سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 46
بازدید دیروز : 97
کل بازدید : 313765
کل یادداشتها ها : 277
خبر مایه


پرسش از فلسفه حیات و هدف زندگی

علامه جعفری، رحمة الله علیه:

آیات قرآنی را پیرامون هدفداری حیات به ده گروه می‌توان تقسیم کرد :‌

1- آیاتی که می‌گوید دستگاه خلقت بیهوده نیست، از جمله (آل عمران - 191)

2- آیاتی که حق بودن جهان هستی را مطرح کرده است، مانند (انعام - 73)

3- آیاتی که می‌گوید خلقت جهان هستی برای بازی وسرگرمی آفریده نشده است. (انبیاء-16)

4- آیاتی که هدفدار بودن زندگی انسان را گوشزد می‌کند. (مومنون - 115)

5- آیاتی که مقصد نهایی همه حرکت‌ها را به سوی خدا می‌داند. (شوری - 53)

6- آیاتی که از رجوع انسان‌ها به سوی خدا سخن می‌گوید. (آل عمران - 109)

7- آیاتی که بهشت را از آن نیکوکاران و جهنم را از آن بدکاران می‌داند. (شوری - 22)

(نساء - 140)

8- آیاتی که پایان حیات را لقاء الله (دیدار خداوندی) معرفی می‌کند. (کهف - 110)

9- آیاتی که غوطه‌ور شدن در پدیده‌های طبیعی محض را به عنوان حیات دنیا معرفی می‌کند و آن را تقبیح می‌نماید. (محمد - 36)

10- آیاتی که هدف حیات را عبادت تلقی می‌کند و انسان‌ها را به اخلاص فرا می‌خواند. (ذاریات – 56)

Image result for ?علامه جعفری?‎

با ملاحظه این آیات ده گانه، می‌توان اصول زیر را استنباط کرد:

الف- دستگاه خلقت عبث و بیهوده نیست. این اصل را می‌توان از بررسی جهان خارج که بر آن نظم حاکم است و هم چنین از ملاحظه جهان درونی به دست آورد.

از آغاز رشد فکری، نوعی دریافت اصیل در درون ما به وجود می‌آید که با تخیل و پندارهای که جهان هستی را بازی تلقی می‌کند، به مبارزه برمی‌خیزد. این مبارزه مانند مبارزه وجدان با پلیدی‌ها ادامه پیدا می‌کند تا آن گاه که یا پیروز می‌شود و هدف اعلای جهان را به انسان نشان بدهد و یا شکست بخورد و انسان را روانه قهوه خانه نماید.

ب- جهان هستی که قانون‌مند است، براساس حق آفریده شده است. یعنی برمبنای شایستگی‌ها به وجود آمده و هیچ واقعیتی در جهان بی ارزش نیست.

 

ج- جهان آفرینش بازیچه نیست، بلکه امری جدی است. درک چهره ریاضی جهان، جدی بودن آن را بیان می‌کند.

د- حرکت و گردیدن‌های جهان به سوی مقصد نهایی آن است. این مقصد نمی‌تواند پایین‌تر و پست تر از نقاطی باشد که حرکت و گردیدن از آنها عبور می‌کند و هم چنین نمی‌تواند مساوی همان نقاطی باشد که از آنها عبور کرده است. پایان همه حرکت‌ها و گردیدن‌ها پیشگاه خداوندی است.

ھ - اصل عمل و عکس العمل بر عالم حاکم است. همه حرکت‌ها، تحولات، گفتارها، اندیشه‌ها و کردارهای انسان، عکس العملی را در این عالم و عالم دیگر در پی خواهد داشت.

و - هدف حیات، از حیات طبیعی محض برتر است. هدف نهایی زندگی نمی‌تواند از سنخ امتیازهای زندگی طبیعی باشد، زیرا امتیازات و خواسته‌های زندگی طبیعی از مقتضیات ذاتی زندگی طبیعی هستند و مقتضای ذاتی زندگی را نمی‌توان هدف آن تلقی کرد. بنابر این، مقصد نهایی زندگی باید مافوق مقتضیات حیات طبیعی محض باشد.

ز- اصل کیفر و پاداش نشانگر آن است که هر فردی با هدف گیری‌هایی که در این عالم دارد، از کیفر و پاداش متناسب با آن برخوردار خواهد شد.

ح - هدف نهایی حیات انسان، به ثمر رسیدن جوهر اعلای حیات انسانی است که از خدا شروع می‌شود و با عبادت به سوی خدا باز می‌گردد. معنای عبادت نیز در واقع، به ثمر رسانیدن جوهر حیات در ابعاد گوناگون آن است.

هنگامی که انسان از حیات طبیعی محض رها شود، عبادت شروع می‌شود. اگر انسان خود را به عنوان جزئی از آهنگ کلی هستی درک کند که باید با تکاپو جوهر وجودی خود را به فعلیت برساند، به عبادت مشغول خواهد بود. بدین ترتیب، همه شوون زندگی انسان می‌تواند عبادت تلقی شود و دنیا نیز طبق فرمایش علی (ع) مسجد انسان خواهد بود.

انسانی که در دانشگاه مشغول تعلیم یا تعلم است؛ کشاورزی که به کشت و زرع می‌پردازد و کارگری که در کارگاه مشغول تولید کالاست، اگر با آگاهی در مسیر خداوندی گام بگذارند، همه در حال عبادت خواهند بود. هدف نهایی زندگی از دیدگاه اسلام چنین است:

?-"آرمان‌های زندگی گذران را با آب حیات اصول عقلانی - الهی رویانیدن و شخصیت از خاک برخاسته را به وسیله آگاهی از جان پاک - که متصل به آهنگ کلی هستی است - از چنگال جبر عوامل طبیعت و خودخواهی نجات دادن و شخصیت را آزادانه در جاذبه ربوبی قراردادن". این است هدف نهایی زندگی.

?- زندگی هدفدار، تکاپویی است آگاهانه و هر لحظه از سطح عینی این زندگی، مقدمه‌ای است برلحظه تکاملی بعدی در جهان شفافی که فروغ لایزال الهی از روزنه وجدان پاک آدمی برآن می‌تابد و سطح عمیق آن، قطره‌هایی است که به اقیانوس ابدیت سرازیر می‌گردد و شخصیت را با امواج خود به پیشگاه دیدار الهی بالا می‌برد. این است زندگی هدفدار"حیات معقول"و این است معنای:

«اِنَّ صَلوتی و نُسُکی وَ مَحیایَ و مَماتی لَلّهِ رَبّ ِالعالمینَ - "همانا نماز من، عبادت من، زندگی و مرگ من، از آن خداوند، پروردگار عالمیان است"». (انعام - 172)

ویژگی‌های زندگی هدفدار

اگر انسان هدف نهایی زندگی را برخود مطرح کند و در مسیر آن حرکت کند، حیات وی از ویژگی‌های زیر برخوردار خواهد شد:

1- شناخت ارزش حیات و عدم احساس خلاء در زندگی‌: انسانی که هدف حیات را عبودیت تلقی می‌کند، همه لحظات زندگی را مربوط به خدا می‌داند. چنین انسانی، هم ارزش حیات را درک می‌کند و هم در زندگی احساس خلاء و پوچی نمی‌کند و اگر آرزوهایش نقش بر آب شوند، زندگی برای وی بی معنا و بی مفهوم نخواهد شد.

2- تعهد برین یا شناخت موقعیت خویش در جهان هستی‌: در زندگی هدفدار، انسان هم موقعیت خویش را در جهان هستی درک می‌کند و هم خود را ملزم می‌داند که در مسیر تکامل گام بردارد.

3- احترام به ذات خویشتن و به ذات دیگران‌:

در حیات هدفدار، انسان برای ذات خود  ارزش قایل است

در حیات هدفدار، انسان برای ذات خود ارزش قایل است و با پذیرش احترام برای ذات خویش، لزوم احترام به دیگر انسان ها را - به جهت وحدتی که در استعداد خدایابی و هدف نهایی زندگی و به طور کلی مبدأ و مقصد حرکت دارند - درک می‌کند.

4- توجه به الطاف الهی‌: در حیات هدفدار، انسان همه امتیازهای خود را - از علم گرفته تا قدرت - ناشی از فیض و رحمت الهی می‌داند.

5 - تنظیم منطقی ارتباط وسیله با هدف‌: در حیات هدفدار، انسان از هر وسیله ای برای نیل به هدف استفاده نمی‌کند، بلکه به رابطه منطقی میان وسیله و هدف توجه دارد و با ارزیابی صحیح وسایل، به انتخاب اهداف خود می‌پردازد.

6- عشق شدید به کار و فعالیت‌: از آن جایی که وصول به هدف زندگی، بدون حرکت در مسیر جاذبه الهی امکان پذیر نیست، بنابر این، کار و تلاش جدی برای انسان هدفدار، یک اصل حیاتی تلقی می‌شود.

دوست دارد یار این آشفتگی              کوشش بیهوده به از خفتگی

اندرین ره می‌تراش و می‌خراش          تا دم آخر دمی غافل مباش

7- به دست آوردن آزادی برین‌: در زندگی هدفدار، هوی و هوس‌های آدمی کنترل شده، آزادی برین تحقق پیدا می‌کند.

زندگی با آزادی برین، یکی از مختصات عالی زندگی هدفدار است. بدون به دست آوردن این آزادی که عبارت است از رهایی شخصیت آدمی از عوامل رکود و محدودیت در صندوق های خودپرستی و تخیلات، حتی سایر آزادی هایی که برای جریان معمولی حیات به دست آورده شده است، مانند آزادی اجتماعی و آزادی عقیده، پاسخی منطقی برای معنای حیات نیافته ایم.

8- آزاد ساختن انسان از مطلق تراشی‌ها‌: ذهن انسان همواره دچار مطلق سازی می‌شود و برای رهایی از آن، آدمی باید هدف اعلای زندگی را به عنوان مطلق در نظر بگیرد تا بقیه امور را به عنوان وسیله‌ای برای آن مطلق تلقی نماید.

اقسام شش گانه زندگی

1- زندگی ناآگاهانه و بدون استقلال شخصیت و آزادی و اختیار‌: در این نوع زندگی، اموری مطرح است که برای حیات طبیعی لازم است، نظیر تولید مثل و قرار گرفتن در گردباد عوامل جبری طبیعت. در این نوع زندگی، انسان نه معنا و مفهومی برای حیات خود سراغ دارد و نه به زندگی معنوی می‌اندیشد. افرادی که به این نوع زندگی مشغولند، از خود استقلالی ندارند و تابع بی چون و چرای عوامل زودگذر حیات طبیعی هستند.

2- زندگی دنیوی برای دنیای محض‌: افراد در این نوع زندگی، فقط به امور مادی توجه دارند و هدفی جز زندگی مادی برای خود در نظر نمی‌گیرند. این گونه افراد به برخی از قوانین جهان توجه دارند و طبیعت و شوون آن را شوخی تلقی نمی‌کنند. این افراد فقط به زندگی مادی خود قانع بوده و احساسات عالی را نادیده می‌گیرند. این قبیل افراد به موقعیت خود در جهان هستی توجه ندارند و بر این اساس به پاسخگویی به سئوالات اساسی از کجا آمده‌ام؟ به کجا می‌روم؟ برای چه آمده‌ام؟ نمی‌پردازند.

3- زندگی معنوی برای تلطیف روح یا برای آخرت محض‌: در این زندگی، فرد فقط به سرکوب غرایز و احساسات طبیعی خود می‌پردازد تا روح خود را تزکیه نماید. برخی از مرتاضان، هدف اعلای حیات را به فعلیت رسانیدن ابعاد لطیف و ظریف روح خود می‌دانند. این قبیل افراد برای تقویت روح خود، اعتنایی به دیگران نمی‌کنند و فقط در فکر نجات روح خویش می‌باشند.

4- زندگی دو عنصری دنیوی و اخروی که هر یک مستقلا هدف قرار می‌گیرند‌: در این نوع زندگی، افراد هم به عنصر دنیوی و مادی حیات توجه دارند و هم به حیات اخروی. این قبیل افراد، حیات دنیا و آخرت را در ارتباط با یکدیگر مطرح نمی‌کنند. اینان نمی‌دانند که حیات آدمی حقیقتی است غیر قابل تجزیه، گرچه دارای ابعاد متنوع است. این افراد از وحدت حیات دنیا و آخرت، و وحدت هدف اعلای آن دو غافلند.

5- زندگی معنوی نما برای زندگی مادی و زندگی اخروی نما برای زندگی دنیوی‌:

افرادی که به این نوع زندگی مشغولند، از فهم حقیقت حیات ناتوان هستند و به ریاکاری مشغولند

افرادی که به این نوع زندگی مشغولند، از فهم حقیقت حیات ناتوان هستند و به ریاکاری مشغولند. اینان توجه ندارند که ریاکاری و ظاهرسازی فقط عده کمی از ساده لوحان را، آن هم برای مدتی محدود فریب می‌دهد. این گونه افراد قبل از آن که دیگران را گول بزنند، خود را فریب داده اند و در واقع به یک خودکشی تدریجی روحی می‌پردازند. این افراد ظاهرشان جنبه معنوی دارد، ولی باطنشان شیطانی است.

6- زندگی دنیوی در مسیر حیات اخروی که حیات معقول نامیده می‌شود: این نوع زندگی مورد نظر پیامبران الهی بوده است. انبیاء و حکمای الهی، زندگی را حقیقتی عالی و با عظمت معرفی می‌کردند. آن ها دو بال "علم" و "عمل صالح" را برای تکامل انسان در نظر می‌گرفتند و زندگی دنیوی را در مسیر حیات اخروی به جریان می‌انداختند. انسان در پهنه حیات مادی با تصرف در عالم، تکامل پیدا می‌کند. هر چند فعالیت‌های انسانی جنبه مادی دارد، ولی حقیقت و باطن آن می‌تواند جنبه اخروی هم داشته باشد.

در این نوع زندگی که باطنش اخروی و معنوی، ولی نمودش دنیوی و مادی است، هیچ گاه احساس پوچی و رکود در حیات به انسان دست نمی‌دهد و آدمی با وجود ناگواری‌های بسیار، حیات را گوارا تلقی می‌کند.

 منبع:پایگاه اطلاع‌رسانی استاد محمد تقی جعفری


  

چگونه علاقه‌ و جدیت ما به نماز بیشتر شود؟ تذکر دل می‌خواهیم، استدلال‌ها را بسیار خوانده و می‌دانیم؟

باید ضرورت و فایده‌اش را با دل و جان فهم کنیم.

حرف دل این است که مشأ میل به ملاقات و گفتگو با هر کسی، میزان و محبت و عشق است و بالتبع عشق و محبت نیز با زیادت شناخت و معرفت حاصل می‌گردد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


بالاخره آدمی‌زاد، با بدنی مادی در این دنیا زندگی می‌کند، اما با تمام وجود خود راهی سرایی دیگر برای ملاقات با خالق خویش می‌باشد (البته نه ملاقات مادی و با چشم سر).

بدیهی است که او در این دنیا نیازهایی دارد که رسیدن به آنها برایش لذت هم دارد، چرا که نیاز فقر است و انسان عاشق کمال. از این رو ناخودآگاه به دنیای مادی، گذرا و فانی دل می‌بندد و گاه این دلبستگی‌ها و اشتغالات سفر به حدی می‌رسد که مقصد و محبوب را فراموش می‌کند، چه رسد به قول و قرارها و معادات فی مابین با معشوق را.

الف – پس تردیدی نمی‌ماند که انسان نیاز به یادآوری دارد؛ نیاز دارد لحظاتی دنیا و مظاهرش را کار بگذارد و با محبوب ملاقات کرده و به راز و نیاز با او بپردازد؛ لذا نماز را برای توجه به محبوب و یادآوری مقصد و مقصود فراموش شده قرار داد و فرمود: مشغله و لذت‌ها و نقمت‌های تو در این حیات مادی بسیار است، اما یک موقع فراموش نکنی که هیچ موجودی در این عالم، نه «إله» و «معبود» توست و نه «ربّ» و صاحب اختیار و تربیت کننده‌ی توست؛ پس برای این که به یاد من باشی و مرا فراموش نکنی، نماز بخوان:

«إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی» (طه، 14)

ترجمه: به یقین این منم خداى یکتا که جز من معبودى نیست، پس مرا پرستش کن و نماز را به یاد من برپا دار.

ب – وقتی انسان الله که إله و ربّ اوست را فراموش می‌کند، دچار خود نگری می‌گردد، به گونه‌ای که خودش را همه کاره و مؤثر در وجود می‌بیند، خودش را محور می‌انگارد ... و خلاصه دچار نوعی تکبر و خودبزرگ‌بینی نیز می‌شود، از این رو اغلب نظر خودش را از علم و حکمت الهی برتر می‌بیند و میل خودش را به امر او ترجیح می‌دهد. و تنها عبادتی که این تکبر را می‌شکند، نماز است. لذا حضرت سیدة النساء، فاطمه علیهاالسلام در خطبه فدک و بیان فلسفه برخی از احکام فرمودند:

« فَجَعَلَ اللَّهُ الْایمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ »

ترجمه: پس خداوند، ایمان را براى پاک کردن شما از شرک، و نماز را براى پاک نمودن شما از تکبّر قرار داد.

ج – دنیا، دنی و پست‌ترین مرتبه‌ی وجود است. وقتی انسان به دنیا مشغول شد و از آخرت و لقای محبوب غافل شد، مرتبه وجودی خودش نیز به همین اندازه پایین می‌آید. از این رو برای او لازم است که هر از چندگاهی از این کارگاه کوچک که مثل زندان است، بیرون بیاید، با دیگران و مراتب بالاتر ارتباط برقرار کند تا خود نیز رشد یابد، لذا فرمود: «ألصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن»، یعنی نماز معراج مؤمن است. پس انسان اگر عاشق رشد و کمال حقیقی «نه مجازی» شد، عاشق نماز نیز می‌شود.

یک حکایت:

شاید خوب باشد که مبحث را با نقل یک حکایت و نتیجه‌گیری از آن در خصوص نماز به اتمام رسانیم. در قرآن کریم می‌فرماید، انسان گناهکار وقتی می‌میرد و حقیقت خود و عالم هستی و آن چه انکار یا حتی مسخره‌اش می‌کرد را مشاهده می‌کند، به خدا التماس می‌کند که او را برگرداند تا عمل صالح انجام دهد:

« حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُون » (المؤمنون، 99)

ترجمه: تا آنگاه که مرگ یکى از ایشان فرا رسد، مى‏گوید: پروردگارا مرا بازگردانید.

در حکایات وارده از زندگی علما و عرفا آمده است: از آن جهت که خواب شبیه و نوعی مرگ است، صبح که از خواب بیدار می‌شدند، ابتدا این آیه را تلاوت می‌کردند و سپس می‌گفتند: خب، حالا خدا دعایت را مستجاب کرد و تو را برگرداند، بسم الله، ببین چه می‌کنی؟

برخی دیگر نیز در خانه‌ی خود (قدیم‌ها رسم بود) قبری حفر کرده بودند و گاه در آن می‌خوابیدند و این آیه را تلاوت می‌کردند و سپس بلند شده و بیرون می‌آمدند و به خود می‌گفتند: فکر کن مُردی، دعایت مستجاب شد و بازگشتی. [چرا که مرگ دم به دم است، چنان چه روزها و حتی لحاظ گذشته ما مُرده است – پس حال که زنده‌ایم، گویا بازگشت داده شده‌ایم]

حال این حکایت ماست و یا باید درس ما باشد؛ هر کسی دوست دارد با قدرت برتر ملاقات و گفتگو داشته باشد و اگر شد رفاقت و صمیمت نیز داشته باشد. همه تلاش ما در زندگی برای این است که به کمالی برسیم و به آن متصل گردیم. در این عالم کسی نیست که آرزوی دیدار و گفتگو با معشوق و محبوب را نداشته باشد و اگر محبوب او مقام والایی داشت، اجازه ورود، حضور و ملاقات و گفتگو با او را برای خود موفقیتی بزرگ می‌داند و اگر این گفتگو با صمیمت و برقراری دوستی شد که دیگر اوج موفقیت است.

حال خداوند کریم می‌فرماید: نگران مباش، ملاقات تو با من فقط به آخرت موکول نشده است، تو و همه عالم خلق من، مربوب من، مرزوق من و خلاصه فقیر درگاه من‌اید و همه در محضر من حاضر هستید – به من فراموشی راه ندارد، اما تو گاه مرا فراموش می‌کنی.

اما، اگر عشقِ ملاقات و گفتگوی با من را داری، بیا نماز بخوان و من حداقلِ این ارتباط را بر تو واجب کردم آن هم هر از چندگاهی، بلکه روزانه پنج مرتبه؛ تا اگر از روی عشق و محبت و میل نیامدی، به خاطر وجوبش بیایی. لذا به محض آن که صدای «اذان» را شنیدی، یعنی من به تو «اذن دخول» داده‌ام. اجازه داده‌ام که بیایی با من سخن بگویی؛ پس چرا علاقه‌ای نشان نمی‌دهی و با سر نمی‌دوی؟ چرا این ملاقات برایت سخت شده است؟! چه چیزی از من به تو نزدیک‌تر و از من نزد تو محبوب‌تر است که اشتغال به آن تو را از یاد من غافل می‌کند؟! وقتی می‌گویم بیا و سجده کن، چه چیزی تو را باز می‌دارد؟! خود را والاتر از مخاطبین این امر می‌دانی، یا این که استکبار و تکبر مانع تو می‌شود؟ به ابلیس نیز همین را فرمود:

« قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ » (ص، 75)

ترجمه: فرمود اى ابلیس چه چیز تو را مانع شد که براى چیزى که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده آورى آیا تکبر نمودى یا از [جمله] برترى‏جویانى (متکبرین)؟

حال حدیث حضرت صدیقه کبرا را مجدد بخوانیم که فرمود: « و نماز را براى پاک نمودن شما از تکبّر قرار داد » و توجه داشته باشیم که ترک نماز یا اهمال در آن از تکبر و کاری ابلیسی است.

د – پس اگر سعی کنیم که شناخت و ایمان‌مان به الله جلّ جلاله بیشتر و کامل‌تر گردد، محبت‌مان نیز تشدید گردیده و عاشق نماز و سایر عبادات می‌گردیم و دائماً مترصدیم تا اذن دخول «اذان» برسد و ما در محضرش حاضر و متنعم گردیم.

« قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا » (الکهف، 110)

ترجمه: بگو: جز این نیست که من بشرى مثل شما هستم [با این تفاوت‏] که به من وحى مى ‏شود که خداى شما خدایى یگانه است. پس هر کس به لقاى پروردگارش امید دارد باید عمل شایسته کند و کسى را در عبادت پروردگارش شریک نسازد.

منبع:http://x-shobhe.com/


  

در کدام آیه از قرآن به نماز شکسته اشاره شده است؟


  

با سلام خدمت همکاران ارجمند

مقدمه:

برنامه راهبردی مدارس هوشمند

برنامه راهبردی مدارس هوشمند به بیان ماموریت ، چشم انداز ، اهداف و راهبردهای توسعه مدارس هوشمند در اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران می پردازد. در قالب این برنامه جهت گیری های کلان به کارگیری و بهره گیری از مدارس هوشمند مشخص می شود برنامه راهبردی مدارس هوشمند با هدف هماهنگ نمودن اقدامات مدراس هوشمند در راستای فعالیت های اداره کل و به کار گیری فناوری اطلاعات به عنوان یک ابزار برای توانمند سازی مدارس تهیه شده است . از این رو نظرات ذینفعان و مدیران اصلی اداره کل ، مناطق و مدارس در تهیه و تدوین این برنامه منعکس گردیده است . بنابراین برنامه راهبردی مدارس هوشمند ، عصاره دیدگاه ها و نظرات مدیران و کارشناسان ذیربط در اداره کل ، مناطق و مدارس می باشد . در تهیه این مستند همچنین تجربیات برتر در سطح جهان و فناوری های نوین بکار گرفته شده در مدارس نیز مورد توجه بوده تا این مجموعه هم راستا با نمونه های موفق در سطح جهان بتواند از قابلیت های مدارس هوشمند بهره مند شود.

***********

Image result for ?مرحله مقدماتی هوشمند سازی مدارس?‎

سوالات آزمون مرحله دوم هوشمند سازی جهت استفاده و بهره برداری تقدیم حضور می گردد.

با اهدای یک صلوات به روح شهیدان اسلام دانلود فرمایید


دریافت سوالات آزمون مرحله دوم هوشمند سازی مدارس

 


  
+ مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند اما خوشبختی دیگران همیشه جلو دیدگان آنهاست «به داشته های خود عمیق تر نگاه کنید»


+ صبح است و هوا و‌ نفس دلکش پاییز من هستم و‌ یک سینه از مهر تو لبریز زیباست تو را دیدن از این پنجره صبح زیباست هوای تو در این صبح دل انگیز


+ برای رسیدن به موجودیت خویش نخست نرده های زندان مطلق گرایی،جزم اندیشی،تعصب ورزی،خوش خیالی و خودخواهی را بشکنیم. خواهیم دید رهایی در دل و جان و اندیشه سپردن به فرمان خداوند تنها مطلق عالم است.


+ #رهبر_انقلاب قدرت استکبارى امریکا هم از بین خواهد رفت ، او هم متلاشى خواهد شد ، این قدرت جهنمى ماندنى نیست ، اسرائیل هم ماندنى نیست. 1370/05/30


+ مردی که دائم ، در حضور خدا باشد و از یاد خدا غافل نشود . هرگز نمی تواند به خانواده خود ظلم کند چنین مردی ، در چشم همسران و فرزندانش ، عزیز و دوست داشتنی و با جذبه خواهد بود .


+ برای رسیدن به عزت بهترین راه ، قناعت است .سعی کنیم حرص و طمع ، نداشته باشیم به اندازه خودمان ، از دنیا بهره برداری کنیم


+ بیشعور سیاسی کیست؟ حسن رحیم پور ازغدی در توئیت خود نوشت: کسی که شعور سیاسی داشته باشد از مذاکره دوباره با آمریکا حرف نمی‌زند.


+ نقوی حسینی مخالف CFT: رئیس جمهور یک سطر بنویسد و تضمین بدهد که اگر عضو کنوانسیون شدیم مشکلات مالی و پولی ما حل می‌شود و اگر نشد مرا استیضاح کنید. ما رای می‌دهیم.


+ آرامــــــش چیست؟ نگاه به گذشته و شکر خــــــــدا، نگاه به آینده و اعتماد به خــــــدا Peace of mind can be meant as: looking back on the past and thanking God; looking ahead into the future and trusting in God.


+ حضرت امام علی ((علیه السلام)) : قیمت و ارزش هر کس به اندازه کارى است که مى تواند آن را به خوبى انجام دهد. ازنهج البلاغه امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام حکمت81






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ