اوقات فراغت دانش آموزان فرصتی برای فرهنگ سازی اقامه نماز
هر سال با پایان یافتن سال تحصیلی و برنامه های رسمی مدرسه و دانشگاه مساله ی تامین برنامه برای بهینه سازی اوقات فراغت قریب به 16 میلیون دانش آموز و دانشجو یکی از دغدغه های مهم جامعه از نهاد خانواده و سازمان های رسمی مرتبط و مستقیم و نهادها و دستگاههای دیگر محسوب می شود و برای بسیاری از خانواده ها تعطیلی سه ماهه تابستان و فراغت از تحصیل و تلاش های رسمی سیستم آموزشی و پرورشی با نگرانی همراه است. و همین موضوع نقش اساسی و موثر خانواده در برنامه ریزی درست برای بهره مندی از این فرصت و آماده کردن فرزندان برای برخورداری از تعطیلاتی همراه با نشاط و کوشش مستمر را روشن می سازد.
به نظر می رسد علیرغم بسیج بیش از بیست و پنج دستگاه رسمی و غیر رسمی از قبیل وزارت آموزش و پرورش و برخی سازمانها و معاونت ها تابع آن ، وزارتین علوم و درمان و بهداشت و درمان ،کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان،سازمان هلال احمر، سازمان بسیج دانش آموزی،کمیته امداد، بهزیستی، میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی ،نیروی انتظامی ،سازمان فنی و حرفه ای ،ستاد عالی کانون های فرهنگی و هنری و... برای سامان دادن این امر بسیار مهم،نقش محوری را به ویژه در دو دوره دبستان و متوسطه اول خانواده هابر عهده دارند. و البته آن طور که شایسته است از سوی رسانه ها به ویژه رسانه ملی به نقش محوری و بنیادی والدین و خانواده نمی پردازند. در بسیاری از برنامه ها تنها به گزارش های سطحی و اعلام ها بسنده می شود که این موضوع ریشه در ضعف برنامه ریزی و سیاست گذاری ستاد اجرایی اوقات فراغت دارد.و شاید هم نوع نگاه برنامه محوری و مدیریت از بالا به پایین حاکم باشد و به هرحال این گونه نگرش ها به اوقات فراغت منجر به فعالیت فرهنگی اثر بخش نمی گردد و خانواده ها از آن به برنامه ها و فعالیت های باری به هرجهت تعبیر می کنند و در نگاه ناظر بیرونی به عنوان فعالیت های سرگرم کننده ، خنثی و یا کم اثر از آن یاد می شود . به راستی چرا در نشست های کارشناسی از حضور خودِ جوانان استفاده نمی شود و یا کم استفاده می شود و یا چرا از والدین آگاه برای مشورت و ارائه دیدگاهها به صورت مستمردر این گونه کارگروهها و جلسات کارشناسی استفاده نمی شود . بی شک مشارکت فعالانه و غیر تشریفاتی ذینفعان در برنامه هایی که برای خودشان است تاثیر قابل توجهی در انتخاب نوع فعالیت ها و انگیزه مندی خواهد داشت . و اما نقش و رسالت خانواده از آن جهت اهمیت دارد که نگاه مثبت و عالمانه والدین به این مقوله و ضرورت برنامه ریزی حساب شده و به دور از افراط و تفریط در انگیزه مندی و همراه سازی دانش آموزان و ترغیب آنان در استفاده از برنامه ها و فعالیت های فرهنگی ،مذهبی، مهارتی و حرفه ای بسیار مهم است. نیک می دانیم که آموزه ها ی گوناگون در برنامه های غیر رسمی سریعتر و عمیق تر در روح و اندیشه انسان تاثیر می گذارد چرا که بر اساس عزم و اراده آزاد صورت می گیرد و از آنجا که یکی ازکاربردهای اوقات فراغت یادگیری مشارکت های اجتماعی و انتقال احساس همراهی و همدلی از طریق حضور کودکان و نوجوانان در گروهها ی همسال وغیر همسال است. به خوبی این مفاهیم از طریق مشاهده و همکاری عملی در مساجد و اماکن زیارتی و حضور در نماز جماعت و هیئت ها و دوره های قـرآن قابل انتقال است.بنابر این والدین با در نظر گرفتن اولویت های شناختی و احساسی و پرورشی فرزندان و تلاش در جهت ترمیم کاستی های مذهبی فرزندان و یا ارتقاء و رشد آن برای حضور خانوادگی در نمازهای جماعت و برنامه های فرهنگی مسجد محله عملا مفاهیم دینی تعاون و همکاری و همدردی و همدلی اجتماعی را به آنان منتقل کنند.و یکی از مهمترین توصیه های کارشناسی به خانواده ها و دستگاههای مجری برنامه های اوقات فراغت آن است که از برگزاری کلاس ها و دوره های آموزشی صرفا نظری و کلاسیک نماز شناسی و معارف نماز خودداری شود.
و از انجا که بسیاری از مسافرت ها ی خانوادگی و همچنین اردوهای فرهنگی، زیارتی و تفریحی مدارس در تابستان انجام می شود سفر را می توان به کلاسی عملی و کاربردی برای پرورش حس خلاقیت و برانگیختن فطرت مذهبی دانش آموزان تبدیل کرد.علاوه بر برنامه ریزی برای اقامه نماز اول وقت و انجام آن به جماعت و پخش نماهنگ ها و فیلم های داستانی به برگزاری مسابقات کوتاه مدت نعمت شماری و رابطه هدیه ها و سپاسگزاری در میانه راه و انجام مسابقه خاطره نویسی ، فیلم کوتاه موبایلی،عکاسی و نقاشی در پایان اردو و سفر با عناوینی از قبیل: بهترین چیزی که دیده اند، بهترین کاری که انجام داده اند، ویژه گی های بهترین دوستی که پیدا کرده اند ، بهترین نماز جماعت که در سفر برگزار شد و.... عملا شیوه بحث و گفتگو و بارش فکری و تامل در پدیده ها را به آنان آموخت.
و اما برنامه ریزی برای اوقات فراغت دانش آموزان دوره دوم متوسطه از سوی خانواده ها و حتی سازمان های ذیربط ظرافت های خاصی دارد و به سادگی و آسانی امکان پذیر نیست. معاونت فرهنگی و پژوهشی آموزش و پرورش و معاونت فرهنگی وزارت علوم ،تحقیقات و فن آوری به عنوان دستگاههای اصلی که بیشترین و بهترین شناخت و درک را از جوانان دارند با تشکیل کارگروههای علمی و اجرایی نیازها و خلا های موجود را در اختیار دستگاههای مشارکت کننده قرار دهد و با بیان این تک جمله که ما متولی آوقات فراغت جوانان نیستم از خود رفع تکلیف و مسئوولیت نکنند. پیشنهاد نویسنده برای فرهنگ سازی اقامه نمازدر بخش جوان کشور فعال کردن بخش های حرفه آموزی و مهارتی و گروههای جهادی در بخش های مورد علاقه جوانان با پیوست نماز است.در این فعالیت آزاد و داوطلبانه ارائه برنامه برای فعالیت های فرهنگی در متن و حاشیه اردو و فراهم آوردن سازو کارهای لازم برای اجرای حد اکثری لازم و ضروری است .و حساسیت کار متولیان امردر سازمان فنی و حرفه ای و قرارگاههای سپاه و وزارت جهاد کشوری خودرا نشان می دهد و پرسش پیش آمده آن است که این دستگاهها برای فرهنگ سازی اقامه نماز هنرجویان و داوطلبان چه برنامه مدونی را تعریف کرده اند؟! برنامه هرچه که باشدنکته کلیدی آن است که در اجرای برنامه فرهنگ سازی اقامه نماز مراقبتی ویژه لازم است تا حضور افراد جنبه فرمایشی و تشریفاتی و اجباری به خود نگیرد و از ریا و نفاق پروری به دور باشد.چنانچه برنامه ریزان اردو بتوانند هنرمندانه فقط و فقط برنامه نمازهای جماعت را به خوبی و به دور از حاشیه های طولانی تر از متن برگزار کنند می توان در پایان اردو شاهد نگرش و بینش مثبتی از سوی جوانان نسبت به نماز باشیم. و آثار دراز مدت آن را در سبک زندگی جوانان شرکت کننده در اردوببینیم. ان شاء الله
سید محمد عبداللهی
11/3/94
این که در روایات برای نماز جماعت آن قدر فضیلت بیان شده است، به خاطر آن است که نماز جماعت، موجب رضای خداست ورضای خدا نامحدود می شود. بی نهایت ضرب در هر عددی که بشود، حاصل، بی نهایت خواهد بود .اینکه برای نماز جماعت فضیلت بسیار بیان می کنند، چون نماز جماعت موجب رضای خداست و رضای خدا نا محدود است و هر چه مربوط به نامحدود باشد، نامحدود می شود. چون خدا و رضای او نا محدود است، ارزش رضای او هم نامحدود است، هر چه به نامحدود گره بخورد، نا محدود می شود. بی نهایت، ضرب در هر عددی که بشود، نامحدود خواهد شد.
عکس گرفتن
وقتی می خواهید عکس از چهره بگیرید ، پیش عکاس می روید . اما وقتی می خواهید از استخوان وریه ی خود عکس بگیرید ، به رادیولوژی می روید . چون نوری که به مغز استخوان برسد باید از روی لباس وگوشت بگذرد ونشان دهد که استخوان شما شکسته یا نشکسته ، چیز دیگری است . این را با دوربین معمولی نمیشود گرفت ، نوری می خواهد که ازبدن انسان عبور کند . اشعه ی ایکس وماورای بنفش می خواهد .
نماز از این قبیل است . نماز برای عکسبرداری خود انسان است ، اما با اشعه ی ماورای بنفش که از مغز استخوان انسان خبر بدهد . حرفهایی که در نماز است ، اصلا به ظاهر عالم ماده هیچ نمی خورد ، اینهایی که فکر می کنند نماز نتیجه ی اقتصادی وبهداشتی وظاهری داشته ، مثل این است که بگویند چلوکباب برای اسب خوب است ، چرا ؟ چون چلوکباب برای سوار خوب است ، وقتی سوار حالش خوبشد ، بهتر اسب میراند واسب کمتر اذیت میشود . ار این جهت ، نماز راهیکل آدم نمی تواند بخواند . نماز برای هیکل وبدن آدم سخت است ، ولی برای قلب انسان آسان است.
نور و سایه
مأمون خلیفه عباسی، درباره این که چرا نمازها در اوقات پنجگانه آن هم در اوقاتی مشخص خوانده می شوند، از حضرت رضا علیه السلام پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: این امر بدان جهت است که شروع و ختم امور و آغاز و انجام کارها همراه با یاد و نام خداوند باشد .
از این رو، می بینید که کار نیم روز انسان با نماز صبح آغاز و با نماز ظهر پایان می پذیرد و همچنین کار عصر انسان با نماز عصر شروع و با نماز مغرب ختم می گردد و در مجموعه برنامه روز و شب انسان، همچنانکه با نماز صبح آغاز می شود، با نماز عشاء خاتمه می یابد؛ تا در نتیجه، مجموعه اشتغالات انسان از ابتدا تا انتهاء با توجه و ذکر خداوند توأم باشد. اگر این چنین نمی شد، قلب انسان حالت قساوت و انجماد به خود می گرفت. قلب انسان بدون یاد خدا به قساوت و انجماد کشیده می شود. این مطلب را در ضمن مثالی توضیح می دهم:
همانطور که می دانید، چرخش وضعی زمین به دور خود، موجب پیدایش شب و روز می شود و گردش انتقالی آن، موجب به وجود آمدن فصول مختلف سال؛ یعنی بهار، پاییز، تابستان و زمستان. تمامی این تغییرات و تحولات، خود معلول چگونگی تابش خورشید به سطح زمین است و همین امر موجب پیدایش اماکن و مناطق منجمده جنوبی و شمالی و مناطق معتدل و استوایی است؛ که از نظر وضعیت حیات با هم تفاوت دارند. چون زاویه تابش در خط استوا، به عمود نزدیکتر است، هیجان حیات به بالاترین حد( ماکزیمم) خود می رسد. از این رو در این نوع مناطق، عظیم الجثه ترین حیوانات، در دریا و بزرگترین جانوران و جانداران، در خشکی یافت می شود.
تعدد و تنوع موجودات در مناطق استوایی بسیار بیشتر از دیگر مناطق است. به فرض اگر در برخی از مناطق انواع پروانه ها به شش نوع می رسد، در مناطق استوایی همین نوع به هزار هم خواهد رسید. این نشانگر شکوفایی حیات است.
حال همچنانکه زمین از خورشید کسب نور می کند و از خود نوری ندارد، انسان هم بر اساس آیات کریمه قرآن (الله نور السموات و الارض)
از خورشید رحمت الهی کسب نور می کند. پس باید همواره زاویه این تابش را تنظیم کنیم؛ چون هر چه هست در همین زاویه تابش است. فاصله خورشید با زمین و زمین با خورشید هیچگاه کم یا زیاد نمی شود و اگر تفاوتی بین مناطق قطبی و استوایی وجود دارد،به همان زاویه تابش بر می گردد. اگر بین زمستان و تابستان، یا بین نیم روز و نیم شب تفاوتی است، ریشه در زاویه تابش دارد. انسان، وابسته به خداست و فاصله این وابستگی هرگز دستخوش تغییر و تحول نخواهد شد، آنچه قابل تغییر می باشد زاویه توجه انسان به خداست.
به هر میزان که توجه و التفات انسان به خدای متعال بیشتر باشد، تابش این نور نیز بیشتر خواهد بود، همانند تابش نور خورشید در مکانهایی چون مناطق استوایی، یا در زمانهایی چون نیم روز. از آن طرف، هر چه که انحراف انسان از این زاویه تابش بیشتر شود، به دنبال آن تاریکی نیم شب و سردی و سختی زمستان را به دنبال خواهد داشت، مثل مناطق منجمده که آثار و نمودار حیات در آن نادر است.
حیات صداقت، پاکی، طهارت و صمیمیت انسان آن لحظه است که با یاد خدا همراه باشد یعنی لحظه ای که احساس می کند صاحبی دارد و مالکی دارد که اگاه، بینا، شنوا، عادل، صمیمی، عمیق، حاضر و ناظر است، به جای اینکه غدر و مکر کند صدق و صفا پیدا می کند، به جای آن که تسلیم زر و زور و تزویر شود، سدی در مقابل زر و زور و تزویر می گردد. به جای اینکه وابسته به قدرتهای فاسد بشود، با توکل و توجه به خدا شکننده قدرتهای فاسد خواهد شد.
پس فلسفه وجودی و راز نماز در این است که انسان را از زمستان به بهار، از حالت قطبی بودن به حالت استوایی بودن و از نیم شب غفلت از یاد خدا، به نیم روز نور و گرمی و شکوه الهی می رساند.(آیت الله حائری شیرازی - تمثیلات نماز)
نماز، ملاقات با خدا
اولین و آخرین خواسته ی فطرت، دستیابی به امنیت ملاقات با خدا است؛ خواسته ای که عدم امنیت و اضطراب ناشی از تمدن امروزین را حل می کند. کسی که برای دیدار با خدا اهمیت قایل است، از نماز به عنوان نوعی ملاقات با خدا، محافظت می نماید. مثلاً کسی که اندیشه ی جنگ دارد، دوره ی آموزشی را با علاقه و دقت می گذراند. آیه ی: «و لو ارادوا الخروج لاعدوا له عده ولکن کره الله انبعاثهم فثبطهم و قیل اقعدوا مع القاعدین »، می گوید اینان اگر اندیشه ی خروج برای جنگ داشتند، حتما مقدماتی برای آن فراهم می ساختند. بنابراین، بین نماز و جهاد تفاوتی نیست. همان گونه که برای جهادگر آموزش و تمرین جاذبه دارد، برای نمازگزاری هم که معتقد به معاد و ملاقات است، چنین جاذبه ای وجود دارد و مرگ را شیرین می داند. نماز و مرگ، هردو دیدار خداست. کسی که نماز برای او بهشت است، مرگ هم برای او بهشت است .
نماز امری مهم وجدی است
در روایت آمده که می شود بچه را برای نماز بطورخفیف بزنند، چگونه این امر امکان دارد؟
معنای روایت این است که گاهی پدرومادر، تشری، خشمی یا ناراحتی نشان بدهند که فرزند متوجه بدی کار بشود. مثلاً زمانی که ماشین بکس باد کرده باید هلش بدهند تا روشن شود، معنایش این نیست که او را بکسل کنند، باید ماشین را روشن کنند.
نماز امری مهم وجدی است. واقعاً برای پدر، تعطیل نماز فرزند باید مصیبت باشد و آن چنان برایش سخت بگذرد گو اینکه اولادش از دنیا رفته است، در این حالت اگر یک دستی به بچه بزند، او برای یک عمر ساخته میشود، یعنی در کنار یک عالَم محبت و نوازش، یک لحظه زدن، مثل برق تأثیر عظیم می گذارد. خدا رحمت کند سعدی را. او شخصیت بزرگی در علوم انسانی است. هرجایی در علوم انسانی، بوسیله سعدی محاصره شده است. هر جا بروید میبینید او جلوتر است!
گاهی به لطف گوی که سلطان مْلک را در گفتگوی خلق بباید تحملی
گاهی درشت گوی که صد کوزة نبات گه گه چنان به کار نیاید که حنظلی
تنبیه وتأدیب، به عنوان سلب اختیار، مجبور و وادار کردن نیست. به معنای روشن کردن موتور ماشین است، انبیاء آمده اند تا موتور خاموش انسان را روشن کنند. آنها نیامده اند که کسی را بکسل کنند وببرند. در تربیت روشن شدن موتورمطرح است وتربیت خیلی مهمتر از تعلیم است.
ایمان به غیب، مقدمهی نماز
»اَلَّذِینَ یُؤمِنُونَ بِالغَیبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَوه وَ مِمَّا رَزَقنَاهُم یُنفِقُونَ »:"آنهایی که به غیب ایمان دارند و نماز را به جای میآورند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق می کنند"ایمان به غیب چیست و نقش نماز در آن چگونه است؟
غیب مقابل شُهود است. شهود آن چیزی است که انسان مشاهده و درک میکند. ایمان به غیب زمانی حاصل میشود که انسان کوچکی حیات دنیا را درک کرده و قدرت الهی را بالاتر ببیند، گفتیم که انسان در عالم طبیعت مثل نهال درگلدان است. اگر کسی ایمانش فقط به داخل گلدان محدود شود، احساس تنگنا نکرده و راضی خواهد بود. اما اگر به این نتیجه رسید که حیاتی بالاتر وجود دارد، به معرفتی بالا تر دست یافته در جهت آن تلاش و حرکت خواهد کرد.
(آیت الله حائری شیرازی)
بسم الله الرحمن الرحیم
تمثیلات نماز و عبادات
حضرت آیت الله حائری شیرازی
لقمه حرام با انسان چه می کند؟
آهن ربا، ذرّه آهن را هر کجا که باشد، به سمت خود میکشد. اگر یک مقدار پنبه را از کنار یک آهن ربا عبور دهید، آهن ربا کششی نسبت به پنبه ندارد، امّا اگر مقداری خرده آهن را درون پنبه قرار دهیم، در این حالت پنبه به سمت آهن ربا کشیده شده و جذب آن میشود.
در اینجا خود پنبه جذب نمیشود؛ بلکه برادههای آهنی که با خود آهن ربا هم جنس هستند، به سمت آن کشیده میشوند.
معصیتها مثل آهن ربا و لقمه حرام مانند ذرّات آهن است، وقتی که انسان در وجودش لقمه حرام نباشد، میتواند از کنار معصیتها عبور کند و خود را نگه دارد، امّا وقتی که لقمه حرامی را خورد، از کنار معصیت که میگذرد، مجذوب آن میشود، این خاصیت درونی نان و لقمه حرام است.
امّا لقمه صددرصد حلال که انسان کار صحیح درستی را انجام داده است و اجرت طیّب و صحیح و طاهری را در مقابل آن به انسان دادهاند؛ وقتی که این لقمه را انسان مصرف میکند، از کنار عبادات که میگذرد، عبادات او را جذب میکنند، از کنار امامزاده که میگذرد، به زیارت آن میل و گرایش پیدا میکند. میل و گرایش به مسجد، روضه و تربت شهدا پیدا میکند و این جزو خاصیت و ذات لقمهای است که از همه جهت حلال باشد.
هنگامی که انسان آن را مصرف میکند، در او نوری را ایجاد میکند. همه طاعات و عبادات، جذابیّت و گیرایی دارند؛ ولی همه آنها با لقمه حلال سنخیّت دارند، نه تنها با لقمه حلال، با مسکن و لباس حلال و امثال اینها هم سنخیّت دارند. در محلّی که از راه حلال به دست آوردهاید، موقع نماز که فرا میرسد، نسبت به نماز شوق و رغبت پیدا میکنید، امّا اگر از راه حرام به دست بیاید، وقتی که در آن محل غیبت انجام شود، نسبت به غیبت میل پیدا میکنید و قوه جلوگیری کم میشود. حلال و حرام وقتی مخلوط شود، طاعات و معصیت هم با هم مخلوط میشود.
عبادت کودکان
همیشه برای کودکان خود از نعمتهای الهی سخن بگوید و به آنان تلقین کنید که همیشه به یاد خدا و نعمتهای او باشند.
اساساً کودکان وقتی به سن تمیز می رسند خودشان از همه چیز سووال می کنند.
وقتی والدین به نماز می ایستند سووال می کنند نماز چیست و برای چه نماز می خوانید؟
وقتی پاسخ داده می شود که نماز امر خداوند است و باید ادا کرد، فوری می پرسد خدا کیست؟
در این موقع باید با پاسخهای مناسب، از نظر اعتقادی، کودکانتان را بسازید.
عبادت کودکان همین است که دربار? اعتقادات، سووالات پی در پی می کنند،
از همین سووالات خوب کودکان، باید نهایت استفاده را کرد و با زبان کودکی پاسخ مناسب داد و از همان خردسالی، کودکان را با خداوند آشنا نمود و طوری تربیت شوند که همیشه به یاد خدا باشند.
طبیعت کودکان، بازی و شیطنت است، و بعضاً ممکن است به کارهای لغو و بیهوده دست بزنند اما باید مراقب بود تا در حال بازی هم، ادب و نظم و نظافت را رعایت کنند.
کار لغو و بیهوده برای بزرگسالان بد است اما برای کودکن اجتناب ناپذیر است.
فقط انبیا و ائم? معصومین- علیه السلام- هستند که در کودکی نیز کارهای لغو و بیهوده از آنان سر نمی زند، اما غیر از انبیا و معصومین، کودکان دیگر، طبعاً بخشی از عمر خود را صرف کارهای لغو و بیهوده می کنند، و اساساً رشد کودکان نیز در گرو همین بازیها و شیطنتها می باشد.
اگر کودکان را سالم و صحیح بار بیاورید قهراً و خود به خود به فکر خداوند می افتد، برایاین که شناخت خداوند، امر فطری هر انسانی است.
انسان مثل چاه کن است، همان طور که یک چاه کن، در نهایت به آب می رسد، انسان نیز در نهایت به وجود خداوند گردن می نهد، و نسبت به او معرفت پیدا می کند.
فطرتاً کودکانی که به مرحل? تمیز می رسند، هر چیزی که اعجاب آنان را برانگیزد فوری می خواهند از حقیقت آن جویا شوند،
وقتی در شب به ستاره های درخشان نظر می اندازند، فوری از حقیقت آنها سووال می کنند،
وقتی خورشید و ماه را می بینند باز سووال می کنند و همین طور تا به خداوند معرفت پیدا می کنند و به ندای فطرت خود پاسخ مثبت می دهند.
مهمترین عمل انسان، جایگاه ولایی او است
هرچه جایگاه و موضع ولایی انسان، درست تر باشد، اشتیاق انسان به نماز بیشتر خواهد شد و ازآن جا که نماز معراج مؤمن است، عروج اصلی از راه "مجموعه ولایتی" که انسان درآن عضویت دارد، صورت می گیرد. دردعایی که قبل از نماز خوانده می شود، همین مطلب درخواست می شود: «اللهم انی اتوجه الیک بنبیک و اهل بیته صلواتک علیه و علیهم فاجعلنی بهم و جیها فی الدنیا و الاخره و من المقربین»:"خداوندا با (مجموعه ی ولایتیِ) پیامبرت و اهلبیت او به تو روی می آورم. خدایا در دنیا و آخرت به این وسیله ی من را آبرومند کن و از نزدیکان قرار ده!"
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد(ص)بس است و آل محمد
*..............*
تک نگاشت:
توفیقی رفیق راهم شد ایام شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام
و مبعث نبی اکرم صلوات الله علیه نایب الزیاره و دعاگوی دوستان بزرگوار
در حریم حرم رضوی علیه السلام بودم.
بهانه های درونی موجب شدند کلمات کنار هم چیده شوند و جملات نسبتا موزونی
ایجاد شوند.
تشنه ام جرعه ای آب می خواهم
از زلال محبت رضوی جرعه های مدام می خواهم
دم در ایستاده ام هنوز
اذن نوشیدن سلام می خواهم
آبرویی برای پیش رفتن نیست
دست و دستگیر با اهتمام می خواهم
گر چه کس رد نمی شود از این درگه!
چه کنم گمره ام آشنای صاحب کلام می خواهم
بی بهانه مرا به بزم شه ره نیست
اشک چشمی و همرهی با مرام می خواهم
رکعتی عاشقانه در سجود حضرت عشق
در سفر هم نماز تمام می خواهم
میهمان هشتمین ماه آسمان وجود
هستم و جام عشقی مدام می خواهم
سید25.2.94
فکر بهبود خود ای دل زره دیگر کن
درد عاشق نشود به، ز مداوای حکیم
اندیشمندان و دلسوزان حوزه علوم انسانی بر این باورند که در نظام مدرنیته و دنیای امروزبشریت در معرض دو بحران قرارگرفته است که اورا تهدید می کند.
1- بحران هویت(identity) (من کی ام!؟؟؟)
پس از شتاب خیره کننده در اومانیسم همچنان بشر متجدد به دنبال پاسخ به پرسش هایی است که هرگز از آن رهایی ندارد؟انسان متجدد و نوگرای خود محور و در عین حال کمال طلب نتواست خود را در کمال و لذت محدود و ثبات ناپذیر خود ساخته اقناع و ارضاء کند.و همچنان سوالات بنیادین هستی اورا به چالشی بزرگ کشانده است.
سوالاتی که جلال الدین محمد بلخی مشهور به ملای رومی(مولانا) در غزلیات شمس به خوبی آن را مطرح کرده است.
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا مده ام آمدنم بهر چه بود؟
به کجا می روم؟ آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده ست مراد وی از این ساختنم
جان که از عالم علوی ست، یقین می دانم
رخت خود باز برآنم که همانجا فکنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دوسه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به هوای سر کویش پرو بالی بزنم
کیست در گوش که او می شنود آوازم؟
یا چه جهان است، نگویی، که منش پیرهنم؟
تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی
یک دم آرام نگیرم نفسی دم نزنم
می وصلم بچشان، تا در زندان ابد
از سر عربده مستانه به هم در شکنم
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم
آنکه آورد مرا باز برد در وطنم
تو مپندار که من شعر به خود می گویم
تا که هوشیارم و بیدار یکی دم نزنم
شمس تبریز، اگر روی به من بنمایی
ولله این قالب مردار به هم درشکنم
2- بحران اضطراب وتنیدگی درونی( استرس)
تجربیات و مشاهدات میدانی به روشنی گواه آن است که به موازات گسترش ابزارها و امکانات رفاهی و برخورداری از ماشین های گوناگون آسایشی و راحتی ،حلقه مفقوده زندگی آرامش است که متاسفانه مدرنیته با لطایف الحیل و فریبکارانه آن را به غارت برده است و جهان معاصر لخت و عریان از لباس خوشبختی آرامش است.و جالب این که خود نیز به گم کردن عمدی این موهبت بی بدیل آفریدگار هستی اعتراف می کند.
و برای آن روش درمانی نیز پیشنهاد می کند . ایجاد و گسترش معنویت های عاری از خداوند هستی آفرین ،مدیر و مدبر یکی از همین روش های درمانی است.
بسته های پیشنهادی
الف – روش های مقطعی و گذرا و مادی(اومانیستی و بشر ساخته)
همانطور که اشاره شد روشی که متجددین با عنوان عرفان های دروغین و... ارائه می کنند در واقع داروهای جایگزین و بدلی و مشابه است که به صورت موقت آثار درد را پنهان می کنند اما هیچ معالجه اساسی به عمل نمی آورند. اینان پیرو خود را از چاهی در اورده و به چاهی هولناک دیگر می افکنند.
باید پای صحبت این پیروان به مقصد نرسیده و گمشده بنشینیم تا این سطور بر جان بنشیند.
ب – روش ثابت و پایدار و کاربردی
بسته پیشنهادی اسلام برای حل و برون رفت از بحران هویت و تنیدگی در یک برنامه مستمر و دائمی و دارای چارچوب کاربردی نماز و نیایش است.
کار بست این بسته آثار قطعی و حتمی داشته و به طور ریشه ای مشکل را حل می کند . و علاوه بسیار آسان و عملی بوده و از تبعات و پیامدهای سوء روش های بشر ساخته نیز در امان است . چرا که بسته درمانی از سوی آفریدگار انسان که کمال بی نهایت است ارائه شده است.
در نماز هویت (چیستی و کیستی) انسان آن گونه که هست و باید باشد را به او نشان می دهد.جایگاه انسان در عالم خلق ، نسبت و رابطه ی او با آفریدگارتبیین می شود.
از جملات ،الله اکبر،بسم الله،رحمن،رحیم،رب العالمین، الحمد لله رب العالمین چه درک و فهمی دارید؟
در نماز جایگاه نهایی انسان برای ما تبیین می شود.مالک یوم الدین
از چه راهی باید برویم. اهدنا الصراط المستقیم
همراهان و رهزنان انسان در این مسیر معرفی می شوند .
بالانس زندگی انسان را در تنیدگی زندگی او با یاد خود در همه ابعاد زندگی می داند
الا بذکرالله تطمئن القلوب
و نمونه کامل و بارز و مستمر یاد خدا را اقامه معنا دار نماز معرفی می کند.
اقم الصلاه لذکری
روش رفتاری پیامبرخدا صلوات الله علیه به عنوان الگوی زندگی سالم نشان دهنده درمانگری از طریق نماز است.
در روایات آمده است که هر وقت پیامبراز فشارها ی روزانه خسته مىشد و بدن مبارکش در فشار قرار مىگرفت، براى رفع خستگى نه چاى مىخورد، نه میوه میل مىکرد، و نه مىخوابید؛ بلکه وقتى خیلى خسته مىشد بلال حبشى را صدا مىکرد و اگر بلال در مجلس نبود به دنبالش مىفرستاد و به او مىفرمود:
«ارحنا یا بلال» (ای بلال، ما را با بانگ نماز خود آسوده کن)
دریای وجودم سخت طوفانی و متلاطم است.
ثروت و قدرت و شهوت جذر و مدهای نا متعادل این دریاست.
تن پروری، غرور و خود شیفتگی ، خود بزرگ بینی و برتری جویی
آرام و قرارم را گرفته است.
و هرکدام به تنهایی موجی سهمگین و مرگبارند که
می توانند فرسنگ ها مرا از ساحل امن بندگی خدا دورکنند.
فرصت رهایی و نجات لحظه به لحظه محوِ محومی شوند.
انتظاری در کار نیست، معجزه ای رخ نمی دهد،
معجزه رهایی از این طوفان هولناک و کشنده تنها عزم و اراده توست.
معجزه در فهم تو، مدیریت تو، و زاویه دید تو،و نوع رفتار تو در زندگی ست.
"انا لله و انا الیه راجعون"
خودت معجزه کن
همین حالا
این دست و آن دست کنی ، پرت شده ای به نا کجا آباد!
آنجایی که"باید"باشی نیست.
فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر
معجزه کن
همه ساحل آرامش در خدایی شدن توست
اتفاق معجزه از همان راهی است که مرا به او می رساند و خداییم می کند
و پیامد آن می شود
"ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین"
موج ها شکسته می شود
ظرف وجودت همه طوفان های سهمگین را در خود جای می دهد
بزرگ می شوی ، بزرگ و بزرگ تر.
امواج مرگ آفرین آزمندی و خساست و حق کشی و... را در خودت هضم می کنی
و درهم می شکنی.
با "او"که از هیچکس نیست و با"همه"هست به آرامش می رسم
رسیدن به"مقام اطمینان"
با"او"و برای اوبودن
الا بذکرالله تطمئن القلوب
و با"او"و برای"او"بودن ،آن گونه که"او"می خواهد!
"اقم الصلاه لذکری"
می ایستم!
قیام
قیامی که آغاز حرکت است بسوی بی نهایت
"الله اکبر"
"بسم الله الرحمن الرحیم"
با هر گام امواج ملتهب دریا فرو می کاهد
و نماز ، کشتی راهواری می شود
با آن به مقصد و مقصود می رسم
"السلام علیکم و رحمه الله و برکاته"
سلامتی از همه موج های آسیب زای زندگی
پای می گزارم به ساحل بی کرانه رحمت بی نهایت
ودر منزل برکت بی نهایت فرود می آیم.
هر که سودای تو دارد چه غم از هر دو جهانش
نگران تو چه اندیشه بُدی از دگرانش
سعدی
**********
بسم الله الرحمن الرحیم
در این یادداشت هدیه ای بسیار ارزنده رو به دوستان فرهیخته تقدیم می کنم
هدیه ای که با در اختیار گزاردن آن چیزی از آن کاسته نمی شود.
بارها پیش آمده است که مادر و پدر بزرگواری یا مربی دلسوزی در پی کتابی در باره معارف نماز بوده است تا خود از آن بهره ببرد و یا به فرزند و دانش آموز عزیزش هدیه یا معرفی کند.
*******
معرفی کتاب هایی درباره نماز
زیر فصل ها
1. کتاب ها
الف) داستان و حکایت
1. آخرین پیام، حکایت های نماز: مریم جمشیدی، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، انتشارات مدرسه، تهران، 1379.
2. آسمانه، نماز در اسارت، خاطرات آزادگان کشور: ستاد آزادگان استان سمنان: محمد حسن مقیسه، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران.
3. ارکان اسلام شامل آیات، روایات، قصص و حکایات: محسن غفاری، پیام آزادی، تهران، 1379.
4. اشتیاق حضور «مجموعه خاطرات نماز شهیدان»: اسفندیار مبتکر سرابی، ستاد اقامه نماز، تهران، 1380.
5. اولین نماز (خاطرات کودکان و نوجوان)؛ محمد بکائی، حمیدرضا شاه آبادی، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1376.
6. بهترین پناهگاه، حکایات و داستان های نماز: رحیم کارگر، محمد یاری، ستاد اقامه نماز، قم، 1374.
7. بهترین نماز: رضا شیرازی، پیام آزادی، تهران، 1373.
8. بهشت کوچک، خاطرات دانش آموزان یزدی از باغ سبز ایمان، نماز: ستاد اقامه نماز سازمان آموزش و پرورش استان یزد، براثا، یزد، 1381.
9. به عشق محبوب قصه های شیرین نماز: جواد نعیمی، جلیل، مشهد، 1382.
10. پیش از نماز: مصطفی محمدی، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1371.
11. تا به اولین نماز: عیسی جمالی فردابه، تهران، 1382.
12. ترنم بهاری، مجموعه ای از خاطرات نماز در اسارت: ستاد اقامه نماز سازمان آموزش و پرورش استان یزد، براثا، یزد، 1381.
13. تمثیلات نماز: محمد علی عدالت، مؤسسه فرهنگی خادم الرضا علیه السلام، قم، 1380.
14. جشن نه سالگی: امیر مراد حاصل، پیام نور، تهران، 1373.
15. 420 (چهار صدو بیست) داستان از نماز و عبادت: عباس عزیزی، سلسله، قم، 1379.
16. چهل حدیث و چهل خاطره از حالات امام رحمه الله در نماز: علی مریدی زاده، ستاد اقامه نماز، تهران، 1378.
17. چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران: یدا.. بهتاش، نشر سبحان، تهران، 1373.
18. حبیب و محبوب: مؤسسه فرهنگی قدر ولایت (تهران)، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، 1373.
19. حکایت های عرفانی نماز، مجموعه یکصد و چهارده حکایت عرفانی: محب علی آبسالان، جهان اندیشه کودکان، مشهد، 1375.
20. حیات عارفانه فرزانگان همراه با فلسفه و اسرار نماز: حسن صدری مازندرانی، میراث ماندگار، قم، 1380.
21. خم ابروی یار: خاطرات نماز سرداران و فرماندهان: احمد مؤمنی راد، سروش، تهران، 1382.
22. داستان نماز عارفان: مهدی شمس الدین، طرح اقامه نماز، تهران، 1372.
23. داستان ها و حکایت های نماز چهارده معصوم: عباس عزیزی، نبوغ، تهران، 1375.
24. داستان ها و حکایتهای نماز: رحیم کارگر، محمد یاری، ستاد اقامه نماز، قم، 1373.
25. داستان های شیرین از نماز شب: عبداللّه حسینی، مهدی یار، قم، 1379.
26. داستان های شیرین نماز: مجیدرضا نوروزی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تهران، 1381.
27. داستان های نماز: مرتضی عطایی، نشر الف، مشهد، 1377.
28. داستان هایی از ثواب و عقاب نماز: علی میرخلف زاده، مهدی یار، قم، 1379.
29. داستان هایی از نماز اول وقت: علی میرخلف زاده، مهدی یار، قم، 1379.
30. داستان هایی از نماز بزرگان: عبدالغفور کردی تمندانی، لاله کویر، یزد، 1380.
31. داستان هایی پیرامون نماز: محمود علی محمدلو، دفتر انتشارات اسلامی، بی جا، 1376.
32. دوست من نماز: مسعودصادقی نشاط،وحید کاشی زاده،آرمان تدبیر، تهران،1380.
33. سجاده عشق: محمد مهدی علیقلی، ستاد اقامه نماز، تهران، 1376.
34. سجاده عشق: نعمت الله صالحی حاجی آبادی، مهر خوبان، قم، 1381.
35. سحر، شب بودها و نماز: مریم جمشیدی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تهران، 1375.
36. سحر و مادر بزرگ: ناصر نادری، ذکر، تهران، 1376.
37. سرود شکفتن: قصه های نماز: لطیف راشدی، دفتر نشر برگزیده، قم، 1374.
38. سیمای نماز: حسین انصاریان، پیام آزادی، تهران، 1375.
39. (شانزده) داستان مذهبی: محمد محمدی اشتهاردی، دین و دانش، قم، 1351.
40. شکوه محراب: لطیف راشدی، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1375.
41. شوق پرواز: جواد نعیمی، مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی گوهر سیاح، مشهد، 1376.
42. طریق المؤمنین در بیان ارکان دین: عباسعلی وحیدی منفرد، مؤلف، قم، 1377.
43. فریاد بلند اسارت: محمد حسین قدمی، آوای نور، تهران، 1373.
44. قصص الصلوة یا داستان هایی از نماز: احمد میرخلف زاده، قاسم میرخلف زاده، مهدی یار، قم، 1378.
45. قصه ها و رازها و رمزهای نماز: حبیب الله اکبر پور، نشر الف، مشهد، 1377.
46. قصه های نماز: جواد نعیمی، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1374.
47. قصه های نماز: حسن جلالی عزیزیان، پیام آزادی، تهران، 1373.
48. قصه های نماز ویژه دانش آموزان، 215 قصه: عباس عزیزی، نبوغ، قم، 1376.
49. کلید بهشت (داستان های موضوعی نماز به ضمیمه چهل حدیث نماز) : صادق حسن زاده، مؤمنین، قم، 1377.
50. گنجینه ذکر شامل 72 داستان و حکایت شنیدنی: علی اکبر محمدزاده، مؤلف، قم، 1379.
51. لبخند شیرین پیامبر صلی الله علیه و آله، قصه های نماز از زندگی رسول اکرم صلی الله علیه و آله: محمد ناصری، ستاد اقامه نماز، تهران، 1376.
52. لطایفی درباره نماز: فریدون اروجلو، طاهر، تهران، 1382.
53. مجموعه داستان نماز ابرار: محمد صحتی سردرودی، ستاد اقامه نماز، بی جا، 1375.
54. مردی با نماز تمام: مهدی علی میرزایی، ستاد اقامه نماز، تهران، 1379.
55. مقام محمود: خاطرات نماز شب رزمندگان: احمد مؤمنی راد، سروش، تهران، 1382.
56. می خواهم نماز بخوانم: حمید مقامی، پیام آزادی، تهران، 1378.
57. می خواهم نماز بخوانم: سپیده خلیلی، نشر افق، تهران، 1374.
58. نماز آخر: فریدون اروجلو، طاهر، تهران، 1382.
59. نماز ابرار (داستان هایی از نماز در سیره علما و بزرگان): محمد صحتی سردرودی، ستاد اقامه نماز، تهران، 1375.
60. نماز امام: محمد تقی ملبوبی، پیام آزادی، تهران، 1380.
61. نماز، حکایت ها و روایت ها: محمدعلی کریمی نیا، جمال مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف ، قم، 1381.
62. نماز خوبان (داستان ها و حکایاتی از دانشمندان و فرزانگان): علی احمد پورکمانی، مشهور، قم، 1378.
63. نماز در اسارت: اکرم ارجح، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1377.
64. نماز در اسارت: فریده هادیان، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1373.
65. نماز گل سرخ: ناصر کشاورز، آستان قدس رضوی، مشهد، 1378.
66. هزار و یک داستان پیرامون نماز و نمازگزار: عباس عزیزی، نبوغ، تهران، 1377.
67. هزار و یک نکته درباره نماز: حسین دیلمی، ستاد اقامه نماز، بی جا، 1376.
68. یک دریا مروارید: داستان هایی از نماز پیامبران: غلام رضا آبروی، پیام آزادی، تهران، 1377.
69. یکصد داستان و حدیث و مطالب متنوع درباره نماز: محمدحسین رجایی، رستگار، مشهد، 1376.
ریشه های اقامه نماز
استاد می گفت : برای خوب شدن حالم باید درست و حسابی به نمازهایی که
می خونم دقت و توجه کنم
فکر کردم "دقت و توجه "به نماز یعنی این که تند تند نخونم، سر وقت بخونم،
حواسم به چیزهایی که توی نماز میخونم باشه، ذهنم به ترجمه و معنای
حمد و سوره و همه واژه ها متمرکز بشه !
استاد گفت: عزیز من ! همه اینهایی که گفتی یعنی این که آب ریختی روی
شاخ و برگ و تنه درخت نماز. و از ریشه غافل شدی !
درخت نماز هم سایه دلنشین داره برای آرمیدن و استراحت، هم اهداء اکسیژن
برای تلطیف هوای زندگی و هم میوه سرشار از ویتامین های گوناگون حیات بخش.
برای شیرین و آب دار شدن و رسیدن میوه باید همه جوره ازآن مراقبت کنی
و این محافظت و مراقبت هم کار یک روز و دوماه نیست.
باید کمر همت ببندی بر مراقبتی ویژه و دانمی.
باید همه عناصر لازم برای رشد و باروری درخت نماز روبشناسی
و درست ترکیب کنی و سستی و خستگی رو از خودت دور کنی
تا با همه وجود نتیجه ش رو در زندگیت حس کنی.
عزیز من ! برو به ریشه های درخت نماز برس.
همزمان باید دو کار مهم انجام بدهی
-دور کردن آفت ها و حرس کردن به موقع
-ترکیب درست عناصر سازنده نماز مطلوب
و این دو یعنی انجام کارهای ریشه ای و اساسی برای برخورداری از نمازی که
حال زندگی رو حسابی رو براه می کنه.
درک و فهم حرفهای استاد برایم خیلی آسون نبود
و این دشواری فهم از نگاهم مشخص بود .
استاد توضیح دادند:
میوه نماز به تنهایی یک داروخانه است و یک طبیب همیشه مهربان همراه.
میوه ای برنده حرص و آزکشنده ی دنیاگرایانه
آبی بر شراره های خشم و حسد بر همکیشان
رفع الرژی غفلت و بیدارکننده ای قوی از خواب غفلت
کنترل کننده غرایز سرکش جنسی
ضد فخرفروشی و خود بزرگ بینی و خود پسندی
ضد و التهاب زا در برابرتحقیر تهی دستان و زیردستان
تقویت کننده نبروی مبارزه با ستم و ستگران
تقویت کننده سپاسگزاری و نیکی به همنوعان
ضد خیانت به دیگران
التهاب آفرین در برابر کوچک شمردن گناهان
تقویت همه قوای درونی برای مقابله با چیرگی شیطان
عزیز من! اینها نمونه هایی از یک نماز ریشه دارند .
برو به ریشه نمازت برس.
خدای من ! اینک می دانم بی یاری و همراهی تو حتی به نماز که قرار حضور توست
نیز نخواهم دست یافت.
می خواهم اجازه بگیرم و با تو گفتگو کنم
شاید که حالم! نه، اصل حالم خوب شود.
با اجازه
مهربان خدای من!سراسروجودم را حرص و آز فرا گرفته است.
نه توان مدیریت بر خشمم هست نه چیرگی بر آتش بر افروخته
و زندگی سوز حسد و رشک.
شکیبایی ام در معرض غارت و تاراج
و خلق و خویم نامتعادل و ناسازگار با فرمان های تو
شهوات مرا اسیر خویش ساخته و با سماجت و گستاخی تمام عزم بر نابودی ام
عصیبت های کور و کر فامیلی و ملی و قشری و گروهی اندیشه ام را ناتوان
هوی و هوس ها مرا به هر سوی می کشانند
با هر راهبر هدایتی مخالفت می ورزم
و خواب غفلت بر چشمان قلب و اندیشه ام سنگینی می کنند
بر اسب سرکش باطل و سوار و از مرکب رام و به مقصد برنده حق فرود آمده ام
پافشاری بر پاره کردن طناب محکم اطاعتت مرا بر گناهان گستاخ و جری ساخته است
نافرمانی تورا کوچک انگاشته و سرخوش نا کجا آباد خویشم
فرمان های تورا سنگین و بازار فخر و مباهات بر تظاهر به دینداری ام داغ داغ
تحقیروتمسخر و سرزنش بندگانت عادتی شیرین
و....
خدایا به تو پناه می برم
به تو پناه می برم از همه آنچه ریشه های حال خوبم را خاکستر می کند
خدای مهربانم به تو پناه می برم
از انجام کارهای پر مشقت و سختی که تو ازمن نخواسته ای و ما با نام مقدس دین
آن را بر خود تحمیل می کنم.
ازتدبیر و اداره بد امور همه آنان که سرپرستی و سامان کارشان با من است
از این که نسبت به آنان که برمن نیکی روا داشته به جای چشم و زبان و رفتار
قدرشناسی، تلخی و وظیفه را در ذهنم بپرورانم.
خدایی به تو پناه می برم از نمازی که ریشه های آن بسوزد و سروگونه نباشد
و دستم از بلندی شاخسار آن کوتاه باشد.
آمین
********
پ.ن:
این یادداشت با موضوع راههای تکمیل نماز ارائه می شود
* برداشتی از آیات سوره مومنون و معارج
و دعای هشتم صحیفه امام سجاد علیه السلام