بهترین بخشش
ماه رمضان یکی از بهترین بخشش های الهی |
|
امام سجاد (سلاماللهعلیه) ماه مبارک رمضان را عید اولیاء الله مىداند. دعای 45 صحیفه سجّادیه درباره مقام دعا و وداع ماه مبارک رمضان است . در مقدمه این دعا حضرت سجاد کلیّات نعمت هاى الهى را مىشمارد. امام علیه السلام می فرماید بخشش هاى خداى سبحان ابتدایى است، نه از روى استحقاق. بعد از آن مقدمه مىفرماید: یکى از بهترین بخششهاى خداوند سبحان، ماه مبارک رمضان و روزه این ماه است.. شاعر(سنایی غزنوی) مىگوید: عنکبوتان مگس قدید* کنند این که در آخر ماه مبارک رمضان عید فطر مىگیرند، چون جایزههاى یک ماه را به ما مىدهند، که در حقیقت محصول ماه مبارک رمضان است. ضیافة الله، لقاء الله را به دنبال دارد. پس عظمت از آنِ ماه شوال نیست؛ بلکه عظمت از آنِ ماه مبارک رمضان است که نتیجه یک ماهه را در روز عید مىدهند. که دهم حاصل سىروزه و ساغر گیرم -------------------------------------------- |
حکمت روزه .استاد جوادی آملی دیافت کنید
پاداش روزه
در بعضى از روایات آمده است که روزه بگیرید براى آنکه طراوت و خرمى و شادابى غیر ماه مبارک را از دست بدهید؛ زیرا آنها نشاط کاذب و زودگذر است. وقتى انسان روزه گرفت و به آن دل بست، کم کم به باطن روزه پى مىبرد. باطن روزه انسان را به لقاى حق مىکشاند که خداى سبحان فرمود: «الصّوم لى وأنا أجزى به»(1) روزه مال من است و من شخصاً به آن جزا مىدهم. این تعبیر فقط درباره روزه وارد شده است.
همه اشیا و موجودات جهانِ امکان از آنِ خداست. چیزى در جهان خلقت نیست که مال خدا نباشد؛ چون مخلوق و مملوک اوست. چشم و گوش ما هم از آنِ خداست: «أم مَن یَملک السّمع والأبصار»(2).
امیرالمؤمنین (سلاماللهعلیه) فرمود: «… أعْضاؤکم شهوده وجوارحکم جُنوده وضمائرکم عُیونه وخَلَواتکم عِیانه»(3) مواظب باشید، بدانید در خلوت و جلوت، نهان و آشکار، در محضر خداى سبحان هستید. خلوات شما جلوات عیون و مَشهد و مرآى اوست.
چیزى در جهان نیست که به یاد حق و خداى سبحان نباشد. این انسان است که گاهى غافل است و گاهى غیر غافل. فرشتهها نَفَسها را مىشمارند که براى چه انسان نفس مىکشد. وقتى به فرموده قرآن سرتاسر جهان، مِلک و مُلک خداست(4)، همه اعضا و جوارح ما سپاه حق است: «ولله جنود السموات والأرض»(5).
این که فرمود: روزه مال من است، خصوصیتى را مىرساند که قابل ملاحظه و دقت است.
گاهى انسان از سحر تا افطار امساک مىکند؛ این یک درجه روزهدارى است؛ تلاشى است که حداکثر در قیامت نسوزد یا وارد بهشت بشود؛ بهشتى که «جنّاتٌ تجرى منْ تحتها الأنهار»(6)؛ اما به آن بهشت که «فادْخلى فى عبادى * وادْخلى جنّتى»(7) راهش نمىدهند. یعنى روزه، ضمن اینکه حکم و ادبى خاص دارد، حکمتى هم دارد که آن لقا و محبت خداست.
این حدیث در انسان شوق ایجاد مىکند تا عاشق شود. انسان تا مشتاق نباشد، تلاش نمىکند و تا تلاش نکند، نمىرسد. وقتى روزه مال خدا بود، خدا هم شخصاً جزاى روزهدار را بر عهده گرفته است.
تا چه اندازه ما به باطن روزه مىپردازیم که نه تنها ظاهرمان روزه بگیرد و چیزى نخوریم و نیاشامیم؛ بلکه سرّ و درون ما هم روزه بگیرد؟ نگذاریم خاطرهاى در دل خطور کند که خدا نمىپسندد. مبادا در دلْ بد کسى را بخواهیم. چنین نیست که اگر خاطرات در دل عبور کرد، خداى سبحان نداند یا دل انسان تیره نشود.
روزه عوام، خواص و اخص با هم متفاوت است. اگر ما روزه گرفتیم و به این فکر بودیم که، خداى ناکرده، کسى را برنجانیم یا به مقام و جاهى برسیم یا نتوانستیم خود را آماده کنیم که اگر به جاه رسیدیم، تفاوتى براى ما نداشته باشد، باطن ما روزه نگرفته است و چون باطن روزه نگرفته به باطن روزه نرسیدهایم.
پی نوشت:
1. روضة المتقین، ج 3، ص 225. بعضى کلمه «أجزى» در این روایت را به صیغه مجهول خواندهاند: «الصوم لى و أنا اُجزى? به» یعنى روزه براى من است و من پاداش آن هستم! (ر ک: نهایه ابن اثیر، ج 1، ص 270، «جزا»).
2. سوره یونس، آیه 31.
3. نهج البلاغه، خطبه 199.
4. سوره آل عمران، آیه 189
5. سوره فتح، آیه 4.
6. سوره آل عمران، آیه 15.
7. سوره فجر، آیه 29 ـ 30.
مأخذ: (حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله: کتاب حکمت عبادات، صفحات 131 ـ 132)
بسم الله الرحمن الرحیم
کم کم صدای پای با برکت و رحمت و مغفرت ماه خدا ، صدای اذان موذن زاده اردبیلی به هنگام افطار داره به گوش میرسه. کم کم مومنان به پیشواز ماه عشق بازی با دوست واقعیشون میرن .کم کم داریم به ماهی نزدیک میشیم که خیلی برکاتش عجیبه..
واما یکی دو نکته :
بعضی می پرسند؛مگر روایت نداریم در ماه مبارک رمضان دست و پای شیطان در غل و زنجیر است و او به خواست خدا یک ماه دست از سر ما بر می دارد ، و ما را وسوسه نمی کند و به خطا نمی اندازد ، اگر این روایت درست باشد پس چرا ما در ماه رمضان اصلا تغییری نسبت به قبل و بعد ماه رمضان احساس نمی کنیم ؟؟
این سوال مهم دو جواب اساسی دارد:
پاسخ اول :
یک مثال! همه شما اسباب بازی ها و ماشین های کوکی کودکان را حتما دیده اید ماشین های کوچکی که شما آن را کوک می کنید و به خاطر جمع شدن فنر و تراکم انرژی ، مدتی بدون این که شما ماشین را هل بدهید خودش حرکت می کند،شیطان خیلی از ماها را مثل این ماشین های کوکی قبل از ماه مبارک رمضان کوک می کند،قبل از ماه مبارک این قدر ما را مستعد گناه می کند که نبود یک ماهه اش را احساس نمی کنیم و به اشتباهات خود ادامه می دهیم.
پاسخ دوم:
بعضی از ما این قدر در کلاس درس شیطان خوب شاگردی کرده ایم و خوب یاد گرفته ایم دیگر نیاز به استاد نداریم بلکه خود استاد شده ایم و کسی که استاد شده دیگر نیاز به شیطان ندارد.حالا که فهمیدیم شیطان دست بردار ما نیست و مدام می خواهد ما را کوک کند تا گناه کنیم یا ما را آن قدر در حرام الهی بیفکند تا خود استاد شویم و آبروی ما را نزد خداوند کریم ببرد.!
یکی دو نکته مهمتر دیگر:
راههای تهاجم و حمله این دشمن خبیث و بد طینت چیست؟
از چه روزنه هایی به فکر و قلب و جان ما نفوذ می کند؟ و ما چگونه با شیطان مقابله کنیم؟!
خوب ، همان طوری که در جنگ های نظامی فرماندهان با تجربه قبل از هر اقدامی به سراغ تحرکات دشمن می روند ما هم در میدان مبارزه با شیطان قبل از هر اقدامی،باید چگونگی و نوع تهاجم او را شناسایی کنیم تا بتوانیم در زمان مقرر تصمیمات درستی اتخاذ کنیم .
مهمترین سلاح شیطان و اولین راه نفوذ او بر انسان ها غفلت است .
شیطان در مرحله اول می کوشد تا انسان را از خطر ضررها غافل کند چون وقتی انسان از خطر چیزی غافل شود به آسانی به آن مبتلا می گردد. هر کس با خودش حساب کند که چقدر از ساعات و لحظاتش به پای فضای مجازی و بازی های کامپیوتری و … به هدر رفته و او از گذر عمر عزیز غافل بوده است ولی شیطان در وهله اول به صورتی موذیانه خطرات این کار را از او مخفی می نماید .شیطان برای رسیدن به هدف خود یعنی نفوذ با صبر و حوصله هدف خود را پی می گیرد و با گام های آهسته و هدفمند به جلو می رود ، اما خداوند مهربان که یاور حقیقی انسانهاست .
این آیه سوره اعراف را دقیق تر مطالعه کنیم :
ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ (سوره الأعراف، آیه 17)
سپس از روبرو و از پشت سر و از راست و چپشان بر آنان مىتازم و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهى یافت.
هست شیطان ای برادر دشمنت
غلِّ آتش خواهد اندر گردنت
در روایتی بسیار بصیرت ساز و غفلت سوز ،امام باقر علیه السلام می فرمایند :
مثلا اگر فرد گناهی انجام داد می گوید : بعدا توبه می کنی . یعنی آخرت را نسیه می بیند و فکر می کند که خیلی فرصت دارد مخصوصا در ایام جوانی و نوجوانی ، اما اگر سری به بهشت زهرا بزنیم می بینیم که مرگ کودک و نوجوان و جوان نمی شناسد.
** فریب شیطان از راه مقایسه
بعضی از خانمها خیلی بدحجاب هستند. می گویند :حالا ما یک خرده مچ دستمان پیدا شد! یا آستین لباسمان بالا رفت و…. چه عیبی دارد،آیا به کسی ضرری می زند؟ باید این نکته را خیلی جدی بگیریم که : حکم خدا برای یک سانت و دو سانت نیست، دو سانت و دو متر فرقی نمیکند.
شراب حرام است. یک قاشق چایخوریاش حرام است. قاشق مرباخوریاش حرام است. قاشق غذاخوریاش حرام است. ملاقهاش حرام است. لیترش حرام است. بشکهاش هم حرام است، حرام ، حرام است و آن چه مهم است حکم خداست .
مثلا می گوییم، دیگران از ما بدتر هستند و گناه خودمان را جدی نمی گیریم می گوییم : آقا این دوچرخه را برداشتی گناه است.هم درس و هم کلاسی خودت را اذیت می کنی گناه است ، حق او را می خوری گناه است ، او را مسخره می کنی گناه است ؛اگر یک حوضی، استخری آجرهایش دزدی باشد، سر آن حوض هم وضو بگیری، اگر تصرف در مال مردم حساب شود گناه است و وضویت هم باطل است.می گوید : برو بابا! حالا کشتی آهن را در دریا میدزدند حالا سر یک مرغ و یک دوچرخه به ما گیر میدهی ! انگار این افراد فراموش کرده اند که : تخم مرغ دزد شتر مرغ دزد می شود.
نفوذ ابلیس از پشت سر به این صورت است که ثروتاندوزى و بخل و توجّه به فرزند و وارث را به فرد تلقین مىکند.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: دشمنان تو از جن، ابلیس و سپاهیان او هستند، پس اگر نزد تو آمدند و گفتند: فرزندت مُرد، به خود بگو: زندگان برای مردن آفریده شدهاند. اگر نزد تو آمدند و گفتند : مال تو از دست رفت، بگو: ستایش خدای را که می دهد و می گیرد ....
نفوذ ابلیس از طرف راست به این شکل است که با ایجاد شبهه، دین را متزلزل و تباه مىسازد .
خوب، اگر سوال وشبهه ای برایمان پیش آمد وظیفه داریم به دنبال پاسخ آن باشیم این خطر را جدی بگیریم که اگر این سوالات و شبهات در ذهن جا بگیرد و حل نشود خدای ناکرده ما را عاقبت به شر می کند. ویا این که اعمال خوب ما را تباه می کند مثلا یک ماه روزه می گیری اما تو را غرور می گیرد در نتیجه تباه می شود.
نفوذ ابلیس از طرف چپ به این شکل است که لذّات و شهوات و منکرات را بر انسان غالب مىکند.
از حضرت یحیی ع نقل شده است که : روزی ابلیس را دید و از او پرسید: آیا تا کنون به من مسلط شده ای ؟ گفت نه، ولی در تو خصلتی است که من آن را دوست دارم، پرسید کدام خصلت است؟ گفت: تو مرد پرخوری هستی و وقتی که افطار می کنی سنگین می شوی، و همین سنگینی، تو را مقداری از نماز و شب زنده داری باز می دارد، و من به همین مقدار که از خدا فاصله می گیری خوشحال می شوم. یحیی علیه السلام گفت: حالا که این چنین است من هم با خدا عهد می بندم تا وقتی که زنده ام هیچ وقت خود را از غذا سیر نکنم ، ابلیس گفت: من نیز با خدا عهد می بندم تا وقتی که زنده ام نسبت به احدی خیرخواهی نکنم. این را گفت و از نزد یحیی بیرون رفت، و دیگر به سراغ او نیامد.( بحار، ج 14، ص 171)
مبارزه با نفوذ را باید از حضرت یحیی ع آموخت .!
و بسیار زیباست این سروده امام خمینی (ره ):
از هستی خویش تن رها باید شد
از دیو خودیِ ، خود جدا باید شد
آنکس که به شیطان درون سرگرم است
کی راهی راه انبیاء خواهد شد
تجافی چیست؟
تجافی: دور کردن بازوان و آرنجها از پهلو و همچون دو بال گشوده قرار دادن آنها/ بلند کردن شکم از زمین/ بلند کردن زانوها از زمین و به حالت نیم خیز قرار گرفتن.
تجافی در لغت به معنای قرار نداشتن در جای و برداشتن چیزی از جای خود آمده و در کلمات فقها در سه مورد در نماز به کار رفته است: حال رکوع و سجود و حالت نشستن مأموم هنگام تشهّد امام. تجافی در رکوع به باز کردن دستها همچون دو بال گشوده، در سجود به بلند کردن شکم از زمین و قرار دادن دستها همچون دو بال گشوده و در حال تشهّد امام به بلند کردن مأموم زانوهای خود را از زمین و بر سین? پا نشستن و گذاشتن انگشتان دست بر زمین تحقّق می یابد.
در روایات و به تبع آن در کلمات فقها از تجافی در رکوع و سجود به «تخوّی» و «تجنیح» نیز تعبیر شده است.
فقها از این عنوان در باب صلاه سخن گفته اند. تجافی در رکوع و سجود برای مرد مستحب است. البتّه تجافی به معنای بلند کردن شکم از زمین در حال سجده از دیدگاه برخی واجب است. هرگاه مأموم در رکعت دوم یا آخر نماز به امام اقتدا کند، هنگام تشهّد امام عمل تجافی را انجام می دهد. در استحباب یا وجوب آن بر مأموم اختلاف است. ظاهر کلمات بیشتر فقها استحباب آن است.