سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 70
بازدید دیروز : 32
کل بازدید : 312972
کل یادداشتها ها : 277
خبر مایه


ظرف خود پر کن و فریاد برآور که گواراست عسل

بعضی ها گوشه ای کز می کنند و از همان زاویه خاص و محدود برای همه چیزو همه کس نسخه می پیچند وحکم صادر می کنند. گویی بر بلندای آسمان نشسته اند و جنبیدن مورچه ای هم از دیدشان پنهان نیست. خوب که می نگری قصه ،قصه تاریکخانه و فیل و حکم و داوری هندوان است.*

میزان فهم و دانش ما از موضوعی که در موردش حرف می زنیم و داوری می کنیم. نوع بینش و نگاه و زاویه دید ما به آن در نزدیک و دوری ما از حقیقت و واقعیت تعیین کننده است..

دوستی می گفت : بعضی فقط بلدند نماز بخوانند و نماز می خوانند!

برای ترغیب فرزندش به نماز می گوید: اگر تو نماز نخوانی پیش مردم آبروی من می رود.!!

از زاویه محدودی به نماز می نگرد .آبروی او همه علت نماز خواندن دیگری است . اعتبار خودرا در نماز خواندن و نخواندن فرزندش، همکارش ورفیقش می داند و می بیند.!

اصل سوم در مدیریت اقامه نماز نگرش درست شخص دعوت گر** به نماز است . عناصر تشکیل دهنده نماز را بشناسد، فهم کند، و با انگیزه مندی و عشق به معبود و محبت به بندگان او و بهره گیری از روش های نو و عقلانی و عاطفی این عناصر را به دیگران ارائه کند.

و اما عناصر سازنده نماز مطلوب:

الف قالب و کالبد نماز یعنی همان ظاهر نماز ( از قبیل قیام و قعود و سلام و تشهد و اذکارو....)

ب  درس ها و پیام ها و محتوای نماز که از وضو و دیگر مقدمات نماز آغاز می شود و حتی پس از سلام نیز ادامه می یابد.

ج کارکرد ها ، نتایح و آثار فردی و اجتماعی نماز

د ترویج و تبلیغ فرهنگ اقامه نماز توسط دعوت گران

دعوتگرانی را می بینیم که نگرش ناقص آنان به نماز نه تنها شخص گریز پا را  به سمت و سوی قبله نمی کشاند که موجب کوچک کردن نماز در چشم مخاطبان نیز می شود. و این نوع دعوت گری خود از مصادیق تباه ساختن و تضییع نماز به شمار می آید.***

و نماز نمازی می شود که تکفیری ها می خوانند وفتنه گران و منافقان و دیروز و امروز از آن سپری در برابر ولی خدا ساخته اند..

در فیلمی فرهنگ قناعت و صرفه جویی به نمایش گذاشته می شود. هنوز فیلم پایان نیافته تبلیغات بازرگانی از پورشه و.... سخن می گوید.

نماز را تنها به عنوان یک عادت خوب معرفی کردن موجب می شود که شخص رایانه وار در ساعت مشخصی اطلاعاتی را بر صفحه مانیتور نشان دهد . و یا چون رباتی خم و راست شود و جملاتی را بخواند.نماز فیلتراست برای جلوگیری از حسد ، شهوت جنسی، دروغ و کینه و همه ورودی های آلوده به جان و روح نماز گزار.****

دعوت گر موفق برای معرفی و چشاندن حقیقت نماز از زاویه تنگ ذهنیت و سلیقه خویش که نوعی خودپرستی است باید به درآید. و آموزه های قرانی و روایی را بارها و بارها مرور و خود تمرین کند .و با نگاهی جامع و گفتاری حکیمانه دیگران را به سوی الله دعوت نماید.*****

خلاصه سخن آنکه ، ظرف خود پرکن و فریاد برآورکه گوارا وشفا هست عسل.

اری به فرموده حکیم سخنور شیراز

ذات نایافته از هستی بخش

کی تواند که شود هستی بخش

خشک ابری که بود زآب تهی

ناید از وی صفت آب دهی******

پی نوشت های مرتبط:

*مولوی در مثنوی گوید:

فیل اندر خانه ی تاریک بود
عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدنش مردم بسی
اندر آن ظلمت همی شد هر کسی
دیدنش با چشم چون ممکن نبود
اندر آن تاریکی اش کف می بسود
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد
گفت همچون ناودانست این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید
آن بر او چون بادبیزن شد پدید
آن یکی را کف چو بر پایش بسود
گفت شکل پیل دیدم چون عمود
آن یکی بر پشت او بنهاد دست
گفت خود این پیل چون تختی بدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید
فهم آن می کرد هرجا می شنید
از نظرگه گفتشان شد مختلف
آن یکی دالش لقب داد این الف
در کف هر کس اگر شمعی بدی
اختلاف از گفتشان بیرون شدی
چشم حس همچون کف دستست و بس
نیست کف را بر همه او دسترس..

**منظور از "دعوت گر" مفهمومی است عام با مصادیق بسیار از جمله :مدیر، معلم واستاد، روحانی، والدین ،دست اندرکاران امر اقامه نماز

***آیه 59 سوره مریم

"فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا"

"سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع گذارده و شهوتهای نفس را پیروی کردند و اینها به زودی کیفر گمراهی را خواهند دید."

****آیه 33 سوره فصلت

وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ

چه کسی خوش گفتارتر است از آن کس که دعوت به سوی خدا می‌کند و عمل صالح انجام می‌دهد و می‌گوید: «من از مسلمانانم»؟!

***** آیه 45 سوره عنکبوت

اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ ? إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى? عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ ? وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ ? وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ

آنچه را از کتاب (آسمانی) به تو وحی شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمی‌دارد، و یاد خدا بزرگتر است؛ و خداوند می‌داند شما چه کارهایی انجام می‌دهید!

****** و جامی نیز در اسکندر نامه گوید:

ذات نایافته از هستی، بخش

چون تواند که بود هستی‌بخش؟

نقش، بی‌خامه ی نقاش که دید؟

نغمه، بی‌زخمه ی مطرب که شنید؟

ناید از ممکن تنها چون کار

حاجت افتاد به واجب ناچار

 

 

 


  

از آبادی چقدر دوریم!

فکر کن خواص گوناگون «آب» را بدانی و ساعت‌ها درباره آن تحقیق کنی چقدر رفع عطش جان تشنه ات می کند؟

ارزش‌ها و باورها لیوان‌ پر آبی نیستند که درکلاس درس بر سر دست گیری و درباره آن به توصیف بنشینی.

فرزانه‌ای می‌گفت: اگر می‌خواهی برای کسی از نماز بگویی و او را به نماز دعوت کنی «خود» باید به نماز اول وقت مقید باشی ، و اگر می‌خواهی دیگران را به نماز اول وقت فرا بخوانی «خود» باید اهل تهجد و نماز شب باشی.

اصل اول در مدیریت اقامه نماز همان «مدیریت برخود » است.

«خودی» که با «دیگران» همراه است ، خود راهیافته است و سپس هادی و راهنما.

"خودی"که مهربانی را با همه وجود( که نه در کلام و تبیین) به همراهان هدیه می‌کند .

«خود» معطر است و مُشک دلگشا، که مشک آن است که خود ببوید. که توصیف مشک کسی را مست آن بوی دل آویز نخواهد کرد.

این«خود» با همه وجود تلاش می‌کند پاکیزه و فرهیخته شود و ستوده ی ملکوتیان و خالق ملکوت. ولیکن «خودستایی» را ابزار کار ابلیس می بیند و ابزار و دست مایه "ضالین"و"مغضوبین" را با قدرت "الله اکبر" می شکند که:

مادر بت ها بت نفس شماست

 

نماز و روزه و بندگی های خویشتن را سرمایه خودستایی و فخر فروشی به خلق الله قرار نمی‌دهد چه او می‌داند: فلاتزکوا انفسکم هوا علم بمن اتقی- سوره نجم آیه32-

همه جانش تعظیم است و کرامت بخشی به بندگان خداست . این«خود» در کلاس معرفت "الحمد لله رب العالمین"تربیت الهی یافته است که از سویدای دل و عمق جان حتی برای بولهبان و بوجهلان بیگانه از فطرت و منطق آدمیت نیز می‌سوزد و مال و جان و آبرو را ارزانی هدایت  آنان می‌کند.

دعوتگران نماز واژه واژه نماز برایشان چراغ راه است ، همان صراط مستقیم ، همان شاهراه .

نماز اعتماد پرور و عزت آور و آرامش دهنده است.نیش ها و سرزنش ها و بدگمانی ها و یکدیگر را به زشتی ها متهم کردن ریشه های درخت اعتماد و عزت را می خشکاند و میوه آرامش را تلخ و گزنده می کند.

فرزند، دانش آموز، دانشجو، کارمند شما یک «انسان» است همو که حقیقت وجودی اش حریم الهی، و آبرو و عزتش برتر از حرم خداوند است

اصل دوم در مدیریت اقامه نماز "نگاه وحیانی شما به مخاطب" است که می‌خواهید جانش را از چشمه زندگی بخش نماز سیراب سازید.همان نگاهی که سفیران الهی به انسان داشته اند و متناسب با آن نگاه از شیوه ها و روش های دعوت گری سود می جسته اند.

فرض کن نوع نگاه شمای  مدیر به کارمندت نگاه ابزاری و ماشینی باشد؟ و یا بخواهی با نگاه مکاتب علمی و مادی او را تعریف کنی در نهایت باید همه در خدمت تو باشند و تو و سازمان در خدمت فردی قدرتمندتر و یا سازمان و گروه و ....

مدیر، پدر و مادر و معلمی که بر پایه آموزه های نماز مدیریت می‌کند ، با صفت رحیمیت و رحمانیت تدبیر امور می‌کند.و در پرتو چنین تدبیری استرس و اضطراب ها ، یاس و ناامیدی ، کینه ورزی ها و رقابت‌های کشنده جایگاهی ندارند و میوه نماز که همان آرامش بخشی است .جان افراد ، گروه و سازمان مارا طراوت و قوت می بخشد.

 

... و به راستی چقدر از آبادی به دوریم.    

 

پی نوشت:

*امام باقر (ع) فرمودند: "لا یفتخر احدکم بکثره صلاته و صیامه و زکاته و نسکه لان الله عز و جل اعلم بمن اتقی؛ هیچ کدام از شما به بسیاری نماز و روزه و زکات و عبادتهای دیگر افتخار نکند، زیرا خداوند پرهیزکاران را بهتر می شناسد"( نورالثقلین، ج 5، ص 165).

**رسول خدا (ص): "من قال انی خیر الناس فهو شر الناس و من قال انی فی الجنه فهو فی النار؛ کسی که بگوید من بهترین انسانها هستم او بدترین انسانهاست و کسی که بگوید من در بهشت هستم او در دوزخ است"

( بحارالانوار، ج 70، ص 398)

صائب تبریزی:

عیب است بزرگ برکشیدن خود را

وز جمله خلق برگزیدن خود را

از مردمک دیده بباید آموخت

دیدن همه کس را و ندیدن خود را

***دعوت گر ارزش ها مدعی نیست . بسیاری ضربه ها به دین از همین مدعیان دینداری است که خود را چون یهود نژاد پرست بهشتی و دیگران را جهنمی می دانند.

سعدی گوید:

نبیند مدعی جز خویشتن را

که دارد پرده پندار در پیش

گرت چشم خدا بینی ببخشند

نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش

قرآن در سر زنش یهودیها که نفس خود را تبرئه می کردند ومی گفتند ما فرزندان خدا ودوستان او هستیم چنین می فرماید:{ أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنفُسَهُمْ بَلِ اللّهُ یُزَکِّی مَن یَشَاءُ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلاً}[النساء : 49]: آیا به کسانی که خویشتن را پاک می شمارند ننگریسته ای بلکه خدا هر که را بخواهد پاک می دارد.

**** و حقیقتی بسیار تلخ ، و واقعیتی عینی از زبان دشمن انسان

پیغمبراکرم (ص) می فرمایند: "روزی حضرت موسی (ع) نشسته بود. شیطان با کلاهی که دارای چندین رنگ بود پیش او آمد. همین که به موسی (ع) نزدیک شد، کلاه از سر برداشته و در مقابلش ایستاد. حضرت موسی (ع) پرسید: تو کیستی؟ جواب داد: شیطان هستم. حضرت گفت: تویی شیطان. خدا تو را همسایه کسی نکند. شیطان گفت: من آمدم عرض سلامی به شما بکنم چون در نزد خدا مقام و مرتبه ای دارید. حضرت موسی گفت: بگو ببینم کدام گناه است که هر گاه از آدمی سر بزند تو قدرت بر او پیدا می کنی و به تسخیر تو درمی آید؟ شیطان گفت: عجب، و زمانی که از خودش راضی شود و کارهایش را بزرگ و زیاد شمارد و گناه او در نظرش کوچک آید"

( پندتاریخ، ج3، ص49)

آرام باش وبا عجله رفقیت را مورد سرزنش قرار مده شاید عذری داشته باشد وتو به ناحق او را سرزنش کنی!

 

 

 


  
این روزها یی که گذشت

این روزها موظفم فیلم های جشنواره فجر را ببینم

این روزها با این که با دیگرانم سخت تنهایم

این روزها گاه سرم چنان دردش شدید می شود

که تنها گریه و فریاد مسکن و ارام بخش آن است.

این روزها در شگفتم نسبت جشنواره فیلم و تاءتر و موسیقی

با دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی چیست!

و میزان خدمت هنر هفتم به مبانی و اصول انقلاب اسلامی چقدر است؟!

این روزهابیشتر از هر روز دیگر باور کرده ام که دولت ها چه نقش بسیار بزرگی

در تقویت و یا تخریب فرهنگ برخواسته از انقلاب اسلامی دارند!

این روزها بیشتر از گذشته بر این باورم که اگر"برند" و اسمی داشته باشی به راحتی تصوراتت فیلم می شود و به راحتی می توانی همان تصورات را واقعیات  قطعی و یقینی و عینی سر سفره اندیشه ها به عنوان خوراک لذیذ فرهنگی به نسل جوان بخورانی!!!

این روزها می اندیشم که برای لحظه لحظه وقتی که برای دیدن بسیاری از فیلم های مثلا فاخر و راه یافته به جشنواره گذرانده ام چقدر باید کفاره بپردازم و حداقل استغفار کنم!

این روزها بیشتر از پیشتر فهمیده ام که صاحبان نام و اساتید فن و پیشکسوتان دک و پز دار هنوز که هنوز است مقلدند و آن هم مقلدی ناشی!

چه زیبا و صادقانه بود که براحتی در تیتراژبرخی از فیلم ها می نوشتند :

"با اقتباس از اثر یا نمایشنامه یا فیلم فلان هنرمند غربی"

این روزها همه فیلم ها برایم کمدی و طنز شده اند ! نگو چرا؟

آیا فاصله بیشتر فیلم ها با واقعیت های موجود جامعه اسلامی

فاصله با آرمان های انقلاب و ترویج سبک زندگی سکولارمابانه و غربی

با لایه های نچسب دینی

دهن کجی و تمسخر ارزش های اسلامی

برش های نافرم و سطحی از دفاع مقدس ، دین و متدینین واقعی

و....

همه و همه طنز سینمای ایران نیست؟!!!

و اما این روزها در میان همه تاریکی روزنه هایی از نور مرا دلگرم  می کند

هنوز شیارهایی وجود دارند که باید شناسایی شوند

شیارهایی برای سنگر گرفتن و رصد جبهه مقابل ارزش های انقلاب اسلامی

این روز ها هنوز امید وارم به....

××××××××××××

خب حالا که از طنز سخن به میان آمد طنزی تلخ از نوع شعر اثرماندگار

استاد سازگاررو تقدیم دوستان عزیزم می کنم.
 
طلوع صبح فتادم به محضر دادار
که با نماز بشویم زلوح دل زنگار
پس از اقامه و تکبیر گشت لبهایم
به ذکر بسمله و حمد و سوره گوهر بار
شروع حمد نمودم که در همان آغاز
به فکر خانه خریدن زدم به شهر و دیار
به نستعین چو رسیدم به هر محله و کوی
هر آنچه خانه ی نو بود کردمی دیدار
به مستقیم یکی خانه را پسندیدم
ولیک بود برایم خرید آن دشوار
هنوز بود صِراطَ الذینَ در دهنم
که پول غرض گرفتم زدوستان بسیار
پس از ادای ولا الضالّین به پول کلان
شدم به محضر شصت و چهار راهسپار
به لفظ قل که رسیدم نوشتم این جمله
که ثبت با سند آمد برابر آخر کار
همین که لفظ احد گشت بر لبم جاری
اتاقها همه شد رنگ از در و دیوار
هنوز لفظ صمد را نگفته بودم  من
که شد اساس کشی بر فراز دوشم بار
به لم یلد که رسیدم اثاث را چیدم
به هر اتاق منظم چو طلعت دلدار
چه خانه ای که مرا برد در وَلَم یُولَد
به عالمی که نگنجد به فکر یا گفتار
چو در رکوع شدم خم به فکر افتادم
که چند قالی کاشان بیارم از بازار
به سجده فرش  خریدم به خانه آوردم
که بود هر گل آن هم چو باغ عارض یار
چو گفتم اشهد ان لا اله الا الله
به فکر دادن صور اوفتادم یکبار
به عبدُهُ و رسولُه تمامی فامیل
شدند وارد کاشانه ام ز خُرد و کبار
هنوز بر دهنم بود نغمه صلوات
که گشته سینه ام از شادی و خوشی سرشار
پس از سلام به یاد نماز افتادم
عجب نمازی، قبول حضرت دادار
نماز گشت تمام و نه خانه بود و نه فرش
من فلک زده بودم دچار آن پندار
روا ُبوَد که به درگاه کردگار کنم
هزار مرتبه از این نماز استغفار
اله من ، احد من ، خدای من ، العفو
که هست مستحق دوزخ  این نماز گزار
چه می شود که دلم را به خود کنی مشغول
که غرق مِهر تو باشم نه درهم و دینار
تو شاهدی که دل من اسیر این دنیاست
بیا تو بند اسارت ز پای آن بردار
دلی بده که بود در نماز هر لحظه
به هر سپیده صبح و سیاهی شب تار
از این نماز که خواندم روا بود که کنم
به دادگاه تو بر بی نمازیم اقرار
مگر مرا به نماز حسین خود بخشی
وگرنه اجر نمازم بود شراره نار
حسین کیست ؟ همان بنده ای که وقت نماز
نشان تیر بلا گشت از یمین و یسار
نماز زنده بود از نماز سرخ حسین
که خون حنجر خود را به سجده کرد نثار
قیام و نیّت و تکبیر و سجدتین و رکوع
از آن نماز به مقتل گرفت استقرار
وضو گرفت ز خون پیش تیر قامت بست
نماز غرق تحیر شد از چنین ایثار
رسید آن قدر از تیر و نیزه زخم بر او
که شد تنش همه چون باغ گل به فصل بهار
به سجده گشت جدا سر زنازنین بدنش
به نیزه کرد سلام نماز را تکرار
سرش بریده شد اما نماز را نشکست
هماره داشت به لب ذکر خالق دادار
وضو ز خون جبین مهر سجده ، سنگ عدو
دعا رضاً بقضائک خراب جلوه ی یار
به مکتب و هدف و نهضت و نماز حسین
گناه شیعه سراسر ببخش یا غفار
قبول کن به نمازش نماز میثم را
به جان پاک پیمبر به روح هشت و چهار

 


  

بسم الله الرحمن الرحیم

مدیروبلاگ: در گردهمایی روحانیون سازمان صدا و سیما اتفاقی کنار جناب حجت الاسلام و المسلمین استاد جواد محدثی  قرار گرفتم. و متن ادبی زیر که رشحات فکر و قلم ایشان است و در اختیار بنده قرار دادند ،به شما عزیز فرهیخته تقدیم می شود. امیدواریم این متن زیبا بر صفحه اینترنت جا نماند و خواننده عزیز به اندازه توان خویش در انتشار آن در قالب های بروشور و تراکت و اشتراک گذاری در سایت ها و وبلاگ ها تلاش نماید. اجرکم عندالله..... مخلص دوستان- سید محمد عبداللهی

 

×××××

 

در عصر ارتباطات (انزوا) پذیرفتنی نیست و زندگی بی رابطه، مرگ روح است.

عرش الهی، مرکز بی نهایت شماره‌ای اتصال با آفریده‌هاست. هر کس از هر جا و هر زمان و به هر زبان می‌تواند با این مرکز مکالمه کند، بی آنکه خطی روی خطی بیافتد.

خدا در مرکز ملکوتی دعا، هر لحظه آماده دریافت پیام (نیاز) است. هفده رکعت نماز در پنج نوبت، کد تماس با خدا که در عدد( 24434-17 ) خلاصه می‌شود.

کسی که روزی پنج بار با او تکلم می کند، از تنهایی در می آید، کلیم خدا می شود واحساس بی پناهی نمی‌کند .

خدا که آن سوی خط تماس است، دوست دارد در خوشی ‌ها هم سراغ از او بگیریم، نه فقط وقتی که گرفتار می‌شویم و به درد سر می‌افتیم. بی معرفتی است که فقط وقتی (مضطر) می‌شویم از اورژانس (دعا) استمداد کنیم و انتظار کمک فوری داشته باشیم.

او همیشه گوش به زنگ ماست . ماییم که گاهی حوصله حرف زدن با او را نداریم، یا تماس و دعوت او را بی جواب می گذاریم . شیطان سعی می کند در جبهه‌ی معنوی ، رابطه ما را با خدا را قیچی کند ، یا روی خط نیایش، (پارازیت ریا) بیندازد . مکالمه‌ی ما با مرکز ، نباید قطع و وصول شود، یا صدایش خش خش داشته باشد.

باید دیش رحمت گیر را بر بام بلند (نیایش) نصب کنیم و دریافت کننده‌ی دل را روی طول موج (اجابت) تنظیم کنیم، تا صدای استجابت دعا به گوش دلمان برسد . اگر (امن یجیب) که رمز اجابت است نتوانست خط ما را با خدا مرتبط سازد، باید دید کدام گناه و غفلت موجب قطع تماس شده است؟ گاهی قساوت دل و غذا‌های حرام و دوستان بد، در سیستم ارتباطی ما و خدا اختلال ایجاد می‌کنند و خطوط تماس را می‌پوسانند و صدایمان به خدا نمی‌رسد.

برای وصل مجدد خط ، هم پرداخت هزینه‌لازم است ، هم تعهد.

هزینه‌اش، توبه و استغفار و اصلاح و عمل صالح است، تعهدش هم آن است که قول بدهیم از حلم و صبر و ستاریت خدا سوء استفاده نکنیم، والا همیشه در معرض خطر اختلال و قطع ارتباطیم.

گاهی تنها یک (یارب) خالصانه، یک آه برخاسته از دل، یک قطره اشک ندامت، یک دل شکسته و یک توسل بی‌ریا، ما را به خدا وصل می‌کند.

پیش شماره‌ی ارتباط با خدا، حمد و ثنا و صلوات است. اگر محبت و معرفت (اهل بیت) را داشته باشیم، (آل محمد) به ما خط می‌دهند، آنگاه می‌توانیم با چهارده خط مستقیم با خدا مرتبط شویم. (ولایت) ، تلفن همراه ما برای تماس با شبکه‌ی ملکوتی خداست.

حیف است که در جهان ارتباطات، با خدا و رسول و اهل بیت، رابطه نداشته باشیم.

                                                                                                         جوادمحدثی                                                                                                                                     


  

بسم الله الرحمن الرحیم

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق، لیک

چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟!

از چند روز  قبل کارت دعوتی برای حضور در جشن عروسی یا تولد و یا فارغ التحصیلی یکی از عزیزان مون رو در یافت می کنیم. قبل از هر چیز ذهنمون درگیر میشه که چه جوری و با چه سر ووضعی برویم! چه لباسی برای پوشیدن در آن مجلس مناسبه و آیا داریم یا باید تهیه کنیم؟ هدیه و کادو چی؟ هدیه ای که مناسب با موضوع مراسم و در شان ما و آن عزیز باشه و مدام فکر می کنیم و مشورت می گیریم که هرچه بهتر و وزین تر بدرخشیم و دوستی و محبت خودمون رو نشون بدهیم و برای بسیاری هم حفظ آبروی شخصیتی و حایگاهی خیلی مهمه.

یه کارت دعوت فضای ذهن رو درگیر خودش کرد . و به دنبالش فضای گفتگوها و رفتارها هم تا پایان مراسم تحت تاثیر قرار می گیره.

و خداوند کارت دعوتی رو از معراج به سفیر خودش که نماینده همه ما بود برای ما فرستاد و همه مشخصات مراسم هم در دعوت نامه بود. و حضور در آن مراسم دیگر سفر تنهایی سفیر نبود که مقدمه عروج و حضور همه ما در محضر یار و معراج آدمی بود.

 حضور در آن مراسم نیز فضا سازی و آمادگی ذهنی و عملی می خواهد. از چه نقطه ای آغاز کنیم ؟!

"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَینِ..."(5- مائده)

آیا فکر کرده ایم که وضوی درست و با کیفیت و با معرفت از رمزو رازهای آن می تواند یکی از مراحل آمادگی برای حضور در محضر یار باشه؟

نگاه به آب ، شستن صورت ، دست ها، مسح سرو پا به ظاهر ساده و آسان می نمایند و برای بسیاری از همسفران و همراهان معراج خیلی عادی و بدون تفکر رخ می دهد و رخ می نماید.

هرکس از نگاه خود به وضویش می تواند حدس بزند که چه اندازه می تواند برای حضور در مراسم اصلی مایه و توان بگذارد. عروج شوخی بردار نیست و هم سفری تفریحی نیست سفری است سیاحتی که سیاحان برای تفریح و گذران وقت و لذت بردن صِرف ، رنج سفر برخود هموار نمی کنند.!

 با نگاه همسفر پیامبر الهی امام عارفان مولای ما علی علیه السلام سفر می کنیم تا هزینه به فایده باشد! (چه کنیم زمین نشینان همواره امور قدسی را یا از قدسیت می اندازند و یا شبه قدسی اش می کنند . به ناچار از هزینه به فایده دم زدم و گرنه مهمان هیچ هزینه نمی کند چون خود او همه ی همش از آنِ صاحب خانه و صاحب مجلس است).

اگر امام و پیشوای ما می فرمایند""الطُهرنصف الایمان" و برای درک حضور باید آگاهانه قدم برداشت . نقطه آغازین آن گام نهادن در پاکی پاکیزگی است. ذهنت به سمت و سوی پاکیزگی صرف بدن و بهداشت تن نرود که آن با روش های دیگر هم امکان پذیر است.  و نماز باوران و ناباوران در این موضوع همراهند. وضوی ظاهری مجسمه آن وضوی حقیقی است .

شستن ظاهری را هم به آهنگ وضویی که سفیر الهی به ما آموخته انجام می دهیم و در انجام آن انگیزه خدایی محض است نه چیز دیگر.

در نگاه امام و پیشوای عارف حقیقت بین ما علی علیه السلام "وضو" خود یک مرحله مهم و بزرگ در این سیر و سفر است

که شخص را به مبدا و معاد عالم هستی پیوند می دهد.

نگاهت به آب می افتد هوشمندانه نگاه کن و بی اندیشه از طراوت و پاکی آن استفاده مکن و بر پاکی و پاکیزگی آن، یار را ستایش گو. و چنانکه ظاهر آب جسمت را از آلودگی ها پاک نمود بخواه که حقیقت و باطن و ملکوت آن روح و حقیقت تورا از پلشتی های حسد و کینه و نفاق و غرور و خودشیفتگی برهاند و پاکت سازد.

دست ها را با ترنم مولکول های همراه می سازی .این دست ها نماد قدرت توست بخواه این توانمندی در مسیر پاکیزگی و پاکی خودت و مردم قرار گیرد و مسیر بازگشت به "الله تعالی"

چه زیبا وژرف است نگاه علی علیه السلام و چه زیبا آیین عشق بازی را از همان آغاز سفر عشق یعنی از همان وضو به فرزند خویش می آموزد.(کاش ما هم آموزگاران دینی فرزندان خویش باشیم) به او یاد می دهد که دهان و بینی را نیز به هنگام وضو از طراوت این گوهر بی همتای خداوندی محروم نسازد. آب در دهان بچرخاند و از یار بخواهد که روز دیدار از معاشقه چیزی کم نگذارد و همواره و در همه حال زبانش مترنم  به نام و یاد خداوند باشد. و به هنگام استنشاق و شستشوی بینی خود را آماده استشمام بوی حرم یار گرداند و از او بخواهد بوی دلگشا و زندگی بخش یار را از او دریغ نکند و بوی  گندیده و سراسر متعفن و جهنمی اغیار رااز روح او دور کند.

آری چنین وضویی است که روی مردان خدا را زرد و لرزه بر اندام آنان می اندازد. !

ما هم در حد درک و فهم خویش تلاش کنیم برای حضور بر سجاده نماز نخست از وضویی دلنشین و یار پسند برخوردار شویم . و وضو می تواند یکی از عوامل حضور قلب در نماز هم باشد.

به شرط حیات و توفیق یار دوباره از وضو خواهم نوشت. همراهی شما را نیز می خواهم.


 


  
+ مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند اما خوشبختی دیگران همیشه جلو دیدگان آنهاست «به داشته های خود عمیق تر نگاه کنید»


+ صبح است و هوا و‌ نفس دلکش پاییز من هستم و‌ یک سینه از مهر تو لبریز زیباست تو را دیدن از این پنجره صبح زیباست هوای تو در این صبح دل انگیز


+ برای رسیدن به موجودیت خویش نخست نرده های زندان مطلق گرایی،جزم اندیشی،تعصب ورزی،خوش خیالی و خودخواهی را بشکنیم. خواهیم دید رهایی در دل و جان و اندیشه سپردن به فرمان خداوند تنها مطلق عالم است.


+ #رهبر_انقلاب قدرت استکبارى امریکا هم از بین خواهد رفت ، او هم متلاشى خواهد شد ، این قدرت جهنمى ماندنى نیست ، اسرائیل هم ماندنى نیست. 1370/05/30


+ مردی که دائم ، در حضور خدا باشد و از یاد خدا غافل نشود . هرگز نمی تواند به خانواده خود ظلم کند چنین مردی ، در چشم همسران و فرزندانش ، عزیز و دوست داشتنی و با جذبه خواهد بود .


+ برای رسیدن به عزت بهترین راه ، قناعت است .سعی کنیم حرص و طمع ، نداشته باشیم به اندازه خودمان ، از دنیا بهره برداری کنیم


+ بیشعور سیاسی کیست؟ حسن رحیم پور ازغدی در توئیت خود نوشت: کسی که شعور سیاسی داشته باشد از مذاکره دوباره با آمریکا حرف نمی‌زند.


+ نقوی حسینی مخالف CFT: رئیس جمهور یک سطر بنویسد و تضمین بدهد که اگر عضو کنوانسیون شدیم مشکلات مالی و پولی ما حل می‌شود و اگر نشد مرا استیضاح کنید. ما رای می‌دهیم.


+ آرامــــــش چیست؟ نگاه به گذشته و شکر خــــــــدا، نگاه به آینده و اعتماد به خــــــدا Peace of mind can be meant as: looking back on the past and thanking God; looking ahead into the future and trusting in God.


+ حضرت امام علی ((علیه السلام)) : قیمت و ارزش هر کس به اندازه کارى است که مى تواند آن را به خوبى انجام دهد. ازنهج البلاغه امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام حکمت81






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ