إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَنُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمْ الْعَدَ وَةَ وَ الْبَغْضَآءَ فِى الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلَو ةِ
فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ . مائده آیه 91
همانا شیطان مىخواهد به وسیله شراب و قمار، میان شما دشمنى و کینه بیفکند و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد. پس (با این همه مفاسد) آیا دست برمىدارید؟
راهبرد اصلی شیطان:
ایجاد دشمنی و کینه در بین انسان ها
ابزارشیطان برای دسترسی به این راهبرد :
1- شراب
2- قمار
هدف شیطان و گروههای تابع او:
بازداشتن انسان از توجه به خداوند و ارتباط سازنده او با آفریدگار
سوال:گر کارهاى عادّى مثل تجارت، ورزش، تحصیل و مطالعه و امثال آن نیز ما را سرگرم کرده و از یاد خدا و نماز بازدارد، آیا مانند شراب و قمار است؟
با توجه به آموزه های قرآنی و روایی می توان گفت: هرچه ما را از خدا غافل کند، مانند شراب و قمار ناپسند است، گرچه اسلام به خاطر لطف و آسان گرفتن، آن را حرام نکرده باشد.
پیام ها:
1-هر کس که عامل کینه و عداوت در میان مردم شود، مانند شیطان است. «انمّا یرید الشیطان... »
2-وسوسه ها و تحریکات شیطان دائمى است. «انّما یرید الشیطان» (فعل مضارع، رمز دوام و استمرار است)
3- جامعهاى که در آن عداوت باشد، شیطانى است. «انّما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة... »
4- از الفت و وحدت پاسدارى کنیم و با هر چه آنها را از بین مىبرد مبارزه کنیم. «انّما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة»
5- الفت و مهربانى بین اهل ایمان، مورد عنایت خاص خداوند است. «انّما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة»
6- قمار و شراب، ابزار کار شیطان براى ایجاد کینه و دشمنى است. «انّما یرید الشیطان... فى الخمر و المیسر»
7- نماز برترین سمبل یاد خداست. (با اینکه نماز ذکر خداست، نام آن جداگانه آمده است) «عن ذکر اللَّه و عن الصلوة»
8- بیان فلسفهى احکام، یکى از عوامل تأثیر کلام در دیگران است. «العداوة و البغضاء... فهل انتم منتهون»
9- با تمام عواملى که باعث ایجاد کینه و دشمنى مىشود باید مبارزه کرد. «یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء... فهل انتم منتهون»
10- برخى از مسلمانان در صدر اسلام که على رغم تحریم شراب و قمار، باز بدان مشغول بودند، مورد توبیخ خداوند قرار گرفتند. «فهل انتم منتهون»
پ.ن: بعضی میگن خدا رو شکر الحمد الله ما که اهل این جور چیزا نیستیم ما کجا و شراب و قمار کجا!! واقعا هم همینطوره. اما و صد امای دگر که شیطان و رفقای مکارش روش ها و ابزارهای متفاوت و بی شمار دارند.!
همین وب گردی های گاه و بیگاه خودمون و دوستی ها و روابط فضای مجازی و خودمونی شدن هامون با نامحرما و خوندن متن های جورواجور و بی سرو ته ، خودش می تونه قوی ترین آدمای مذهبی ( اصطلاحا) همچین به زمین بزنه که ندونن از کجا خوردن!!!
پ.ن.:در برابر جنگ بی امان جناب ابلیس و دوستان سینه چاکش که براشون شهرام بهرام نداره و سراغ همه رو میگیرن و دستی به سرو روی همه میکشن ، برای این که در امان بمونیم قدرت بی بدیل نماز رو بشناسیم و با نشاط و انگیزه و در همه حال ازش استفاده کنیم.
پ.ن:
خدایا!
مده ناخوب را بر خاطرم راه
بدار از ناپسندم دست کوتاه
....
درونم را به نور خود برافروز
زبانم را ثنای خود در آموز
شیرین و خسرو "نظامی"
فَإِذَا قَضَیْتُمُ الصَّلَوةَ فَاذْکُرُواْ اللَّهَ قِیَمًا وَ قُعُودًا وَ عَلىَ جُنُوبِکُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ
فَأَقِیمُواْ الصَّلَوةَ إِنَّ الصَّلَوةَ کاَنَتْ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ کِتَبًا مَّوْقُوتًا*103/نساء
و چون نماز را به پایان بردید خدا را ایستاده یا نشسته و یا به پهلو خوابیده یاد کنید. و چون از دشمن ایمن گشتید نماز را تمام ادا کنید که نماز بر مؤمنان در وقتهاى معین واجب گشته است.
آن چنان که از سنت استفاده مىشود این است که نمازهاى چهار رکعتى تبدیل به دور رکعت میشود، گروه اول، یک رکعت را با امام میخوانند و امام پس از اتمام یک رکعت توقف مىکند، و آن گروه یک رکعت دیگر را به تنهایى انجام میدهند، و به جبهه جنگ باز مىگردند، سپس گروه دوم جاى آنها را مىگیرند و یک رکعت نماز خود را با امام و رکعت دوم را به طور فرادى انجام میدهند (در باره کیفیت نماز خوف نظرهاى دیگرى نیز هست اما آنچه در بالا گفتیم مشهورترین نظر است)
واژگان:
«قِیاماً» جمع «قائم» به معناى ایستاده
«قُعُوداً» جمع «قاعد» به معناى نشسته
«جنوب» جمع «جنب» به معناى پهلو و کنایه از دراز کشیدن است.
«کِتاباً» به معناى امرى نوشته شده و واجب
«مَوْقُوتاً» به معناى کارى با وقت معیّن است.
چند نکته:
حضرت على علیه السلام دربارهى آیه «فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِکُمْ» فرمودند:یعنى شخص سالم ایستاده، مریض نشسته و کسى که نشسته نمىتواند، خوابیده نماز بخواند. « وسائل، ج 5، ص 488.»
آیه فوق در روایات متعددى به کیفیت نماز گزاردن بیماران تفسیر شده که اگر بتوانند ایستاده و اگر نتوانند نشسته و اگر باز نتوانند به پهلو بخوابند ونماز را بجا آورند، این تفسیر در حقیقت یک نوع تعمیم و توسعه در معنى آیه است اگر چه آیه مخصوص به این مورد نیست
امام باقر علیه السلام دربارهى «کِتاباً مَوْقُوتاً» فرمودند: یعنى مفروض و واجب.
« کافى، ج 3، ص 394.»
پیامها:
1 کمبودهاى نماز خوف، با یاد خدا جبران کنیم. «فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ»
2 نماز و یاد خدا در هر حال لازم است، در جبههى جنگ باشیم یا در بستر بیمارى.
«قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِکُمْ»
3 سلاح واقعی رزمنده مسلمان، نمازو ارتباط با خدا و یاد حضرت اوست.
«فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ»
4 نماز خوف، یک استثناست. پس از برطرف شدن حالت اضطرار، نماز
باید به صورت عادّى خوانده شود. «فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ»
5 نماز، از واجبات قطعى الهى در همهى عصرها و براى همهى نسلها است.
«کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً»
6 وجوب هر نماز، در وقت مخصوص خودش است. «مَوْقُوتاً»
7 تعیین وقت براى نماز، رمز تداوم، نظم و عامل مواظبت بر آن است
که خود درس نظم و عامل نظم بخشیدن به امور مسلمانان است. «کِتاباً مَوْقُوتاً»
سؤال: [چه لزوم دارد نماز را در اوقات معینى بخوانیم؟]
بعضى مىگویند ما منکر فلسفه و اهمیت نماز و اثرات تربیتى آن نیستیم اما چه لزومى دارد که در اوقات معینى انجام شود آیا بهتر نیست که مردم آزاد گزارده شوند و هر کس به هنگام فرصت و آمادگى روحى این وظیفه را انجام دهد.
پاسخ:
تجربه نشان داده که اگر مسائل تربیتى تحت انضباط و شرائط معین قرار نگیرد عدهاى آن را به دست فراموشى مىسپارند، و اساس آن به کلى متزلزل میگردد، این گونه مسائل حتما باید در اوقات معین و تحت انضباط دقیق قرار گیرد تا هیچکس عذر و بهانهاى براى ترک کردن آن نداشته باشد به خصوص اینکه انجام این عبادات در وقت معین مخصوصا به صورت دسته جمعى داراى شکوه و تاثیر و عظمت خاصى است که قابل انکار نمىباشد و در حقیقت یک کلاس بزرگ انسان سازى تشکیل مىدهد.
پ.ن : نماز هم نازاست وهم نیاز؛از عاشق ابراز نیاز و از معشوق ناز( کی بیا! کجا بیا! چه جوری بیا! چه جوری با من حرف بزن!)
پ.ن: گفت: «واصطنعتک لنفسی» آخ که چه کیفی داره وقتی خدا میگه: تورا برای خودم ساختم . تو دست پرورده منی. تو هم محبی و هم محبوب.
حالا ؛ یه دلیل بی انگیزه بودن بعضی برای نمازخوندن اینه که واقعا از ارزش این اکسیر حیات بخش بی خبرند و طبیعیه که خیلی راحت یه گوهر رو با یه قطعه بدلی عوض کنند.!!!
دوست عزیزی می گفت: از اصفهان با یه سمند مسافرکش می اومدیم تهران کلا پنج نفر بودیم. از اذان صبح گذشته بود به راننده گفتم نگه داره نماز بخونیم. نگه داشت و از میان این 5 نفر تنها من نماز خوندم!!!
حالا بگذریم که این قصه دقیقا روز بعد از عاشورا اتفاق افتاده بود. !
یادم آومد از یه قصه تاریخی که بعد از رحلت پیامبر اسلام یه چند نفری ادعای پیامبری کردند که یکی از اونا "مسیلمه" نامی است و دیگری هم زنی است به نام "سجاح".خبر این ادعا به هردو رسید و قرار شد ملاقاتی با هم داشته باشند و جغرافیای رسالت خودشون روا تعیین کنند!!
در جریان ملاقات شیفته هم شدند وقرار شد ازدواج کنند، سجاح کابین و مهریه طلب نمود و مسیلمه گفت: به عنوان کابین و مهریه نماز صبح را از پیروان تو بر می دارم!!!(به به عجب کابینی)
منم گاهی به شوخی به خودم وبر و بچه های خودمون که تا کله ظهر می خوابیم و نمازصبحمون از دستمون میره ، میگم شما امت سجاح هستید.!!!
پ.ن:
- از علی علیه السلام نقل شده که فرمودند: کسی که نماز (امانت الهی)را ضایع می کنه امانت و حقوق دیگران را بیشتر ضایع و تباه خواهد ساخت.(بحارالانوارج80 ص 23)
- از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده: زمانی خواهدآمدکه مردم خدا را عبادت نمی کنند مگر در ماه رمضان!(الله اکبر- جل الخالق)بحار الانوارج22ص454
- درسبک زندگی غربی که از طریق فیلم ها و سریال ها و به طور خزنده و آرام جریان دارد، چه چیز را به ما القاء می کند؟!!
آیا ارتباط معنا دار و اثر بخش با آفریدگار هستی در سبد روزانه زندگی مون قرار می گیره؟!!
- چطور میشه به کسی که بخش مهمی از زندگیش را مهمل و بی معنی میگذرونه مسئولیت اجتماعی واگذارکرد؟
- واقعا خواب صبح خیلی شیرینه اما اگه پای شیرینی حضور و معاشقه با محبوب باشه چطور؟
گاهی برای انجام نیایش و دعا احساس بی حالی می کنیم!
همه امکانات برای رفتن به یه زیارتگاه فراهمه ولی حالش رو نداریم!
گاهی وقت ها یا بسیاری وقت ها با این که اراده می کنیم نمازمون رو اول وقت بخونیم یا یه نماز با حال بخونیم ولی نمیشه که نمیشه!
گاهی وقت ها پدر و مادرا شاکی میشن که چرا با این که ما خودمون نمازخونیم بچه هامون در خوندن نماز
سهل انگاری یا تنبلی می کنن؟!
واقعا چرا؟
یکی از عواملی که در حال و هوای روحمون تاثیر میگزاره نوع تغذیه مونه.همانطور که درجسم اثر میگذاره.آفریدگار انسان برای غذای انسان دو ویژگی تعیین می کنه:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِین "بقره/168"
- اولا زهد و رهبانیت و پرهیزهای بی دلیل ممنوع
- فارغ ازهرایین و مسلکی سلامت غذا در سلامت جامعه از کژ اندیشی ها و کژروی ها موثره
-قید حلال در برابر حرام است و حرام هرچیزی است که از حریم و قرق گاه سلامت روحی و جسمی انسان "که تنها آفریدگار تعیین می کنه" بیرون باشه. و شاید عقل و منطق بشری هم تا کنون به دلیل اصلی حرمت این خوردنی ها و آشامیدنی ها پی نبرده باشه. اما این قدر یقین داریم که آفریدگار سلامت ما و جامعه وسیع انسانی رو می خواد.
فکر کنید غذایی که سر سفره مون میگذارن و سر سفره به خورد بچه هامون میدیم چقدرش از راه درست به دست میاد؟
حق چه کسانی تبدیل به غذا ی ما و بچه هامون شده؟
- قید طیب "پاک و پاکیزه" در برابر چیست؟ یعنی به صرف این که غذای مورد نظر بهداشتی بودکافیه ؟ هموژنیزه و پاستوریزه و استرلیزه بودن یعنی طیب بودن؟ این هست ولی همه اش این نیست.
طیب در برابر خبیث قرار دارد.طبیعی است که هیچ کس غذایی که دل پسند نیست نمی خورد، اما یکی از روش های شیطان استفاده از غرایز طبیعی ما آدما ست تا در طبیعت ما دستکاری بکنه و بسیاری از خوردنی و آشامیدنی های مشکوک در کوچه و خیابون و بازار رو که متاسفانه رسانه ها هم تبلیغ می کنند رو لذیذ و موافق طبع و پسند جلوه بده.و خیلی راحت ذائقه مون رو در اختیار می گیره و کار به جایی می رسه که به جای تنقلات مقوی و سالم برای ذائقه ها چیپس و پیتزا و پاستیل و... خوشایند و دل پذیر میشه...
پی نوشت ها
- غذای ناپاک و حرام، قلب را تاریک و قساوتمند می کند; و به همین دلیل، دعای حرام خواران مستجاب نمی شود.
- امام صادق علیه السلام می خوانیم: خداوند دعایی را که از قلب قساوتمند برخیزد مستجاب نمی کند.
امام حسین علیه السلام در برابر سپاه یزید:
آری! شما حاضر به شنیدن سخن حق نیستید زیرا شکم های شما از غذاهای حرام پر شده است، در نتیجه خداوند بر دلهای شما مهر زده است (و هرگز حقایق را درک نمی کنید!
-پیغمبر اکرم (ص): از غذای اضافی بپرهیزید که قلب را پر قساوت می کند و از اطاعت حق تنبل می سازد و گوش را از شنیدن موعظه کر می نماید!(غذای اضافی) ممکن است اشاره به پرخوری باشد یا غذاهای باقی مانده و فاسد شده.
- مسعودی در «مروج الذهب » آورده :او از «فضل بن ربیع » نقل می کند که «شریک ابن عبدالله » روزی وارد برخلیفه عباسی شد، به او گفت باید حتما یکی از سه کار را انجام دهی، شریک سؤال کرد کدام سه کار؟ گفت یا قضاوت را از سوی من بپذیری و یا تعلیم فرزندم را برعهده بگیری، و یا غذائی (با ما) بخوری! شریک فکری کرد و گفت سومی از همه آسانتر است، مهدی او را نگهداشت و به آشپز گفت انواعی از خوراک مغز آمیخته با شکر و عسل برای او فراهم ساز.هنگامی که «شریک » از آن غذای بسیار لذیذ و (طبعا حرام) فارغ شد، آشپز رو به خلیفه کرد و گفت این پیرمرد بعد از خوردن این غذا هرگز بوی رستگاری را نخواهد دید! فضل ابن ربیع می گوید مطلب همین گونه شد، و شریک ابن عبدالله بعد از این ماجرا هم به تعلیم فرزندان آنها پرداخت و هم منصب قضاوت را از سوی آنها پذیرفت.
ن.1
عجب شلوغ بازاریه این دنیا، همه در حال خرید و فروش، توی این یکی همه مشترکند . ولی این که هرکسی چی می فروشه
و در عوض چی می خره هم آدما از هم جدا میشن و هم بازارا فرق می کنن.
... و اما یه چیز رو خوب می دونم، سرمایه مشترک همه ثانیه های عمر و زندگی شونه! با این سرمایه بی بدیل چی فروختیم
و چی خریدیم؟
.... دنیا بازار است تنها یک گروه سود می برند و بقیه زیان می کنند...
ن.2
برای حضور در همایش "فرهنگ سازان نماز"در شهرستان فردوس دعوت شده بودم .قرار بود عوامل فرهنگ ساز
در اقامه نماز رو بحث کنیم.
مطلع سخن این آیه بود
واصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی× اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوکَ بِآیَاتِی وَلَا تَنِیَا فِی ذِکْرِی "41و42/طه"
(و من تو را برای خودم پرورش دادم-تو و برادرت با آیات من به سوی فرعون بروید، و در یاد من کوتاهی نکنید .)
فرهنگ سازی دینی را خداوند بهمون آموخته،خدا به پیامبرش به تعبیر خودمونی میگه تو دست پرورده منی، مال منی...
واقعا جایگاه و نقشمون به عنوان یه انسان چیه؟
برای فرهنگ سازی از نیمه راه شروع نکنیم!
برای آدمی که نمی دونه و نفهمیده دست پرورده خداونده و ازش انتظار میره کارای خدایی بکنه
از نماز و دین گفتن خیلی آسون نیست.!
اول باید خدا رو در زندگیش حس کنه و بعد قدم دومو که حالا خدا ازش چی چی میخواد
و چی جوری می تونه خدایی بشه رو برداره.
ن.3
پیام رو درست ، به موقع، زیبا ، سریع و در خور فهم مخاطب بفرست
نتیجه1:
فرمودند: دنیا محل تجارت دوستان خداست.
رسولان او و جانشینان پیام آوران توی همین دنیا نقش انسانی شون رو ایفا کردند و خدایی شدند. چون دانستند و فهم کردند
و عاشقانه به راه افتادند و عمل کردند.
نتیجه 2:
با این جملات دلتنگ میشم برای رسیدن هرچه سریعتر به خونه
به سختی توی این بازار قدم بر می دارم
سرمایه ام آب شد.
بازرگان خوبی نیستم.
نتیجه3: ..... و شما هم عاشقانه بیندیش و بگو
.... اما دلیل دیگری که گاه برای بینمازی ارائه میشود . روزی به یکی از بچهها گفتم: چرا نماز نمیخوانی؟
گفت : استاد! وقتی من نماز بخوانم ولی آلوده به گناه باشم؛ این نماز من چه فایدهای دارد؟
برخی فکر میکنند چون مثلاً حجاب درستی ندارند و یا از عفت چشم برخوردار نمیباشند و یا گناهانی دیگر در پروندهی آنها دیده می شود پس دیگر نماز آنها بی خاصیت است و باید کنار گذاشته شود. اما پاسخ این گونه افراد این است که زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز خدمت حضرت عرض شد: «یا رسولالله! شخصی روزها نماز میخواند و شبها به دزدی میرود !» حضرت در پاسخ آنها فرمود :« به زودی نمازش او را از آن عمل زشت باز میدارد»
توجه فرمودید؟ حضرت پیامبر نفرمودند آن نماز خاصیتی ندارد و باید ترک شود بلکه فرمود حتی آن نماز هم دارای اثر است.
یک مثال بزنم: اگر پای شخصی درون یک چاله فرو رفت و مثلاً آلوده شد؛ آیا به خود میگوید : « اکنون باید خود را به درون چاه پر از فضولات بیاندازم؟!» قطعاً خیر. گناهان دیگر انسان در برابر ترک نماز مانند چالههایی آلودهاند و ترک نماز یعنی سقوط در پرتگاهی هولناک و خطرناک .
مراقب این مکر شیطان نیز باشیم.
پس از اندکی استراحت استاد گفت :«بچهها» یکی دیگر از بهانههای بینمازان این است که
«خداوند مهربان و آمرزنده است و او از حق خود می گذرد و نماز نیز حق الله است؛
پس ترک نماز مشکلی ندارد»
پاسخ: اولاً تردیدی نیست که خداوند، مهربان و بخشنده است ولی چه کسی از سوی او تضمینی
دارد که آمرزیده شود؟
ثانیاً اگر قرار است همه را ببخشد و حق خویش را نادیده بگیرد چرا چنین حقی را برای خود
قایل شده و از انسان ادای آنها را خواسته است؟
آیا این مطلب غیر حکیمانه نیست؟
آیا شخص حکیم چنین رفتاری میکند؟
ثالثاً چرا جهنم را آفرید؟ اگر همه آمرزیده شوند وجود جهنم نیز لغو است و غیر حکیمانه.
رابعاً اگر خودش فرموده: «بینماز در جهنم است» آن وقت دیگر چه بهانهای دارید؟
خود خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: در روز قیامت از عدهای سوال میشود:
ماسلککم فی سقر؟ قالوا نک من المصلین... (مدثر/42)
«چه چزی شما را به سقر (یکی از هولناک ترین جاهای جهنم) کشاند؟ پاسخ میدهند :
زیرا ما از نمازگزاران نبودیم و ...»
بیاییم سر خود کلاه نگذاریم.
این جمله ی مشهور از اوست :
"به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید وقت نماز است."
حتما اونایی که باید بشناسند گوینده این جمله ی کلیدی رو از راوی بهتر اورا می شناسند و می فهمند.
..... در خاطراتش میگه:
"بین بچههای محل به عنوان بچه مذهبی مسلمان شهرت پیدا کرده بودم و معمولا در نمازهای جماعت شرکت میکردم. در ایام سوگواری، رهبری دستهها بر عهدهام بود و نوحهخوان دسته بودم".
..... همین آدم که حالا کاره ای شده بود و به مقامی رسیده بود نماز بهانه ش برای خوروخواب و در رفتن از پاسخگویی به مردم نبود! او در سایه ی همین نماز بود که برای خدمت به مردم شب و روز ، وقت و بی وقت سر از پا نمی شناخت و به معنای واقعی عاشق اسلام و مردم و کشورش بود.
..... او اگر این واژه ی کلیدی رو سرمشق زندگی فردی و اجتماعی اش قرار داده بود مولایش علی علیه السلام را خوب فهمیده بود.و منطق گفتار و رفتارش در اهتمام به نماز اول وقت این گفتار مولا بود.
امامش به استاندار خویش در متن حکم استانداری وی چنین می نویسد:
"امام علی (ع ) :و اعلم ان کل شی ء من عملک تبع لصلاتک
بدان که تمام اعمالت تابع نمازت خواهند بود." نهج البلاغه ، نامه 27
.... بسیار دیده شده بود که هرگاه برای کاری بیرون می رفت هنگام اذان که می شد درنماز جماعت نزدیک ترین مسجد شرکت می کرد.یادت گرامی
پ . ن:
- باشد تا مدیران عزیز سجاده خودشون رو در اتاق کارشون پهن نکنند و به بهانه ی اشتغال نماز فرادی بخونند.
- باشد تا مدیران برنامه همایش ها و نمایش های خویش را به هنگام نمازموکول نکنند.
- باشد تا مدیران محترم به زیبایی نمازخانه سازمانشان بیشتر از زیبایی اتاق کار خویش بیندیشند.
- باشد تا مدیران نظام اسلام در صف اول نماز جماعت حضور یابند و در نمازخانه به حل مشکلات نیروهای تحت امر و ارباب رجوع به پردازند.
- باشد تا مدیران در سایه نماز با حسن خلق و عدالت ورزی عملا به ترویج ارزشهای اسلامی بکوشند.
دارد به خدا اولتیماتوم می دهد. دارد مثلا خدا را تهدید می کند. زورش گرفته که بعد از این همه سال عبادت یکهو از آن بالا به زیر افتاده و از بهشت پر نعمت رانده شده. باورش نمی شد که خدا بخواهد بیرونش کند. داشت تهدید می کرد تا به خیال خودش خدا را منصرف کند! بعد از این همه سال عبادت و همجوار ملائک بودن ، نفهمیده بود که حکم خدا بالاترین حکم هاست و اراده ی خدا فوق همه ی اراده هاست. نفهمیده بود.!
تهدید می کرد. می گفت: از پشت و جلو و چپ و راست به بنده هایت هجوم می آورم ...
بعد منتظر ماند تا ببیند خدا چه می گوید ...
خدا هم چیزی نمی گفت تا شیطان همه ی خودش را ، همه ی چرک و جودش را که این همه سال سعی کرده بود پنهان باشد رو کند.
شیطان هم ادامه داد:کاری می کنم که شکرگزاران درگاهت روز به روز کمتر شوند.
چی؟ شکرگزاری؟ یعنی هروقت ما غرق نعمت می شویم و یادمان می رود و یک «الهی شکر»خشک و خالی هم به زیانمان نمی آید، یعنی همان موقع شده ایم رفیق شیطان؟ یعنی طرفدار شیطان می شویم و دل شیطان را راضی نگه می داریم؟
چه مسخره! ما که از شیطان بدمان می آید... ما که خوش نداریم حتی یک لبخند ساده بر لبان سیاهش نقش ببندد. پس چرا یکهو می شویم همبازی او؟ شکر کردن، در نعمت و نقمت، در بلا و سلامتی، سوپاپ اطمینانی است که دلت را خوش می کند به این که یار شیطان نشده ای، در رسیدن به اهدافش، و محقق کردن تهدیدش بهش یاری نرسانده ای ، شیطان، لقمه را توی دهانت آنقدر می چرخاند که یادت برود الهی شکر بگویی.
شیطان ذوق قبولی در امتحان را آن قدر برایت بزرگ جلوه می دهد که خیال می کنی همه کاره تو بودی نه کس دیگر. شیطان وجود دوستان خوبت را ، سلامتی ات را ، ذهن پویا و فعالت را و همه دارایی ات را آن قدر معمولی و تکراری جلوه می دهد که احساس نیاز نکنی به این که تشکر ساده هم می شودکرد از آن پاک بی نهایت.
شکر گزاری حربه ی ساده ایست برای مایوس کردن شیطان.
هدیه های خدا را در راهی که او رضایت دارد خرج کنیم.
برداشتی آزاد ازآیه 17 سوره ی اعراف
بیا یک صفحه کاغذ بردار.یک میلیون نقطه روش بکش.
شوخی نمی کنم. تو بیا امتحان کن ببین همین یک میلیون
نقطه کوچولو، چقدر وقت از تو می گیرد. حتی اگر
خیلی سریع بخواهی این نقاط را رسم کنی، بازهم دست
کم، 90 ساعت(!)وقت مبارکت را می گیرد. 90 ساعت
کم است؟
حالا بیا تا یک میلیارد بشمر. تقریبا هر ثانیه، یک عدد
را می توانی بگویی و بنابر این اگر بخواهی تا یک میلیارد
بشمری، 31 سال زمان نیاز داری. 31 سال کم است؟
حالا بیا تعداد کهکشان های کشف شده را با این اعداد
مقایسه کن. نگفتم بیا ستاره ها را بشمار.نه! کهکشان ها
را بشمار. این احتمالا راحت تر از شمارش ستاره هاست.
تعداد کهکشان های کشف شده تا به امروز، بیش از 120
هزار میلیارد است. یعنی: 000/000/000/000/120....
خب! به نظر تو شمارش این مقدار از کهکشان ها چقدر از
عمرت را می گیرد؟ خیلی خیلی زیادتر از آنچه فکرش
را بکنی....
نمی خواهم توی اعداد غرقت بکنم. فقط می خواهم عظمت
"هستی"را برایت ملموس کنم. و تازه همه ی این ها
مال آسمان اول است. از امام صادق "علیه السلام"پرسیدند آسمان
دوم چقدر بزرگ تر از آسمان اول است، فرمود: مثل یک
حلقه انگشتر در بیابانی وسیع...
و تازه ، این ها همه عالم ماده است. عالم ملکوت را هم
بگذار به حساب.و حالا "جهان هستی" را توی ذهنت
بیاور. ببین این ذات خدایی که ما توی همه سالهای
مدرسه، به عنوان یک وجود بی نهایمت می شناختمیش،
کجای این همه اعداد است. ما فوق همه ی همه ی همه ی
این هاست.
قرآن می گویدکه خدا بر تنام این "جهان هستی" مسلط
است و هیچ چیزی دور از علم خدا نیست.هر برگی که
می افتد...هر صدایی که بلند می شود... هرحرکتی که
شکل می گیرد. در نهان خاک یا در اوج افلاک... حالات
مردگان در برزخ و همزمان وضعیت یک نوزاد درحال تولد.
خدا از غم های توهم آگاه است. از تردیدهایت... از همه
احساساتی که در تو جمع است... خدا، همه ی تورا می بیند
رفیق!
با اجازه سرکارخانم "سیده زهرا برقعی"
نویسنده محترم کتاب "نامه های یواشکی"
رمضان آمده یاران همه بیدارشویم