پيام
+
شهيد مطهري
پيشوايان دين از زمان پيغمبر اکرم و زمان ائمه اطهار دستور اکيد و بليغ داده اند که بايد نام حسين بن على زنده بماند، بايد مصيبت حسين بن على هر سال تجديد بشود، چرا؟ بحث در اين «چرا» است. اين چه دستورى است در اسلام؟ چرا اين همه ائمه دين به اين موضوع اهتمام داشتند؟ چرا براى زيارت حسين بن على اين همه اهتمام و ترغيب است، اين همه تشويق است؟ ما بايد به اين «چرا» دقت کنيم. ممکن است کسى بگويد:
سعيد عبدلي
94/8/5
گلبانگ سربلندي
«اين براى اين است که تسلى خاطرى براى حضرت زهرا باشد.» آيا اين حرف مسخره نيست که بعد از هزار و چهار صد سال، هنوز حضرت زهرا احتياج به تسليت داشته باشد؟ در صورتى که به نصّ خود امام حسين و به حکم ضرورت دين، بعد از شهادت امام حسين ديگر امام حسين و حضرت زهرا نزد يکديگر هستند. اين چه حرفى است؟! مگر حضرت زهرا بچه است که بعد از هزار و چهار صد سال هنوز هم دائماً به سر خودش بزند، گريه کند،
گلبانگ سربلندي
بعد ما برويم به ايشان سرسلامتى بدهيم! اين حرفها دين را خراب مىکند.
حسين مکتب عملى در اسلام تأسيس کرد. حسين عليه السلام نمونه عملى قيامهاى اصلاحى است. خواستند مکتب حسين زنده بماند، خواستند حسين سالى يک بار با آن نداهاى شيرين و عالى و حماسه انگيزش ظهور پيدا کند، فرياد کند: «الا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لايعْمَلُ بِهِ وَالْباطِلَ لايتَناهى عَنْهُ لِيرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فى لِقاءِ اللَّهِ مُحِقّاً» «1
گلبانگ سربلندي
«الْمَوْتُ اوْلى مِنْ رُکوبِ الْعارِ» «2» (مرگ از زندگى ننگين بهتر است) براى هميشه زنده بماند. خواستند «لا ارَى الْمَوْتَ الّا سَعادَةً وَالْحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ الّا بَرَماً» «3» براى هميشه زنده بماند. زندگى با ستمکاران براى من خستگىآور است؛ مرگ در نظر من جز سعادت چيزى نيست. خواستند آن جملههاى ديگر حسين: «خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى جِيدِ الْفَتاةِ» «4» زند