفریده های خداوند می روند مرتجع و عقب مانده هستند. چرا که جز خداوند، هیچ جنبنده ای توانایی پاسخ مناسب به نیازهای حقیقی و واقعی انسان را ندارد.
  2. با وجود عقل و فطرت الهی در انسان و فرستادن پیامبران که همگی ابزار راهبری انسان برای برخورداری از یک زندگی آرام وسالم است دنبال طرح و نقشه و مسیر دیگران بودن برای کشف حقیقت زندگی ، واپسگرایی محض است که جز حیرت و تردید و سرگردانی در زندگی دستاوردی ندارد.
  3. هیچ آدمی بدون باید و نباید و قانون برای زندگی کردن نیست. کسی که دل و جان به تسلیم الهی ندهد قطعا بندگی شیاطین (جنی و انسی)خواهد کرد. و پیروی ابلیس جز سرگردانی ارمغانی به دنبال ندارد.
  4. آرامش و تمرکز و رشد در تسلیم بودن در مقابل رب العالمین است. و گیجی و حیرت در دنباله روی الهه های گوناگون بی جان و جاندار و هوی نفس.
  5. ناتوانی معبود های دروغین در رتق و فتق امور خودشون نشانه بی خردی پرستش آنهاست.
  6. تنها پرستش الله تعالی سزاوار و شایسته انسان است چرا که زمام نفع و ضرر آدمی تنها در اختیار خداوند یکتاست.
  7. ارتداد و بازگشت از حق (دین کامل الهی) موجب کشمکش و اضطراب درونی و از بین رفتن آرامش واقعی انسان است و چنین کسی بنا به فرموده قرآن در وادی تاریک حیرت رها شده و دست وپا می زند. آنان دیوانگانی هستند که به دور می خویش می گردند و راه به مقصد نمی برند.
  8. اقامه نماز جلوه ای از تسلیم خدا و پروردگار هستی است و گردن نهادن به آن نشانه ی مسلمانی است.

نکته بسیار مهم:

  • به راستی چر ا از میان هزاران حکم دینی بلا فاصله پس از طرح مساله تسلیم در برابر رب العالمین موضوع نماز را مطرح می فرماید "وان اقیموا الصلا? "؟یادکردن نماز از بین عبادات دیگرجز این نیست که گویای نقش ارزنده و بی بدیل نماز در زندگی ادمی و جایگاه ویژه آن در مجموعه دین دارد.
  • اقامه نماز، تقوای الهی،معاد باوری سه عنصر ناگسستنی در سبک زندگی مومنانه یعنی همان تسلیم خدا بودن است.(نمازی که موجب خود مدیریتی نشود و ادمی را دربرابر حرام و حلال الهی راهبری نکند و تنها به یک عادت تبدیل شود به مرور خاصیت خود را ازدست خواهد داد .)
  • تقوا ( خویشتن داری در برابر زشتی ها ) و اقامه نماز جلوه های رفتاری و بیرونی "تسلیم" هستند. تسلیم حالتی درونی و قلبی است که خروجی و برون داد آن اقامه نماز و تقوی است.
  • اقامه نماز و تقوای الهی و تسلیم در برابر امر و نهی الهی نشانه راهیابی انسان مومن است.(اگر می خواهیم ببینیم در راه حق داریم باید ببینیم  میزان دلبستگی و دلدادگی ما به نماز مورد پسند پیامیر چقدراست!

  

"یاد بگیریم که صاحبان فکر، انگیزه و توکل کسانی هستند که منتظر فرصت ها نمی نشینند ، بلکه فرصت ها را می سازند ."

قبل از ماه رمضان  قراری میان مدیریت یاوران نمازستاد اقامه نمازو معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران گذاشته شد تا از 174 محله شهر تهران  به کمک معاونت های فرهنگی مناطق از میان افراد علاقه مند و آشنا با مسائل مذهبی دو سه نفری  در سراهای محلات شناسایی شوند و در باره چگونگی تشویق و ترغیب مردم محله شان به اقامه نماز، و تشکیل هسته های محلی یاوران نماز، نشست  هایی در ماه رمضان گذاشته شود. هماهنگی های سه جانبه مابین مدیریت یاوران نمازستاد مرکز،شهرداری و ستاد اقامه تهران انجام شده بود.  قرار شد نشست ها شکل و روش کلاسی و آموزشی ، توجیهی داشته باشد.

توفیق الهی رفیق راهم بود تا در این مسیر چیزهایی یاد بگیرم و چیزهایی که اندوخته بودم را به مخاطبان این طرح مبارک منتقل کنم. بی نهایت صاحب نعمت ها و مواهب بی شمارش را سپاس می گویم. گرچه به گفته سعدی (ره):

از دست و زبان که برآید

کزعهده شکرش به درآید

بنده همان به که  زتقصیر خویش

عذر به درگاه خدای آورد

ور نه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جای آورد.

طبیعی است که هر طرح  نویی فراز و فرودهایی دارد و علیرغم هدف گذاری ها و هماهنگی ها همه چیز مطابق میل برنامه ریزان پیش نمی رود. مرد راه باید بود و استقامت باید ورزید. و از روزنه ای کوچک دنیایی بزرگ را باید دید.

یکی دوروز اول آمدن افراد رونقی نداشت . با ید زاویه دید را تغییر دهیم .بارها در کلاس های نمازشناسی حدیث نفس کرده بودم ، به چیزی که قابل رصد و نمایش هیچ  دوربین و بولتن و گزارشی نیست فکرکنیم. و آن"اخلاص" بود. و اندیشهی شمار و کم و بیش آدم ها می توانست پای عزممان را سست و فلج نماید.

شرط اول قدم آن است که عاشق باشی

نمی دانیم کی و چگونه باید یاد بگیریم که کار فرهنگی در حوزه دین، همت و ساز و کار پیامبرانه طلب می کند. از همه آنچه خوانده ایم و اهل معرفت برایمان از سیره پیامبر و جانشینانشان گفته اند چنین می فهمیم که در آغاز رسالت رسولان و اوصیاء حضورشان در تشکل ها و گروههای مردمی با دعوت از سوی گروهها و احزاب و مجامع همراه نبوده است بلکه درست برعکس ، آنان با حضور رسولان الهی چندان موافق هم نبوده اند که در بسیاری موارد مخالف هم بوده اند.!

اما رسولان ، لب به شکوه نمی گشودند و با رفتاری حکمت آمیز که همواره همراه با استدلال و معرفی مشفقانه خود و هدفشان بود در لایه لایه روح و جان مردمان نفوذ می کردند و به آرامی و تدریج قله های صعب و دشوار اندیشهو دل آدمیان را تسخیر می کردند.

بنابر این درابتدای کار کمیت ها را  نمی بایست موفقیت بدانیم. و شمار و بی شمار خوشحال و بدحالمان کند. اصلا یاوران نماز"حال" را باید در انجام وظیفه درست و به موقع و بی توقع جستجو کنند.

برنامه ریزان و مجریان اقامه نمازباید به خوبی دریابند جنس کار با تشکل های مردمی تفاوتی ماهوی با کار در سیستم های اجرایی رسمی دارد. معمولا ورود ما به دستگاههای دولتی همواره  یا در موارد بسیاری با دعوت و آمادگی آنان همراه است . اقتضای کار رسمی و سازمانی این است که سخنران و موضوع سخنو هدف حضور را از پیش می دانند.سلسله مراتب اداری امور را به راحتی پیش می برد.  به نظر می رسد در چنین فضایی کار چندان دشوار نیست.

 اما در این طرح تقریبا مخاطبان اصلی، ما را نمی شناختند  و دقیقا نمی دانستند از کجا آمده ایم . حتی فکر می کردند ما آدم شهرداری هستیم. باید خودمان و هدفمان را معرفی می کردیم. و چه بسا  در مواردی دنبال کلاس درس و سالن و تریبون و میکروفن و ابزار هم خودمان می گشتیم . اما الحق و الانصاف این کجا و کار بچه های جهادی در کهنوج کرمان و نهبندان بیرجند و بشاگرد بندر عباس کجا! صفر هم به حساب نمی آییم.

لذت کار یاوران نمازآن است که بی دعوت نامه و به دور از تشریفات و تجملات و سلام و صلوات های مرسوم و متداول و نام ونشان ها خود، به سوی گروههای مردمی حرکت کنند و بگویند، ما آمدیم. چه لذتی دارد چشیدن مزه فعالیت های بدون تشریفات و تجملات. و شاید یک برداشت فهم صحیح از مدیریت جهادی همین باشد.

و صد البته این گونه فعالیت ها چندان آسان و مورد اقبال بسیاری از ما که به امور اداری خو گرفته ایم نیست .نویسنده بر این باور است که ستاد مرکزی اقامه نمازبرای همه گیر شدن این نهضت و حرکت جهادی باید نمونه های عملی زیادی را در معرض استان ها قرار دهد. و گام به گام باآنان همراه شود. وبرای همراهی مستمر با استان ها نشست های چالشی یک ضرورت انکار ناپذیر است.

نویسنده به عنوان کارشناسی که در زمان بسیار کوتاهی با مدیرانو مجریان طرح همراه بوده است داوری درباره موفقیت طرح را منطقی نمی داند. اما پرسش ها ،گفتگوها و ایده های مخاطبان که معمولا پس از پایان کلاس مطرح می شد حکایت از ضرورت اجرای طرح و درستی آن داشت.

 آیا کلاس ها بازهم برگزار می شود.

-چه کنیم تا فرزندانمان با نمازمانوس شوند

- اشکال این طرح ها و کلاس ها این است که مقطعی و موسمی است.

- چه جوری با ستاد اقامه نمازمرتبط شویم

-خب بعد از این کلاس ما باید چه کار کنیم

و.....

توفیق الهی رفیقمان باشد در نوشتار بعدی ادامه گزارش تحلیلی ، سر فصل ها و محتوای آموزشی طرح تقدیم خوانندگان ارجمند می شود. به حول اللهو قوته

 


  

خدایا مرا بیاموز عمرم را

به"لیت"و"لعلّ"و"ای کاش"و"اگر"و"شاید"

تباه نسازم.

گاهی وقت ها مدیریت یک لحظه ی عمر موجب سلامت بخش مهمی از عمر آدمی است. گاهی خودداری از گفتن یک جمله که تنها چند ثانیه زمان را می گیرد زندگی انسان هایی را از بحران برهاند و آرامش چندین ساله به ارمغان آورد. فرو بردن تنها چند لقمه از طعامی و چند جرعه از نوشیدنی که دقایقی  بسیار کوتاه به طول می انجامد،چطور؟ گفتن و نگفتن یک"بله"یا"نه" چطور؟!مهارت مدیریت بر خود و مهارت بهره گیری درست و به جا از زمان دو عامل مهم در فراهم آوردن سلامت به معنای واقعی آن است.

 در کلاس نماز شناسی حدیث نفس می کرد و مرتب می گفت:

"اگر بتوانیم هفده رکعت نماز واجب خود را مدیریت کنیم و برای آن وقت بگذاریم و آن گونه که در آموزه های دینی به آن سفارش کرده اند با آن روبرو شویم مطمئن باشیم  این بیست دقیقه تا سی دقیقه ،تمام شبانه روز ما را مدیریت خواهد کرد"

پرسیدم چگوته نماز خودرا مدیریت کنیم؟

گفت : کار ساده ای نیست . اما ساده ها و حداقل های آن که من می فهمم

و در توان ماست این است که:

- صدای اذان را که شنیدی با خودت بگو کدوم کار از دعوت خدا مهمتر و لذت بخش تر!

- همیشه منتظر اومدن وقتش باش

- وضویت رو جدی بگیر(اهمیت هر کاری از مقدمه اش پیداست)

-اگه اهل اذان گفتن برای نماز نیستی از گفتن اقامه بخل نورز. مگر دوست نداری پیش نماز یک صف از فرشتگان الهی باشی و ثواب نماز جماعت را برایت در نظر بگیرند.

-همه اسباب مخل و مزاحم به حضور قلب را از دور وبر خودت دور کن و از آنها فاصله بگیر

-سعی در کنترل ذهنت از گرفتار شدن به غیر آنچه باید بگویی و انجام دهی ،داشته باش.

-ادب حالات مختلف نماز را رعایت کن

- با گفتن سلام آخر نماز یکباره ترک سجاده نکن وحد اقل با سجده ی شکری و تسبیحی زمان حضور در جوار محبوب را غنیمت بشمار

و....

یاد آوری این نکته خالی از لطف نیست که به نسبت سرمایه گذاری خالصانه و ارزش گذاری انگیزه مند برای این ارتباط آثار و نتایج آن را در زندگی دریافت می کنیم. و چنین باوری نیز در سایه تجربه و عمل بارور می شود.

در سبک زندگی مومنانه همه لحظات عمر می تواند عبادت به شمار آید اما نماز به طور شگفت انگیز و معجزه آسایی روح حاکم بر همه رفتار و کردار زندگی ایمانی محسوب می شود به گونه ای که اگر خط ارتباطی ما با مبدا به طور صحیح بر قرار شد پیام نماز همچون جریان هوا در تمامی عناصر مادی ومعنوی زندگی نفوذ کرده و همه کانال های زندگی را با خود همراه خواهد کرد.

باور چنین گزارش هایی از نماز چندان هم آسان نیست و مانند هر مهارت دیگر نیاز به تمرین و ممارست و از این مهمتر به صداقت با خود بستگی دارد به این معنا که حقیقتا و به دور از هرگونه هوی و هوس به خواهم مومنانه زندگی کنم.

از اهتمام پیشوایان معصوم و سیره فرزانگان میدان عرفان و عمل چنین به نظر می رسد که نخستین و مهمترین گام اساسی در مدیریت کردن نماز های یومیه توجه و آمادگی لازم برای انجام آن در گل ِزمانی است که آورنده ی شریعت به اقامه آن توصیه کرده است .

جالب است بدانیم در ماجرای تهاجم بسربن ارطاط (فرمانده معاویه)به مناطق تحت نفوذ امیر المومنین علیه السلام وقتی امام فرمانده خود را برای بازپس گیری این سرزمین ها ماموریت می دهد یکی از دهها دستور و یا توصیه حکومتی و امنیتی و اخلاقی که به او می دهند اقامه نماز در وقت آن است.(بحار الانوار جلد سی و چهارم)

محور امور هر چه باشد ، صلح یا جنگ، اقتصادی و یا اجتماعی و خدمت و هر چیز دیگر ، الله است. و روح بندگی و تسلیم در ارنباط معنی دار با الله سبک زندگی را الهی می سازد. دستور امام علی علیه السلام بهانه را برای اقامه نماز در پستو خانه و در اتاق کار و خارج از وقت فضیلت   آن از هر صاحب شغل و منصب می گیرد.

و ایشان به عنوان  پیشوا و الگوی زندگی مومنان در گیر ودار جنگ در تعقیب حرکت خورشید است تا در اولین جزء زمان دستور ، (وقت موسع نماز)فرمان معبود را به جای آورد .

ودر واپسین زمان حضورش در جهان مادی در کنار همه ی سفارش های حق محور و مومنانه اقامه نماز را به فرزندان و پیروان خویش یاد آوری می کند.( خدا را! خدا را! درباره نماز؛ نماز پایه دین شماست مروج الذهب، ج 2، صص ‍ 44 –40 ..)

 

 

سخنی از علامه محمد تقی جعفری

به بهانه شهادت بزرگ راد مرد تاریخ بشریت

 

جامعه ای که علی را جدّی نگیرد ...

 

آری، بدون مبالغه و تأثرات از احساسات لذت بار ولی بی اساس و زودگذر، با کمال صراحت و جدیت می گوییم: طرز تفکّرات و رفتار امیرالمؤمنین(ع) در ارتباطات چهارگانه : 1- ارتباط انسان با خویشتن 2- ارتباط انسان با خدا 3- ارتباط انسان با جهان هستی 4- ارتباط انسان با همنوع خود، از بهترین دلایل اثبات هدفدار بودن هستی و انسان است ؛ هدفی که بالاتر از لذایذ و امتیازات زندگی مادی آدمی است .

جامعه ای که شخصیتی مانند امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) را که همه گفتارها و کردارها و اندیشه هایش حقّ بوده، جدّی نگیرد و موجودیّت خود را به وسیله تعلیم و تربیت او تکامل نبخشد، بدیهی است با چه نتایجی مواجه خواهد گشت . اگر بشریّت با این قیافه ملکوتی از نزدیک آشنا بود و از تعلیم و تربیت او برخوردار می شد، امروزه کمال او به کجا رسیده بود؟

 

 


  

از جمله آرزوهای دیرین انسان جاودانگی و ماندگاری است که هرگز مرگ اورا در نیابد و دچار نیستی و فنا نگردد. و برای تحقق این آرزو از همان آغاز دست به کار شده است. و همه همت او هم برای زیست دراز مدت در این دنیا بوده و هست .  بنا بر آموزه های اسلامی و دیگرادیان توحیدی دنیا فی نفسه و ذاتا ناپایدار و فنا پذیر است.(1) و اگر میلیون ها سال بر عمر آن بگذرد باز سرنوشت قطعی آن تمام شدن است و انتقال به مرحله ای که دیگر نام آن دنیا نیست. و به نوعی ادامه زندگی انسان در شکل و قالب متفاوت از زندگی مادی این جهانی است.
آموزه های اسلامی از زندگی جاودان انسان باواژه "خیر " و"ابقی" یاد کرده است. و همه آنچه در دنیا در اختیار همه آدم های آن قرار می گیرد همه اش کالای ناچیزی است.(2)و جالب و شگفت انگیزاست که فهم آدمی این کالای ناچیز را برای بهتر زیستن و زیستن طولانی تر می داند. وداشتن آن را عامل موثری برای بقا و ماندگاری خویش می بیند و می فهمد.
فرارو گریز از بقاء برای به چنگ آوردن فنا! این است حال و روز دنیا زدگان .
جای شگفتی ندارد . برد نگاهش همین است. نردبان فهمش را تنها برای تعویض لامپ های سقف همین خانه ساخته است.
ذائقه خِردَش  تنها مزه های عناصر آب و خاک را تشخیص می دهد و بس.
اصالت لذت آن هم در محدوده حس و کمی بیشتر در محدوده خیال و وهم زنجیر ذلت را بر پای و گردن فطرتش افکنده. ازآمیختن نطفه اصالت لذت گرایی حسی وخیالی با اصالت فردیت ، خود گرایی و خود محوری چگونه فرزندی را باید انتظار داشت؟!
شگفتی در به کاربردن برخی واژه ها توسط صاحبان چنین نگاهی است!
کارهای عام المنفعه یعنی چه؟
حقوق انسان!
عدل و انصاف و ستم ستیزی!
خوبی و بدی!
شگفتی در پارادوکس و تناقضات این بشر دو پاست که شدیدا دچار خود فریبی و خود خیانتی شده است.
شگفتی از آدمیانی است که با ادعای خدا باوری در برزخ دنیا و آخرت سرگردانند. مردمی که در حیرت فرهنگی به هر در و دیواری می کوبند و هرگز به مرکزیت خود بر نمی گردند.
اندیشه هایی که در بستر حس و خیال غنوده اند و همچنان خیالوارانه آرزوی حق و حقیقت بودن در سر می پرورانند.
دنبال خدای بیکاری می گردند که شکمشان را سیر و همه عالم و آدم را برده و خدمتگزاربی جیره مواجب شکم و زیر شکمشان گرداند.
خدایی که از آنان هیچ نخواهد و همواره چون بدهکاری سر به زیر و شرمنده عربده کشی های آنان باشد.
مستانی که ازشدت مستی نقمت و نعمت خداوند را دیگر نمی فهمد.
مستانی که فقط عابرند و عبرت ناپذیر.می بینند و می گذرند.
مستانی که خود را هشیارترین می دانند!!
وچنین است که ضریب ایمنی ازسوی این گروه بسیار پایین و حتی درحد صفر است.
دیگر بوی سفاهتشان  نه تنها آنان را نمی آزارد که بدان خو گرفته اند و خودخوانده به لقب"ابوجهل" مفتخر شده اند.
مستانی که طوفان های سهمگین و سونامی های سامان برانداز هم آنان را هشیار نمی سازد.
برمرده برادران و همراهان خویش قهقهه سرمی دهند .
خداوندا!
خداوندا!
خداوندا ! به تو پناه می بریم از اسارت ساکنان و حاکمان بیغوله های حیرت و گمراهی.
شهریاران و شهروندانی که گوهر جاودانگی به خرمای  روزگارفروختند.(گوهری طفلی به قرصی نان دهد)(3)
خداوندا! دروازه های شهر با برکتت  بر عاقلان گشوده می شود وآنان را همسایه خویش می گردانی. می دانم دستیابی به گوهر خِرد وجایگاه اندیشه وران معاد اندیش سخت دشوار است و تنها راه ، همان است که تو بنموده ای "و استعینوا بالصبر و الصلاه"
خداوندا! در این غربت تنهایی عقل و عاقل (5)وافسونگری و یکه تازی سفاهت و سفیهان (5)مدرن که سخترین سختی ها ی روزگاز ، دینداری است . نماز را رفیق راهمان گردان.


سید محمد عبداللهی-7/4/93


پی نوشت:


*(1)در کلام امام علی علیه السلام می خوانیم:
«الدنیا دار ممر لا دار مقر»نهج البلاغه، ص 493، ح 133
*(2)در سوره الشوری آیه36 می خوانیم:
فَمَا أُوتِیتُم مِّن شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ(پس هرچه به شما داده شده است کالای زندگی دنیا است و آنچه نزد خدا است برای کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل می کنند بهتر و پایدارتر است.)
*(3)مولوی در دفتر اول مثنوی گوید:
ای گرانجان خوار دیدستی ورا
زانک بس ارزان خریدستی ورا
هرکه او ارزان خرد ارزان دهد
گوهری طفلی به قرصی نان دهد
*(4)در آیه 130 سوره بقره می خوانیم:
وَمَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ(و چه کسى- جز آنکه به سبک مغزى گراید- از آیین ابراهیم روى برمى‏تابد؟)در فرهنگ قرآن، به افرادى که حقائق را نادیده انگاشته و کفران نعمت کنند،سفیه گفته مى‏شود. از امام علیه السلام نقل شده است که فرمود: کسى که شراب بخورد، سفیه است. چنین شخصى به جاى نوشیدنى‏هاى مفید و حلال، به سراغ آشامیدنى مضرّ و حرام مى‏رود. آرى، کسانى که راه حقّ را رها نموده و بى‏راهه مى‏روند، سفیه هستند و آن کس که در انتخاب رهبر و مکتب، قدم درست بردارد عاقل است. در حدیث مى‏خوانیم: عقل همان چیزى است که به وسیله آن خدا عبادت شود وگرنه شیطنت است.
(5)*ازامام صادق‏علیه السلام مى‏پرسند: عقل چیست؟ مى‏فرماید: «العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان»(اصول کافى ج 1 ص‏8) یعنى عقل آن است که به آن خدا عبادت شود وبهشت کسب وتحصیل گردد بنابراین انسان یا عاقل است یا جاهل و غیر عاقل یا عالم است یا جاهل.


  
+ مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند اما خوشبختی دیگران همیشه جلو دیدگان آنهاست «به داشته های خود عمیق تر نگاه کنید»


+ صبح است و هوا و‌ نفس دلکش پاییز من هستم و‌ یک سینه از مهر تو لبریز زیباست تو را دیدن از این پنجره صبح زیباست هوای تو در این صبح دل انگیز


+ برای رسیدن به موجودیت خویش نخست نرده های زندان مطلق گرایی،جزم اندیشی،تعصب ورزی،خوش خیالی و خودخواهی را بشکنیم. خواهیم دید رهایی در دل و جان و اندیشه سپردن به فرمان خداوند تنها مطلق عالم است.


+ #رهبر_انقلاب قدرت استکبارى امریکا هم از بین خواهد رفت ، او هم متلاشى خواهد شد ، این قدرت جهنمى ماندنى نیست ، اسرائیل هم ماندنى نیست. 1370/05/30


+ مردی که دائم ، در حضور خدا باشد و از یاد خدا غافل نشود . هرگز نمی تواند به خانواده خود ظلم کند چنین مردی ، در چشم همسران و فرزندانش ، عزیز و دوست داشتنی و با جذبه خواهد بود .


+ برای رسیدن به عزت بهترین راه ، قناعت است .سعی کنیم حرص و طمع ، نداشته باشیم به اندازه خودمان ، از دنیا بهره برداری کنیم


+ بیشعور سیاسی کیست؟ حسن رحیم پور ازغدی در توئیت خود نوشت: کسی که شعور سیاسی داشته باشد از مذاکره دوباره با آمریکا حرف نمی‌زند.


+ نقوی حسینی مخالف CFT: رئیس جمهور یک سطر بنویسد و تضمین بدهد که اگر عضو کنوانسیون شدیم مشکلات مالی و پولی ما حل می‌شود و اگر نشد مرا استیضاح کنید. ما رای می‌دهیم.


+ آرامــــــش چیست؟ نگاه به گذشته و شکر خــــــــدا، نگاه به آینده و اعتماد به خــــــدا Peace of mind can be meant as: looking back on the past and thanking God; looking ahead into the future and trusting in God.


+ حضرت امام علی ((علیه السلام)) : قیمت و ارزش هر کس به اندازه کارى است که مى تواند آن را به خوبى انجام دهد. ازنهج البلاغه امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام حکمت81






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ