"یاد بگیریم که صاحبان فکر، انگیزه و توکل کسانی هستند که منتظر فرصت ها نمی نشینند ، بلکه فرصت ها را می سازند ."
قبل از ماه رمضان قراری میان مدیریت یاوران نمازستاد اقامه نمازو معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران گذاشته شد تا از 174 محله شهر تهران به کمک معاونت های فرهنگی مناطق از میان افراد علاقه مند و آشنا با مسائل مذهبی دو سه نفری در سراهای محلات شناسایی شوند و در باره چگونگی تشویق و ترغیب مردم محله شان به اقامه نماز، و تشکیل هسته های محلی یاوران نماز، نشست هایی در ماه رمضان گذاشته شود. هماهنگی های سه جانبه مابین مدیریت یاوران نمازستاد مرکز،شهرداری و ستاد اقامه تهران انجام شده بود. قرار شد نشست ها شکل و روش کلاسی و آموزشی ، توجیهی داشته باشد.
توفیق الهی رفیق راهم بود تا در این مسیر چیزهایی یاد بگیرم و چیزهایی که اندوخته بودم را به مخاطبان این طرح مبارک منتقل کنم. بی نهایت صاحب نعمت ها و مواهب بی شمارش را سپاس می گویم. گرچه به گفته سعدی (ره):
از دست و زبان که برآید
کزعهده شکرش به درآید
بنده همان به که زتقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورد
ور نه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جای آورد.
طبیعی است که هر طرح نویی فراز و فرودهایی دارد و علیرغم هدف گذاری ها و هماهنگی ها همه چیز مطابق میل برنامه ریزان پیش نمی رود. مرد راه باید بود و استقامت باید ورزید. و از روزنه ای کوچک دنیایی بزرگ را باید دید.
یکی دوروز اول آمدن افراد رونقی نداشت . با ید زاویه دید را تغییر دهیم .بارها در کلاس های نمازشناسی حدیث نفس کرده بودم ، به چیزی که قابل رصد و نمایش هیچ دوربین و بولتن و گزارشی نیست فکرکنیم. و آن"اخلاص" بود. و اندیشهی شمار و کم و بیش آدم ها می توانست پای عزممان را سست و فلج نماید.
شرط اول قدم آن است که عاشق باشی
نمی دانیم کی و چگونه باید یاد بگیریم که کار فرهنگی در حوزه دین، همت و ساز و کار پیامبرانه طلب می کند. از همه آنچه خوانده ایم و اهل معرفت برایمان از سیره پیامبر و جانشینانشان گفته اند چنین می فهمیم که در آغاز رسالت رسولان و اوصیاء حضورشان در تشکل ها و گروههای مردمی با دعوت از سوی گروهها و احزاب و مجامع همراه نبوده است بلکه درست برعکس ، آنان با حضور رسولان الهی چندان موافق هم نبوده اند که در بسیاری موارد مخالف هم بوده اند.!
اما رسولان ، لب به شکوه نمی گشودند و با رفتاری حکمت آمیز که همواره همراه با استدلال و معرفی مشفقانه خود و هدفشان بود در لایه لایه روح و جان مردمان نفوذ می کردند و به آرامی و تدریج قله های صعب و دشوار اندیشهو دل آدمیان را تسخیر می کردند.
بنابر این درابتدای کار کمیت ها را نمی بایست موفقیت بدانیم. و شمار و بی شمار خوشحال و بدحالمان کند. اصلا یاوران نماز"حال" را باید در انجام وظیفه درست و به موقع و بی توقع جستجو کنند.
برنامه ریزان و مجریان اقامه نمازباید به خوبی دریابند جنس کار با تشکل های مردمی تفاوتی ماهوی با کار در سیستم های اجرایی رسمی دارد. معمولا ورود ما به دستگاههای دولتی همواره یا در موارد بسیاری با دعوت و آمادگی آنان همراه است . اقتضای کار رسمی و سازمانی این است که سخنران و موضوع سخنو هدف حضور را از پیش می دانند.سلسله مراتب اداری امور را به راحتی پیش می برد. به نظر می رسد در چنین فضایی کار چندان دشوار نیست.
اما در این طرح تقریبا مخاطبان اصلی، ما را نمی شناختند و دقیقا نمی دانستند از کجا آمده ایم . حتی فکر می کردند ما آدم شهرداری هستیم. باید خودمان و هدفمان را معرفی می کردیم. و چه بسا در مواردی دنبال کلاس درس و سالن و تریبون و میکروفن و ابزار هم خودمان می گشتیم . اما الحق و الانصاف این کجا و کار بچه های جهادی در کهنوج کرمان و نهبندان بیرجند و بشاگرد بندر عباس کجا! صفر هم به حساب نمی آییم.
لذت کار یاوران نمازآن است که بی دعوت نامه و به دور از تشریفات و تجملات و سلام و صلوات های مرسوم و متداول و نام ونشان ها خود، به سوی گروههای مردمی حرکت کنند و بگویند، ما آمدیم. چه لذتی دارد چشیدن مزه فعالیت های بدون تشریفات و تجملات. و شاید یک برداشت فهم صحیح از مدیریت جهادی همین باشد.
و صد البته این گونه فعالیت ها چندان آسان و مورد اقبال بسیاری از ما که به امور اداری خو گرفته ایم نیست .نویسنده بر این باور است که ستاد مرکزی اقامه نمازبرای همه گیر شدن این نهضت و حرکت جهادی باید نمونه های عملی زیادی را در معرض استان ها قرار دهد. و گام به گام باآنان همراه شود. وبرای همراهی مستمر با استان ها نشست های چالشی یک ضرورت انکار ناپذیر است.
نویسنده به عنوان کارشناسی که در زمان بسیار کوتاهی با مدیرانو مجریان طرح همراه بوده است داوری درباره موفقیت طرح را منطقی نمی داند. اما پرسش ها ،گفتگوها و ایده های مخاطبان که معمولا پس از پایان کلاس مطرح می شد حکایت از ضرورت اجرای طرح و درستی آن داشت.
آیا کلاس ها بازهم برگزار می شود.
-چه کنیم تا فرزندانمان با نمازمانوس شوند
- اشکال این طرح ها و کلاس ها این است که مقطعی و موسمی است.
- چه جوری با ستاد اقامه نمازمرتبط شویم
-خب بعد از این کلاس ما باید چه کار کنیم
- و.....
توفیق الهی رفیقمان باشد در نوشتار بعدی ادامه گزارش تحلیلی ، سر فصل ها و محتوای آموزشی طرح تقدیم خوانندگان ارجمند می شود. به حول اللهو قوته
خدایا مرا بیاموز عمرم را
به"لیت"و"لعلّ"و"ای کاش"و"اگر"و"شاید"
تباه نسازم.
گاهی وقت ها مدیریت یک لحظه ی عمر موجب سلامت بخش مهمی از عمر آدمی است. گاهی خودداری از گفتن یک جمله که تنها چند ثانیه زمان را می گیرد زندگی انسان هایی را از بحران برهاند و آرامش چندین ساله به ارمغان آورد. فرو بردن تنها چند لقمه از طعامی و چند جرعه از نوشیدنی که دقایقی بسیار کوتاه به طول می انجامد،چطور؟ گفتن و نگفتن یک"بله"یا"نه" چطور؟!مهارت مدیریت بر خود و مهارت بهره گیری درست و به جا از زمان دو عامل مهم در فراهم آوردن سلامت به معنای واقعی آن است.
در کلاس نماز شناسی حدیث نفس می کرد و مرتب می گفت:
"اگر بتوانیم هفده رکعت نماز واجب خود را مدیریت کنیم و برای آن وقت بگذاریم و آن گونه که در آموزه های دینی به آن سفارش کرده اند با آن روبرو شویم مطمئن باشیم این بیست دقیقه تا سی دقیقه ،تمام شبانه روز ما را مدیریت خواهد کرد"
پرسیدم چگوته نماز خودرا مدیریت کنیم؟
گفت : کار ساده ای نیست . اما ساده ها و حداقل های آن که من می فهمم
و در توان ماست این است که:
- صدای اذان را که شنیدی با خودت بگو کدوم کار از دعوت خدا مهمتر و لذت بخش تر!
- همیشه منتظر اومدن وقتش باش
- وضویت رو جدی بگیر(اهمیت هر کاری از مقدمه اش پیداست)
-اگه اهل اذان گفتن برای نماز نیستی از گفتن اقامه بخل نورز. مگر دوست نداری پیش نماز یک صف از فرشتگان الهی باشی و ثواب نماز جماعت را برایت در نظر بگیرند.
-همه اسباب مخل و مزاحم به حضور قلب را از دور وبر خودت دور کن و از آنها فاصله بگیر
-سعی در کنترل ذهنت از گرفتار شدن به غیر آنچه باید بگویی و انجام دهی ،داشته باش.
-ادب حالات مختلف نماز را رعایت کن
- با گفتن سلام آخر نماز یکباره ترک سجاده نکن وحد اقل با سجده ی شکری و تسبیحی زمان حضور در جوار محبوب را غنیمت بشمار
و....
یاد آوری این نکته خالی از لطف نیست که به نسبت سرمایه گذاری خالصانه و ارزش گذاری انگیزه مند برای این ارتباط آثار و نتایج آن را در زندگی دریافت می کنیم. و چنین باوری نیز در سایه تجربه و عمل بارور می شود.
در سبک زندگی مومنانه همه لحظات عمر می تواند عبادت به شمار آید اما نماز به طور شگفت انگیز و معجزه آسایی روح حاکم بر همه رفتار و کردار زندگی ایمانی محسوب می شود به گونه ای که اگر خط ارتباطی ما با مبدا به طور صحیح بر قرار شد پیام نماز همچون جریان هوا در تمامی عناصر مادی ومعنوی زندگی نفوذ کرده و همه کانال های زندگی را با خود همراه خواهد کرد.
باور چنین گزارش هایی از نماز چندان هم آسان نیست و مانند هر مهارت دیگر نیاز به تمرین و ممارست و از این مهمتر به صداقت با خود بستگی دارد به این معنا که حقیقتا و به دور از هرگونه هوی و هوس به خواهم مومنانه زندگی کنم.
از اهتمام پیشوایان معصوم و سیره فرزانگان میدان عرفان و عمل چنین به نظر می رسد که نخستین و مهمترین گام اساسی در مدیریت کردن نماز های یومیه توجه و آمادگی لازم برای انجام آن در گل ِزمانی است که آورنده ی شریعت به اقامه آن توصیه کرده است .
جالب است بدانیم در ماجرای تهاجم بسربن ارطاط (فرمانده معاویه)به مناطق تحت نفوذ امیر المومنین علیه السلام وقتی امام فرمانده خود را برای بازپس گیری این سرزمین ها ماموریت می دهد یکی از دهها دستور و یا توصیه حکومتی و امنیتی و اخلاقی که به او می دهند اقامه نماز در وقت آن است.(بحار الانوار جلد سی و چهارم)
محور امور هر چه باشد ، صلح یا جنگ، اقتصادی و یا اجتماعی و خدمت و هر چیز دیگر ، الله است. و روح بندگی و تسلیم در ارنباط معنی دار با الله سبک زندگی را الهی می سازد. دستور امام علی علیه السلام بهانه را برای اقامه نماز در پستو خانه و در اتاق کار و خارج از وقت فضیلت آن از هر صاحب شغل و منصب می گیرد.
و ایشان به عنوان پیشوا و الگوی زندگی مومنان در گیر ودار جنگ در تعقیب حرکت خورشید است تا در اولین جزء زمان دستور ، (وقت موسع نماز)فرمان معبود را به جای آورد .
ودر واپسین زمان حضورش در جهان مادی در کنار همه ی سفارش های حق محور و مومنانه اقامه نماز را به فرزندان و پیروان خویش یاد آوری می کند.( خدا را! خدا را! درباره نماز؛ نماز پایه دین شماست مروج الذهب، ج 2، صص 44 –40 ..)
سخنی از علامه محمد تقی جعفری
به بهانه شهادت بزرگ راد مرد تاریخ بشریت
جامعه ای که علی را جدّی نگیرد ...
آری، بدون مبالغه و تأثرات از احساسات لذت بار ولی بی اساس و زودگذر، با کمال صراحت و جدیت می گوییم: طرز تفکّرات و رفتار امیرالمؤمنین(ع) در ارتباطات چهارگانه : 1- ارتباط انسان با خویشتن 2- ارتباط انسان با خدا 3- ارتباط انسان با جهان هستی 4- ارتباط انسان با همنوع خود، از بهترین دلایل اثبات هدفدار بودن هستی و انسان است ؛ هدفی که بالاتر از لذایذ و امتیازات زندگی مادی آدمی است .
جامعه ای که شخصیتی مانند امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) را که همه گفتارها و کردارها و اندیشه هایش حقّ بوده، جدّی نگیرد و موجودیّت خود را به وسیله تعلیم و تربیت او تکامل نبخشد، بدیهی است با چه نتایجی مواجه خواهد گشت . اگر بشریّت با این قیافه ملکوتی از نزدیک آشنا بود و از تعلیم و تربیت او برخوردار می شد، امروزه کمال او به کجا رسیده بود؟
از جمله آرزوهای دیرین انسان جاودانگی و ماندگاری است که هرگز مرگ اورا در نیابد و دچار نیستی و فنا نگردد. و برای تحقق این آرزو از همان آغاز دست به کار شده است. و همه همت او هم برای زیست دراز مدت در این دنیا بوده و هست . بنا بر آموزه های اسلامی و دیگرادیان توحیدی دنیا فی نفسه و ذاتا ناپایدار و فنا پذیر است.(1) و اگر میلیون ها سال بر عمر آن بگذرد باز سرنوشت قطعی آن تمام شدن است و انتقال به مرحله ای که دیگر نام آن دنیا نیست. و به نوعی ادامه زندگی انسان در شکل و قالب متفاوت از زندگی مادی این جهانی است.
آموزه های اسلامی از زندگی جاودان انسان باواژه "خیر " و"ابقی" یاد کرده است. و همه آنچه در دنیا در اختیار همه آدم های آن قرار می گیرد همه اش کالای ناچیزی است.(2)و جالب و شگفت انگیزاست که فهم آدمی این کالای ناچیز را برای بهتر زیستن و زیستن طولانی تر می داند. وداشتن آن را عامل موثری برای بقا و ماندگاری خویش می بیند و می فهمد.
فرارو گریز از بقاء برای به چنگ آوردن فنا! این است حال و روز دنیا زدگان .
جای شگفتی ندارد . برد نگاهش همین است. نردبان فهمش را تنها برای تعویض لامپ های سقف همین خانه ساخته است.
ذائقه خِردَش تنها مزه های عناصر آب و خاک را تشخیص می دهد و بس.
اصالت لذت آن هم در محدوده حس و کمی بیشتر در محدوده خیال و وهم زنجیر ذلت را بر پای و گردن فطرتش افکنده. ازآمیختن نطفه اصالت لذت گرایی حسی وخیالی با اصالت فردیت ، خود گرایی و خود محوری چگونه فرزندی را باید انتظار داشت؟!
شگفتی در به کاربردن برخی واژه ها توسط صاحبان چنین نگاهی است!
کارهای عام المنفعه یعنی چه؟
حقوق انسان!
عدل و انصاف و ستم ستیزی!
خوبی و بدی!
شگفتی در پارادوکس و تناقضات این بشر دو پاست که شدیدا دچار خود فریبی و خود خیانتی شده است.
شگفتی از آدمیانی است که با ادعای خدا باوری در برزخ دنیا و آخرت سرگردانند. مردمی که در حیرت فرهنگی به هر در و دیواری می کوبند و هرگز به مرکزیت خود بر نمی گردند.
اندیشه هایی که در بستر حس و خیال غنوده اند و همچنان خیالوارانه آرزوی حق و حقیقت بودن در سر می پرورانند.
دنبال خدای بیکاری می گردند که شکمشان را سیر و همه عالم و آدم را برده و خدمتگزاربی جیره مواجب شکم و زیر شکمشان گرداند.
خدایی که از آنان هیچ نخواهد و همواره چون بدهکاری سر به زیر و شرمنده عربده کشی های آنان باشد.
مستانی که ازشدت مستی نقمت و نعمت خداوند را دیگر نمی فهمد.
مستانی که فقط عابرند و عبرت ناپذیر.می بینند و می گذرند.
مستانی که خود را هشیارترین می دانند!!
وچنین است که ضریب ایمنی ازسوی این گروه بسیار پایین و حتی درحد صفر است.
دیگر بوی سفاهتشان نه تنها آنان را نمی آزارد که بدان خو گرفته اند و خودخوانده به لقب"ابوجهل" مفتخر شده اند.
مستانی که طوفان های سهمگین و سونامی های سامان برانداز هم آنان را هشیار نمی سازد.
برمرده برادران و همراهان خویش قهقهه سرمی دهند .
خداوندا!
خداوندا!
خداوندا ! به تو پناه می بریم از اسارت ساکنان و حاکمان بیغوله های حیرت و گمراهی.
شهریاران و شهروندانی که گوهر جاودانگی به خرمای روزگارفروختند.(گوهری طفلی به قرصی نان دهد)(3)
خداوندا! دروازه های شهر با برکتت بر عاقلان گشوده می شود وآنان را همسایه خویش می گردانی. می دانم دستیابی به گوهر خِرد وجایگاه اندیشه وران معاد اندیش سخت دشوار است و تنها راه ، همان است که تو بنموده ای "و استعینوا بالصبر و الصلاه"
خداوندا! در این غربت تنهایی عقل و عاقل (5)وافسونگری و یکه تازی سفاهت و سفیهان (5)مدرن که سخترین سختی ها ی روزگاز ، دینداری است . نماز را رفیق راهمان گردان.
سید محمد عبداللهی-7/4/93
پی نوشت:
*(1)در کلام امام علی علیه السلام می خوانیم:
«الدنیا دار ممر لا دار مقر»نهج البلاغه، ص 493، ح 133
*(2)در سوره الشوری آیه36 می خوانیم:
فَمَا أُوتِیتُم مِّن شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ(پس هرچه به شما داده شده است کالای زندگی دنیا است و آنچه نزد خدا است برای کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل می کنند بهتر و پایدارتر است.)
*(3)مولوی در دفتر اول مثنوی گوید:
ای گرانجان خوار دیدستی ورا
زانک بس ارزان خریدستی ورا
هرکه او ارزان خرد ارزان دهد
گوهری طفلی به قرصی نان دهد
*(4)در آیه 130 سوره بقره می خوانیم:
وَمَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ(و چه کسى- جز آنکه به سبک مغزى گراید- از آیین ابراهیم روى برمىتابد؟)در فرهنگ قرآن، به افرادى که حقائق را نادیده انگاشته و کفران نعمت کنند،سفیه گفته مىشود. از امام علیه السلام نقل شده است که فرمود: کسى که شراب بخورد، سفیه است. چنین شخصى به جاى نوشیدنىهاى مفید و حلال، به سراغ آشامیدنى مضرّ و حرام مىرود. آرى، کسانى که راه حقّ را رها نموده و بىراهه مىروند، سفیه هستند و آن کس که در انتخاب رهبر و مکتب، قدم درست بردارد عاقل است. در حدیث مىخوانیم: عقل همان چیزى است که به وسیله آن خدا عبادت شود وگرنه شیطنت است.
(5)*ازامام صادقعلیه السلام مىپرسند: عقل چیست؟ مىفرماید: «العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان»(اصول کافى ج 1 ص8) یعنى عقل آن است که به آن خدا عبادت شود وبهشت کسب وتحصیل گردد بنابراین انسان یا عاقل است یا جاهل و غیر عاقل یا عالم است یا جاهل.
اصول مدیریت اقامه نماز(4)
برای تامین تنفس باید ترکیب معینی از اکسیژن و هیدروژن داشته باشیم. وبودن یکی بدون دیگری هدف تنفس را تامین نمی کند.دعوت گران و مدیران برای این که خود به هدف مدیریت و تدبیر اقامه نمازبرسند و مخاطبان شان را نیز در این مسیر همراه کنند ناگزیر از داشتن دوبال قوی دانش و تجربه هستند.
1- دانش و تجربه و مهارت فردی دعوت گرهرچند قوی هم باشد در چنین مسیری سوخت کافی برای رساندن او به مقصد نخواهد بود.چرا که اولا: نوع فعالیت بسیار پیچیده است. و ثانیا: با مخاطب انسانی روبه رو هستیم که با دنیایی بسیار پیچیده ی بیرون و درون خود درگیر است. وصدها نیاز و پیش نیاز برای پذیرش پیام ما و اقناع تعیین کننده برای انتخاب مسیری که می خواهیم همراهش کنیم وجود دارد.
2- خود رایی علمی و خود اتکایی عملی در امر دعوت گری و مدیریت امر اقامه نماز چنانکه در برخی محیط های خانواده گی و مساجد و نهادهای فرهنگی و ادارات می بینیم جواب مثبت نداده است که عملا مخاطبان و همکاران را به تظاهر و ریاکاری و نفاق کشانده است.
و در موارد بسیاری نیز سبب بروز فعالیت های تصنعی و تزیینی و یاموجب نمازگریزی و بی دینی افراد شده و هدف اصلی دعوت در این میان گم شده است.
3- همه چیز را همگان دانند و همگان هم هنوز زاده نشده اند. دعوتگرانی را می بینیم که گرچه مدام تاکید بر روش های قرآنی و کاربست فعالیت ها بر مبنای سیره و منش معصومین می کنند و خودشان را متصف به آن می دانند. وظاهرا خودرا موافق ارائه دیدگاهها و پیشنهادات گوناگون نشان می دهند.اما همان خود رایی علمی و خود اتکایی عملی، که ناشی از غرور آنان است عملا سد محکمی برای پایبندی آنان به کارگیری اصل مشورت است.نویسنده معتقد است یکی از اصول مدیریت اقامه نماز است .وبی تردید این اصل پشتوانه بسیار متقن و محکمی برای تحقق هدف دعوت به میزان قابل قبولی است.و بر این باور است که یکی از افت های کشنده دستگاهها و نهادهای فرهنگی همین دیکتاتوری فرهنگی است.
گاه خودشیفتگی های علمی از نوع مدرکی آن و عجب و خودشیفتگی های عملی از نوع تجربی موجب شده است که مدیر و دعوت گر حتی پرسش و مسئله ی مخاطب خودرا نشنود و نشنیده برای آن راه حلی از پبش تعیین شده ارائه کند.و خلاصه آفت غرور موجب مشورت گریزی شده است.
4- نوگرایی ها و داشتن بسته های متنوع و متکثر ، هم افزایی بین بخشی و مشارکت دستگاههای فرهنگی و جذب حداکثری گروههای هدف با برخورداری از همه اندیشه های افراد همکار حاصل می شود. خود شیفتگی و منیت پنهان دعوت گرو مدیران فرهنگی عامل مهم کهنه کاری ها، یک نواختی ها،تنگ کردن دائره حضور مخاطبان، و دورهای باطل فعالیت های فرهنگی است. و همه اینها فرصت سوزی است. و دعوت گر مشورت گریز زیان جبران ناپذیری به خود و مخاطبان خود وارد کرده است.
5-پیامدهای مطلوب مشورت بر هیچ دعوت گر انگیزه مند و دلسوز
و آگاهی پوشیده نیست.
-اعتماد بخشی
-احترام به گروه همکار
- تقویت عزت و بزرگداشت و کرامت انسانی همکاران
-ایجاد انگیزه معنوی در گروه
-همراهی گروه در سرعت بخشی به انجام فعالیت ها و اجرای عاشقانه برنامه ها
-کشف و استخراج اندیشه های نو و ایده های موثر و کاربردی
-کم شدن احتمال خطا و اشتباه در تصمیم گیری مدیریتی
-بستن راه حسادت و بدبینی
-جلوگیری هوشمندانه از ایجاد تشکل ها و گروههای غیر رسمی
- شناخت بیشتر افراد محیط
همه و همه از پیامدها و نتایج سودمند مدیریت منابع انسانی بر مبنای اصل مشورت است.
6-کار ماندگار(نه در اوراق تاریخ)کار ماندگار(نه در سینه مردمان) کارماندگار (نه در بیلبوردها وصحنه خیابان ها و میادین و آرشیو ها) که این ها همه اش "فما اوتیتم من شی فمتاع الحیاه الدنیا " کار اندک و گذرا و آب شدنی و در دنیا ی اعتباراست . کار ماندگار که در ادبیات قرآنی از آن تعبیر به خیر شده است یعنی: "و ماعندالله خیر و ابقی" کاری که دعوت گران و فعالان امر اقامه نماز خود در تلاش برای انجام آن و شناساندن آن و ترغیب و تشویق مخاطبان خود به انجام آن هستند .حال این خیر ماندگار که بر صفحه قیامت می درخشد و قامت صاحب خودرا برافراشته می سازد برای چه کسانی است؟ در آیات 36 تا 40 سوره شوری این پرسش و پاسخ آمده است.
- لِلَّذِینَ آمَنُواْ
- وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ
- وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَآئِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ
- وَإِذَا مَا غَضِبُواْ هُمْ یَغْفِرُونَ
- وَالَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِرَبِّهِمْ
- وَأَقَامُواْ الصَّلَاةَ
- وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ
- وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ
- وَالَّذِینَ إِذَ آ أَصَابَهُمُ الْبَغْىُ هُمْ یَنتَصِرُونَ
در این آیات به مجموعه ای نظام مند ازاموراعتقادی ،اخلاقی ،اجتماعی ،عبادی، اقتصادی و سیاسی اشاره شده است که مسلمانی بدون هر کدام کاستی دارد.
و در این میان هم افزایی اجتماعی با بهره گیری از اندیشه ی ناتمام ادمیان برای ترویج یکی از مهمترین و برترین ابعاد دینداری که اقامه صلاه است یکی از شاخص های برجسته موفقیت دعوت گران و تدبیرگران به شمار می رود.
بر اساس الگوی ارائه شده در آیات یاد شده مدیران نظام اسلامی برای رستگاری و شایستگی جامعه در گام نخست باید منیت ها ودیکتاتوری و استبداد رای و عمل از وجود خویش در سایه اقامه نماز و مشورت محو کنند. و در گام بعدی برای کبر زدایی از روح جامعه به گسترش روش مند اقامه نماز با بهره گیری از دیدگاههای صاحبان فکر و اندیشه و حتی گروههای هدف مجاهدانه تلاش کنند.ونیز با ترویج فرهنگ انفاق و صدقه و خمس و زکات جامعه را از مبتلا شدن به بیماری هایی چون بخل ورزی و حرص و ثروت اندوزی های نا مطلوب برهانند.
سید محمد عبداللهی
15/3/93
بارها خوندیم و شنیدیم که خدا به پرستش وعبادت بندگان خودش هیچ نیازی نداره و حقیقت قصه هم همینه که با کوچکترین دقت عقلی به این نتیجه می رسیم . چرا که نیاز، نقصه و خدای ناقص شایسته خدوندگاری نیست. او بی نیاز مطلق و کمال مطلق است.(1)
اما در این میان گروه زیادی با استدلال بر همین جمله که "خداوند به نماز و روزه و عبادت ما نیازی نداره "نیروی اندیشه متعالی و حس زیبا و همیشه درخشان پرستش رو در خودشون تعطیل و به گمان عافیت طلبانه ، خودشون رو از پیوستن و جاری شدن در دریای بی انتهای آفرینش دورکردن و خشکیدن و پوسیدند.
ای دل غافل و ای دریغ و آه از این سفسطه بازی بشر بازیگوش !
به بنده خدایی گفتند چرا نماز نمی خوانی؟!
گفت خودِخدا در قرآنش فرموده:"ولا تقربوا الصلاه"(2)به نماز نزدیک نشوید!!
گفتند: یه خورده برو جلوترش رو هم بخون.
بشر راحت طلب و از زیرکار در رو همیشه همون قسمتی از دین رو می گیره که به خیال خودش براش زحمتی نداشته باشه و حال آن که: هزار نکته باریک تر زمو اینجاست.
باید قصه را تا تهش خوند.
یه پرده ی دیگه ازصدها پرده ی عبودیت و بندگی رو در متن زیر با هم مرور می کنیم .
شاید که راه درست را دریابیم.
حجت الاسلام مرتضی آقا تهرانی می گوید: استاد ما ماجرایی را نقل می کرد که برایم بسیار جالب و آموزنده بود .(3)
ایشان می فرمودند: روزی مرحوم آخوند کاشی(4) (رحمه الله) مشغول وضو گرفتن بودند. که شخصی باعجله آمد وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد.
با توجّه با این که مرحوم آخوند (رحمه الله) خیلی مؤدّب وضو میگرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را به جا میآورد؛ تا وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را خوانده بود.
به هنگام خروج با مرحوم کاشی رو به رو شد.
ایشان پرسیدند: چه کار میکردی؟ ....
گفت: هیچ.
فرمود: تو هیچ کار نمیکردی؟
گفت: نه!
آقا فرمود: مگر تو نماز نمیخواندی؟
گفت: نه!
آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز میخواندی.
گفت: نه آقا اشتباه دیدی.
سؤال کردند: پس چه کار میکردی؟
گفت: فقط آمده بودم بگویم خدایا من یاغی نیستم، همین.
این جمله در مرحوم آخوند (رحمه الله) خیلی تأثیر گذاشت. تا مدّت ها هر وقت از احوال آخوند میپرسیدند، ایشان با حال خاصی میفرمود: من یاغی نیستم..
خدایا ما هم یاغی نیستیم...
پی نوشت:
(2)آیه43 سوره نساء اشاره به این مطلب دارد که در حال مستی نماز خواندن قبول نیست و نماز باید آگاهانه باشد.و بدانیم که چه می گوییم و در برابر چه کسی ایستاده ایم.
(3)منبع سایت:www.mashreghnews.ir
(4)آخوند ملا محمد کاشانی معروف به آخوند کاشی (زاده? 1250ق برابر 1213ش - کاشان)، عارف، فیلسوف، حکیم، فقیه و عالم شیعی است. وی پس از تحصیلات مفدماتی در موطن خود آنرا در اصفهان به کمال رساند. وی تدریس فلسفه را با عرفان میآمیخت و از مدرسان حکمت صدرایی بود.
میرزا حسن نوری و محمدرضا صهبای قمشهای از اساتید او در در حکمت و فلسفه بودند.
آقا رحیم ارباب، سیدحسین بروجردی، شیخ محمد حکیم خراسانی، سید مصطفی کاشانی ، سید محمدرضا خراسانی، آقا ضیاءالدین عراقی، طَرَب اصفهانی، آقا نجفی قوچانی، شیخ هاشم قزوینی، میرزا ابوالقاسم محمد نصیر شیرازی، سید حسن مدرسو میرزا علی آقای شیرازی از شاگردان ایشان به شمار می روند.
وی شنبه 20 شعبان سال 1333ق (11 تیرماه 1294ش) درگذشت و در تخت فولاد دفن شد.
- مرا چه رسد از پدر بنویسم ، ازعلی علیه السلام نوشتن که دیگر هیچ.آخرچه چیز من به اوشباهت دارد؟! و چه خدمتی به ساحت مقدسش کرده ام و باری ازکوله بار غم ها و رنج هایش کاسته ام!
پدری که:
نه بشر توانمش گفت نه خدا توانمش خواند
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
- در کنارش نشستم همه جسمش درد بود اما بی آه و ناله و بدون توقع و انتظاری از من که فرزند ارشدم و اینک خود پدرم.
گفتم در چه حالی پدر؟ باید بسازم پیری همین است خدا را شکر.الحمد لله
آهسته همه وجودم اشک شد.
می گفت و می گفت و امیدوار و امیدوار و من همچنان محو تماشایش.چشم از رخش بر نمی داشتم. خوانده بودم که نگاه مهرآمیز به چهره پدر عبادت است.
دستهایم را به پای چپش که دیگر کاملا می لنگید دراز کردم وماساژی از سر صدق و عشق .
و "رضوان من الله اکبر" و همه خشنودی خدا را با همه وجودم چشیدم.
آهی و حسرتی !
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا!
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا!
زمزمه های تلخ گوش دلم را ناشنوا کرده بودند.
- بی تردید همه عمرمان را رهین منت پدرانی هستیم که نه برای بشریت ما که برای آدمیت و انسانیت ما رنج ها کشیده اند و فداکاری ها کرده اند.
خدایا! تو می دانی که من چگونه می توانم قدردان پیامبرتو محمد مصطفی وعلی مرتضی و فرزندان پاکشان باشم!مگه نه این است که آنان پدران معنوی امت اند.
خدایا!تو خود مرا به فهمان قدردانی پدرانی باشم که مرا به مهر ماندگار تو پیوند دادند و ساکن کوی علی علیه السلام کردند.
- و مادرانی که در طول تاریخ ایفاگر دو نقش بوده اند. کم ندیده ام مادرانی که با لطافت و مهر مادرانه، درجای خود با تدبیرپدرانه فرزندان شایسته ای را به عنوان سربازان دین پروریدند.
- وچه زیباست هر هفته با انجام دورکعت نماز عشق برای سلامتی و تندرستی پدران حاضرقدردان آنان باشیم.
این هفته: دورکعت نماز حاجت به نیت سلامتی پدرمون در روز سیزدهم رجب سالروز ولادت امام علی علیه السلام
سید22/2/93
اصول مدیریت اقامه نماز(3)
کندروی و تندروی دو پدیده ای هستند که از باتلاق نادانی سر برمی آورند.(1) و میوه تلخ فراموشی حقوق و تکالیف را بر سر سفره زندگی بشر قرار می دهند.میوه تلخی که از دیر باز کام زندگی را بیمار و بیمارتر کرده است .بیماری مزمن و کشنده هرج و مرج و هرکی به هرکی و هرچی به هر چی که در نهایت منجر به فراموشی "من" انسانی و الهی بشریت شده است.
شاخص اعتدال در هدایت و راهبری افراد به اقامه نماز یکی از مهمترین نکاتی است که دعوتگران نادانسته از آن غفلت می کنند.(2)از نظر نگارنده عواملی موجب این غفلت اند که شایسته است دعوتگران به آن توجه کنند.
1- شناخت ناکافی از آموزه های دینی
به یقین انتقال آموزه های دینی آن هم با روش درست ، با مطالعه چند کتاب و جزوه و ... امکان پذیر نیست. دوره های تخصصی ، سیر مطالعاتی منظم، تسلط بر ادبیات، آشنایی با سبک و سیاق منابع دست ، مطالعه یک دور تفسیر قرآن از لوازم علمی دعوت گران به دین است.
چرا که شناخت ناقص و جزیره ای از معارف نماز موجب انتقال ناقص می شود که ممکن است پیامدهای گمراه کننده ای داشته باشد که مخاطب را از روی آوردن به نماز دلسرد یا رویگردان کند.و بسیار اتفاق می افتد که چنین حرکتی منجر به دوری او از مسیر صحیح زندگی گردد.(3)
2- شناخت ناکافی از جایگاه و نقش انسانی مخاطب دعوت
جای گفتگو نیست که دعوت گر امر نماز با انسان سرو کار دارد موجودی که گاه بر تارک اعلا می نشیند و گاهی حتی پیش پای خود را نمی بیند. موقعیت و جایگاه خانوادگی و شغلی و اجتماعی و فرهنگی او، شرایط فهم و درک او از موضوع، پیش دانسته ها و ذهنیت های وی و بسیاری پارامتر ها و متغیرها ی دیگر از عواملی هستند که نمی توان به سادگی از آن گذشت.
3- دعوت گر خودرا مدعی هدایت بداند
دعوت گر نماز معلم، مبلغ وناصح است.مربی و آموزگار بودن یعنی یار بودن و همراهی کردن در نزدیک شدن فرد به مسیر و جاده.
به این جمله توجه کنید"این بچه را آدمش می کنم یا باید آدمش کنم" ما چه کاره هستیم؟! این چه غرور و قداست دروغینی است که برای خود دست و پا کرده ایم.! باید بدانیم که با چنین ذهنیتی که حجاب تقدس و قدسیت برآن کشیده شده است از همان اول روش ناصوابی را در امر دعوت برگزیده ایم.
دعوت گر، پیام درست را درست بیان و تبیین می کند. زمینه ها را فراهم می کند و گام به گام مخاطب را با خود همراه می سازد. فراز و فرودهای راه ، دست اندازها و چاله های مسیر را به او می نمایاند. گاه تلنگر می زند، ممکن است نهیب هم بزند، بر چهره خواب آلود مخاطب آب نیز بپاشد. با تیزهوشی و زیرکی او را هل هم بدهد. اما باور دارد که مخاطب انسان است و دعوتگر تنها وسیله ای مناسب که توفیق الهی دعوتگری نصیبش شده است. و هدایت انسان تنها و تنها به دست خداوند است.
إِنَّکَ لَا تَهْدِى مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِى مَن یَشَآءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ .قصص/56
(اى پیامبر!) همانا تو نمىتوانى هر که را دوست دارى هدایت کنى (و به مقصد برسانى)، بلکه این خداوند است که هر کس را بخواهد هدایت مىکند و او به رهیافتگان آگاهتر است.
سوز و شور و محبت و ابلاغ درست پیام از سوی دعوتگر و هدایت و پذیرش و در راه قرارگرفتن مردم از خداوند.
خلاصه کلام این که در دعوت دیگران و مدیریت اقامه نماز داعی باشیم نه مدعی.
استاد بزرگواری در جلسه ای به مدیران می گفت: "نه نماز مال من است نه من از شما مسلمان ترم" و با این جمله به همه فهماند که نه بر تدین خویش ادعایی دارد و نه بر دیندار کردن مخاطبان خود که ،"وما علی الرسول الا البلاغ"
4- تاثیر گرفتن از القائات مردم و مشهورات را مسلم دانستن
یکی از عوامل مهمی که دعوتگر را از مسیر اعتدال به انحراف می کشاند و از شاهراه الهی به دره هولناک وساوس ابلیس پرتاب می کند رفتار احساسی بر اساس فضای غالب گفتاری محیط است.
"می گویند " "همه می دانند" تکیه کلام مناسبی برای دعوتگر نیست. جوگیر شدن همان و بی اعتمادی مخاطبان به دعوتگر همان.و چه بسا داوری بر اساس افکار عمومی موحب رمیدگی از نمازخوانی و اقبال مردم بشود.
و عواملی دیگر که از حوصله این نوشتار خارج است و خواننده عزیز می تواند بر این فهرست بیفزاید.
گفتار و رفتار و منش پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و اله و اهل بیت علیهم السلام به عنوان الگوی شایسته و نیکو(4) چنانچه مبنای کار فرهنگی مدیران و دعوتگران قرار گیرد به یقین از افراط و تفریط دورشده وبا اعمال اصل اعتدال و توازن پیام و آموزه های نماز را زیبا، درست و در جای خود برای مخاطب دلنشین می سازد.
امیر عارفان علی علیه السلام در باره رسول خاتم الهی می فرمایند:" سیرته القصد"(5)
و دعوتگر حکیم الهی حضرت مصطفی(صلی الله علیه و آله) می فرماید:"ایها الناس علیکم بالقصد ، علیکم بالقصد، علیکم بالقصد"(6) ای مردم بر شما باد به اعتدال و میانه روی.... و چنان اهمیتی این اصل زندگی ساز دارد که سه بار بر آن تاکید ورزید.
با بررسی اجمالی در آموزه های قرآنی به ویژه آیاتی که در آن موضوع نماز آمده است اصل اعتدال و موازنه به خوبی مشاهده می شود. و بی تردید این اصل یکی از اصول مدیریت اقامه نماز است.
در بررسی بیش از 90 آیه که مشتقات صلاِ? در آن به کار رفته است نماز همراهانی دارد .ودر یک پیام کلی به ما می فهماند که دینداری و تدین به معنای واقعی آن در اعتقاد و عمل به مجموعه دین تحقق پیدا می کند.
- نماز و ایمان به غیب
- نماز و خانواده
- نماز و انفاق و زکات
- نماز و مشورت
- نماز و امر به معروف و نهی از منکر
- نماز و کار حلال
و.... (خواننده عزیز به کتاب پیوندهای نماز اثر حجت الاسلام و المسلمین قرائتی مراجعه فرمایند)
و اما نمونه از کند روی ها و تفریط ها
سهم فریضه مهم نماز درسیاست گذاری کلان و برنامه ریزی و ساماندهی امور حوزه مدیریت ما چقدر است؟
سلامت و امنیت کارکنان و سازمان را با چه معیار و شاخصی مورد توجه قرار می دهیم؟
در زمان 176 ساعت کارماهانه چند ساعت را به موضوع اقامه نماز در مجموعه وظایف و تکالیف سازمانی اختصاص می دهیم؟
مدیریا پدر و مادر و دعوت گر عزیزی که در طول سال حتی چند نو.بت هم در نماز جماعت محیط کاری و مسجد محل سکونت خویش حضور نداشته است آیا دچار آسیب کند روی یا تند روی شده است؟
والدین به عنوان اولین و موثرترین مدیران فرهنگی و تربیتی تا چه میزان به این اصل و پایه پایبند هستند.؟
سهم حضور جمعی ما به عنوان الگوهای درس اعتدال در زندگی در مساجد و اماکن زیارتی چقدر است؟
دغدغه ها ی ما برای پوشش های مختلف زندگی از قبیل تامین لباس و خوراک و ورزش و تحصیل و سلامت جسم و روان و رفاهیات در برابر نگرانی های ما برای پوشش معنوی و اخلاقی و سلامت دینی فرزندان و اهل و نیروهای حوزه مدیریت و تدبیر ما چگونه است؟!
و اما نمونه های جانب تند روی ها نیز کم و بیش وجود دارد البته به نظر نویسنده گستره عمل آن در حد وسعت کند روی و کوتاهی های ما نیست. والسلام
سید محمد عبداللهی
4/2/93
---------------------------
پی نوشت ها:
(1) امام علی (علیه السلام) می فرماید: «العاقل من وضع الاشیاء مواضعها و الجاهل ضدّ ذلک»؛
عاقل کسی است که هر کاری را به وقت و در جای خود انجام می دهد، و جاهل کسی است که ضدّ این عمل می کند. میزان الحکمه، ج 6، ص 417.
در جای دیگر، ناآگاهی انسان عامل افراط و تفریط معرفی شده است. امام علی (علیه السلام) فرمود: «لایری الجاهل الا مفرطا او مفرّطا» نهج البلاغه، حکمت 70.
سعدی نیز چه نیکو سروده است:
حذر کن زنادان ده مرده گوی
چودانا یکی گوی و پرورده گوی
مکن پیش دیوار غیبت بسی
بود کز پسش گوش دارد کسی
چه نیکو زده است این مثل بَرهَمَن
بود حرمت هر کس از خویشتن
چو دشنام گویی دعا نشنوی
به جز کشته خویشتن ندروی (بوستان- باب هفتم(
به دیدار مردم شدن عیب نیست
ولیکن نه چندان که گویند بس (گلستان(
(2) سعدی گوید:
مگوی و منه تا توانی قدم
از اندازه بیرون و زاندازه کم
نه کوتاه دستی و بیچارگی
نه زجر و تطاول به یک بارگی
(3)قال الصادق(ع): العامل علی غیر بصیرة کالسائر علی غیر طریق، فلا یزیده سرعة السّیر الّا بعداً: امام صادق(ع) فرمود: کسی که بدون بصیرت به کاری پردازد مانند رهروی است که راه را اشتباه گرفته میرود، هرچه پر شتاب تر برود از مقصد دورتر میشود.. بحار، ج78، ص244.
(4) لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا.احزاب/21
(5)نهچ البلاغه . خطبه94
(6)کنز العمال.ج3ص2
حضرت فاطمه(س)میفرمایند: و من، آن کلمهی نیکوی خداوندم. (الفضائل/80)
من فاطمهام، واژهی حسنای خداوند
از ماه نشان دارم و با آینه پیوند
من فاطمهام، سرخ تر از خاطره ی سیب
من فاطمه ام، سبزتر از واژهی لبخند
حضرت فاطمه(س)میفرمایند: و ما وسیلهی ارتباط خدا با مخلوقاتیم. (دلائلالامامه/32)
سرشار نگاه آسمان کن ما را
از خود برهان و بینشان کن ما را
ای واسطهی فیض خداوند کریم
بر سفرهی دوست، میهمان کن ما را
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: و ماییم برگزیدگان خدا و جایگاه پاکیها. (ارشاد شیخ مفید/1/270)
ای محرم راز جمع افلاکیها
چون سرو، رها ز مجمع خاکیها
یک جرعه زلال آفتابم بچشان
ای روح بلند قلهی پاکیها
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: ... و ما دلیلهای روشن خداییم. (ارشاد شیخ مفید/1/270)
در ظلمت شب، دلیل راهم هستید
چون کوه، همیشه تکیهگاهم هستید
ای حجّتهای روشن خالق مهر
در تیرگی زمانه ماهم هستید
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: ... و ما وارثان پیامبران الهی هستیم. (ارشاد شیخ مفید/1/270)
دریا صفتید و روح باران دارید
چون سبزه طراوت بهاران دارید
هستید شما وارث پیغامبران
در سینه همیشه نور قرآن دارید
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: خداوند، حج را برای استواری و تحکیم دین قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
تا چشمهی عشق، جاری دین گردد
دلهای همه، بهاری دین گردد
واجب شده حج به امر یکتای بزرگ
تا مایهی استواری دین گردد
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: خداوند، رسیدگی به خویشان را برای طول عمر و باعث فزونی در خویشان قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
چونان که ادب به آبرو افزاید
اخلاص، به قدر هر نکو افزاید
اهل صلهی رحم اگر بود کسی
فرمود: خدا بر اهل او افزاید
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: خداوند، اطاعت از ما- اهلبیت علیهمالسلام- را برای ایجاد نظم و همبستگی در مردم قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
خواهی ز گسستگی رهایی یابی
یا جلوهای از نور خدایی یابی
فرمان ببر از اوامر حضرت دوست
تا راه به اوج کبریایی یابی
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: خداوند، صبر را وسیلهی استحقاق و شایستگی پاداش قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
گر پنجرهی نگاه تو غم دارد
صدها گره بزرگ و مبهم دارد
با صبر بر آن، رسی به پاداشی نیک.
کاین راه، هزار پیچ و صد خم دارد
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: خداوند، شرک را به منظور اخلاص بندگی، حرام نمود. (بحارالانوار/29/223)
تا دور شود هر عمل از شیوهی بد
اعمال همه، خالص و زیبا گردد
دانای توانای عزیز یکتا
.بر دفتر شرک، مهر«باطل شد» زد
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: خداوند، وفای به نذر را برای رسیدن به مغفرت و آمرزش خویش قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
ای آنکه به دل امید رحمت داری
از حق طلب رحم و عنایت داری
در راه وفا به نذر خود سخت بکوش
گر میل رسیدن به سعادت داری
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: خداوند، نیکی به پدر و مادر را سبب امان از خشم خود قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
خواهی برهی ز خشم ایزد، ای دوست
چون برگ، گناه تو بریزد، ای دوست
نیکی به پدر- مادرخود کن بسیار
از کار بدت لطف نخیزد، ای دوست
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: خداوند، جهاد را مایهی عزّت و شکوه اسلام قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
چون سرو، همیشه آسمان همّت باش
همقامت آسمان پر شوکت باش
وقتی که جهاد، عزت اسلام است
جهدی کن و همرکاب این عزت باش
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: خداوند، امر به معروف را برای حفظ مصالح عمومی جامعه قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
هر جامعهای که اهل تقوی گردد
سرشار شکوفه و شکوفا گردد
یک قطره نکویی اگر آنجا افتد
با امر به معروف، چو دریا گردد
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: از مؤمنین نیست کسی که همسایهاش از شر و آزار او در امان نباشد. (دلائلالامامه/1)
حیف است طریق عشق را سد باشی
در روشنی آب، مردّد باشی
در سایهی سبز زندگانی، ای دوست!
همسایه چو با کسی شدی، بد باشی
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: از بخل دوری کن، زیرا بخل درختی است در جهنم که شاخههایش در دنیا میباشد و هرکس به آن شاخهها بیاویزد، داخل در جهنم میشود. (دلائلالامامه/4)
آن شاخه که بی میوه قدی خم دارد
بخل است، که ریشه در جهنم دارد
هرکس که از آن شاخه بیاویزد سخت
شک نیست- زمین خوردن محکم دارد
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: سخاوت، درختی است در بهشت که شاخههایش در دنیا گسترده است و هرکس شاخهای از آن را بگیرد داخل بهشت میشود. (دلائلالامامه/4)
ای دوست! سخاوت، آسمان پیوند است
این شاخهی سبز باغ بیمانند است
چید آنکه از این شاخه گلی- بی تردید-
در هر دو سرا، عزیز و عزّتمند است
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: همانا از بندگان خدا، تنها دانشمندان از خدا میهراسند. (بحارالانوار/2/45)
زنهار! به جمع جهل، ملحق نشوی
گستاخ، در امر حضرت حق نشوی
با روشنی علم، ره صبح بجوی
تا همدم تاریکی مطلق نشوی
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: دو لشکر ظلم، با هم برخورد نمیکنند جز اینکه خداوند، آنها را به خودشان وامیگذارد. (کشفالغمه/2/581)
در لشکر ظلم، مرد حقباور نیست
چون جامعهای که «نهی از منکر» نیست
وقتی که به هم دو لشکر ظلم رسند
دستی به عنایت از سوی داور نیست
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: بهترین شما کسانی هستند که با تواضع، دیگران را یاری میکنند. (دلائلالامامه/7)
پرهیز کن از غرور، از «من» بودن
از سنگشدن، شبیه آهن بودن
خواهی که به بام رستگاری برسی
باید که چو خورشید، فروتن بودن
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: اگر به آنچه شما را امر نمودیم عمل میکنی و از آنچه شما را بر حذر داشتهایم دوری میکنی از شیعیان ما هستی و گرنه هرگز. (بحارالانوار/65/156)
با هرچه نکوییست، نکو باید شد
سرشار زلال آبرو باید شد
میخواهی اگر شیعهی مولا باشی
فرمانبر امر و نهی او باید شد
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: از بخل دور باش، زیرا بخل مرضی است که در شخص کریم وجود ندارد. (دلائلالامامه/4)
بخل از قطرات سبز باران دور است
فریاد کویری از بهاران دور است
بخشندهتر از بهار باید بودن
بیماری بخل، از کریمان دور است
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: همانا خداوند، نیکوکار بردبار با عفت را دوست میدارد. (دلائلالامامه/1)
در جادهی رنج، ناشکیبی نکنی
با خواب سراب، خودفریبی نکنی
از دامن پاکدامنی خوشه بچین
تا خویش، دچار بینصیبی نکنی
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: همانا حیا از ایمان است و نتیجهی ایمان، بهشت میباشد. (کافی/2/106)
در دست سپیده، برکاتی دگر است
پیغام سحر را، کلماتی دگر است
ای آنکه امید زندگانی داری
.در روشنی حیا، حیاتی دگر است
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند. (بحارالانوار/65/156)
در دامن روشنی، کبوتر باشد
در ظلمت روزگار، اختر باشد
در باغ بهشت، شیعهی آل علی
چون سرو سهی از همگان سر باشد
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: همانا خوشبخت واقعی کسی است که علی را چه در زمان حیاتش و چه پس از وفاتش دوست بدارد. (بحارالانوار/27/74)
در دفتر روشنایی و برگ سحر
نقل است چنین ز دختر پیغمبر:
آنان که حقیقتا سعادتمندند
دارند به دل مدام، حبّ حیدر
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: جانم فدای تو و جان و روح من سپر بلاهای جان تو یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود- اگر تو در خیر و نیکی به سر ببری با تو خواهم زیست و اگر در سختیها و بلاها گرفتار شدی باز هم با تو خواهم بود. (کوکب الدری/1/196)
گردم به فدای حضرتت یا مولا
ای روشن از انوار تو تاریکیها
در نیک و بد زمانه همراه توام
هرگز نشوم از تو و عشق تو جدا
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: آن لحظهای که زن در خانهی خود میماند- و به امور تربیت فرزند میپردازد- به خدا نزدیکتر است. (بحارالانوار/43/92)
آنگاه که زن جامهی تقوی پوشد
در تربیت صحیح طفلش کوشد
در سایهی قرب خالق بیهمتاست
از خانهی او چشمهی هستی جوشد
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: بعد از غدیر خم، خداوند برای هیچکس عذر و بهانهای باقی نگذاشته است. (دلائلالامامه/37)
بعد از غدیر، آینه معنا گرفته است
آری؛ دوباره فصل نوی پا گرفته است
دیگر نمانده جای دلیل و بهانهای
عشق علیست؛ در دل ما جا گرفته است
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: کسی که عبادتهای خالصانهی خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ، برترین مصلحت او را به سویش فرو خواهد فرستاد. (بحارالانوار/67/249)
در خانهی دل یاد خدا جاری ساز
جان و دل خود، به سوی حق ده پرواز
خواهی برسد عاقبت نیک ای دوست
خالص شو و عاشقانه کن راز و نیاز
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: اول همسایه بعد اهل خانه. (وسائلالشیعه/7/112)
ای شمع وجود عشق را پروانه
با بخشش و ایثار مشو بیگانه
همسایه به اهل خانه اولی بشمار
تا نور شود تیرگی کاشانه
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: لذتی که از خدمت حضرت حق میبرم، مرا از هر خواهشی بازداشته است. (ریاحینالشریعه/1/105)
شادم به لقای روی او هر نفسی
جز او نبود برای من دادرسی
شوقی که برای خدمت حق دارم
بسته است به روی من در هر هوسی
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: بهشت، زیر پای مادران است. (مستدرک/15/180)
آیینهای از صفات داور باشد
سرچشمهای از حیات کوثر باشد
در خدمت او باش که فرمود: بهشت
در زیر قدوم پاک مادر باشد
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: خشنودم به آنچه که خدا و پیامبر او برای من رضایت دادند. (مناقب ابنشهرآشوب/3/351)
از دست مده آنچه خدایت داده است
یا معرفتی که مصطفایت داده است
مردان خدا همیشه راضی هستند
.بر آنچه خدا بدان رضایت داده است
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: مثَلَ امام، مانند کعبه است. مردم باید در اطراف آن طواف کنند نه آن که دور مردم طواف نماید. (بحارالانوار/36/353)
نور است امام، کعبهی امید است
تابان و فروزندهتر از خورشید است
اندر دل شیعه مهر او کم نشود
چون گرد مدار لطف او چرخیدهست
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: آنچه برای زنان نیکوست این است که- بدون ضرورت- مردان نامحرم را نبینند، و نامحرمان نیز آنها را ننگرند. (بحارالانوار/43/54)
گر زن به حجاب خویش مستور شود
از دیدهی آلوده و بد دور شود
نیکوست برای زن که الگو گیرد
از فاطمه، تا شاخهای از نور شود
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: پاداش خوشرویی در برابر مؤمن، بهشت است. (بحارالانوار/72/401)
آنکس که گشادهرو و خوشرفتار است
دلخوش نه به این جهان بیمقدار است
در باغ بهشت میدهندش مأوا
سرخوش به لقای حضرت دادار است
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: تا زندهام، همواره به ارزشهای امام علی(ع) معترف خواهم بود. (بحارالانوار/43/38)
فرموده چنین گوهر هستی زهرا:
سوگند به آن که داده هستی ما را
بر ارزش والای علی معترفم
هرگز نکشم دست ز راه مولا
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: خداوند متعال، امامت ما را برای ایمنی از تفرقه قرار داد. (بحارالانوار/29/223)
آرام شود تا دل خلق نگران
تا گم نکنیم راه؛ حیّ سبحان
در جامعه ایجاد امامت فرمود
تا تفرقه آتش نزند هستیمان
حضرت فاطمه(س) میفرمایند: خداوند، روزه را برای پابرجایی اخلاص واجب نمود. (بحارالانوار/29/223)
تا پاکتر از نگاه مهتاب شویم
چون آینه بیریاتر از آب شویم
روزیده خلق،روزه واجب فرمود
تا نابتر از گوهر نایاب شویم
محدّث قمی رضوان الله تعالی علیه در مفاتیح در فصل آخر باب سوّم از شیخ الطائفه جناب شیخ طوسی اعلی الله مقامه الشریف از کتاب ارزشمند مصباح المتهجد در اعمال روز جمعه مستنداً از ابوالمفضل شیبانی نقل می کند از ابومحمّد عبدالله محمّد عابد بدالیه که گفت: محضر امام عسکری صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین و امام الحجة ارواح العالمین له الفداء رسیدیم در منزل آن حضرت در سال 255 به این نیّت که حضرت بر من املاء کنند یعنی کلمه کلمه بفرمایند کیفیت صلوات بر پیامبر اکرم و اوصیاء آن حضرت صلوات الله علیهم اجمعین را و حاضر کرده بودم با خود کاغذ بزرگی، پس حضرت املاء فرمود بر من از لفظ خود بدون آنکه از کتابی ببیند.
آنگاه محدّث قمی یک به یک صلوات ها را ذکر می کند که هر کدام حاوی نکات قابل توجّهی است در شخصیّت شناسی هر یک از حضرات معصومین علیهم السلام که درس های فراوان تربیتی را هم در بر دارد و در واقع این حدیث شریف باب عظیمی در شناخت پیامبر و ائمه علیهم السلام به شمار می رود.
به این نکته باید توجّه داشت که گرچه راوی، صلوات بر پیامبر و امامان را طلب می کند، ولی حضرت اوّلاً، به این نکته اکتفاء نمی کنند که همان ذکر اللهم صلّی علی محمّد و آل محمّد کافی است. بلکه برای هر یک از ایشان صلوات خاصیه ای را بیان می کنند. ثانیاً، در میان ایشان پس از صلوات بر رسول خدا و امیرالمؤمنین سلام الله علیهما صلوات مخصوص را برای فاطمه زهراء سلام الله علیها مطرح می کنند که محورهای قابل توجّهی دارد.
واما همنوا می شویم (دانلود صوت)
اللهم صلّ علی الصّدّیقة؛
فاطمة الزّکیّة؛
حبیبة حبیبک و نبیّک؛
و أمّ أحبّائک و اصفیائک؛
الّتی انتجبتها و فضّلتها و اخترتها علی نِساء العالمین؛
اللهمَّ کُن الطّالِبَ لها مِمَّن ظَلمها وَ استخَفَّ بحقّها؛
و کُن اللهم الثائر بدمِ أولادها؛
اللهم و کما جعلتها أمّ الائمّة الهُدی؛
و خلیلة صاحِبِ اللّواءِ و الکریمة عندَ الملاء الأعلی؛
فصلّ علیها و علی أمّها؛
صلوة تکرمُ بها وجه ابیها محمّدٍ صلی الله علیه و آله؛
و تُقِرُّ بِها اَعیُنَ ذُرِّیَّتِها
وَ اَبلِغُهُم عَنِّی فی هذِهِ السّاعَةِ، اَفضَلَ التَّحیَّةِ والسَّلامِ.
ترجمه متن صلوات خاصه خدایا درود بفرست بر بانوی صدیقه فاطمه ی پاکیزه صالحه که اوست حبیبه ی تو و پیامبرت و مادر اولیاء و برگزیدگان تو (امامان معصوم) آن بانویی که برگزیده ای و برتری داده ای و انتخاب کرده ای او را بر زنهای جهانیان خدایا تو داد او را از ستمگرانش بستان و از کسانی که حق او را سبک شمردند باز خواست نما و خونخواه خون فرزندان او باش خدایا همچنان که او را مادر امامان هدایت و همسر صاحب لواء (علی) و بزرگوار در نزد ملأ اعلی (ملائکه) مقرر داشتی پس درود بفرست بر او و آن درود و صلواتی که روشن گردانی چشمهای ذریه ی او را و برسان به آنان از طرف من در این وقت بهترین تحیت و سلام را. |
ظرف خود پر کن و فریاد برآور که گواراست عسل
بعضی ها گوشه ای کز می کنند و از همان زاویه خاص و محدود برای همه چیزو همه کس نسخه می پیچند وحکم صادر می کنند. گویی بر بلندای آسمان نشسته اند و جنبیدن مورچه ای هم از دیدشان پنهان نیست. خوب که می نگری قصه ،قصه تاریکخانه و فیل و حکم و داوری هندوان است.*
میزان فهم و دانش ما از موضوعی که در موردش حرف می زنیم و داوری می کنیم. نوع بینش و نگاه و زاویه دید ما به آن در نزدیک و دوری ما از حقیقت و واقعیت تعیین کننده است..
دوستی می گفت : بعضی فقط بلدند نماز بخوانند و نماز می خوانند!
برای ترغیب فرزندش به نماز می گوید: اگر تو نماز نخوانی پیش مردم آبروی من می رود.!!
از زاویه محدودی به نماز می نگرد .آبروی او همه علت نماز خواندن دیگری است . اعتبار خودرا در نماز خواندن و نخواندن فرزندش، همکارش ورفیقش می داند و می بیند.!
اصل سوم در مدیریت اقامه نماز نگرش درست شخص دعوت گر** به نماز است . عناصر تشکیل دهنده نماز را بشناسد، فهم کند، و با انگیزه مندی و عشق به معبود و محبت به بندگان او و بهره گیری از روش های نو و عقلانی و عاطفی این عناصر را به دیگران ارائه کند.
و اما عناصر سازنده نماز مطلوب:
الف – قالب و کالبد نماز یعنی همان ظاهر نماز ( از قبیل قیام و قعود و سلام و تشهد و اذکارو....)
ب – درس ها و پیام ها و محتوای نماز که از وضو و دیگر مقدمات نماز آغاز می شود و حتی پس از سلام نیز ادامه می یابد.
ج – کارکرد ها ، نتایح و آثار فردی و اجتماعی نماز
د – ترویج و تبلیغ فرهنگ اقامه نماز توسط دعوت گران
دعوتگرانی را می بینیم که نگرش ناقص آنان به نماز نه تنها شخص گریز پا را به سمت و سوی قبله نمی کشاند که موجب کوچک کردن نماز در چشم مخاطبان نیز می شود. و این نوع دعوت گری خود از مصادیق تباه ساختن و تضییع نماز به شمار می آید.***
و نماز نمازی می شود که تکفیری ها می خوانند وفتنه گران و منافقان و دیروز و امروز از آن سپری در برابر ولی خدا ساخته اند..
در فیلمی فرهنگ قناعت و صرفه جویی به نمایش گذاشته می شود. هنوز فیلم پایان نیافته تبلیغات بازرگانی از پورشه و.... سخن می گوید.
نماز را تنها به عنوان یک عادت خوب معرفی کردن موجب می شود که شخص رایانه وار در ساعت مشخصی اطلاعاتی را بر صفحه مانیتور نشان دهد . و یا چون رباتی خم و راست شود و جملاتی را بخواند.نماز فیلتراست برای جلوگیری از حسد ، شهوت جنسی، دروغ و کینه و همه ورودی های آلوده به جان و روح نماز گزار.****
دعوت گر موفق برای معرفی و چشاندن حقیقت نماز از زاویه تنگ ذهنیت و سلیقه خویش که نوعی خودپرستی است باید به درآید. و آموزه های قرانی و روایی را بارها و بارها مرور و خود تمرین کند .و با نگاهی جامع و گفتاری حکیمانه دیگران را به سوی الله دعوت نماید.*****
خلاصه سخن آنکه ، ظرف خود پرکن و فریاد برآورکه گوارا وشفا هست عسل.
اری به فرموده حکیم سخنور شیراز
ذات نایافته از هستی بخش
کی تواند که شود هستی بخش
خشک ابری که بود زآب تهی
ناید از وی صفت آب دهی******
پی نوشت های مرتبط:
*مولوی در مثنوی گوید:
فیل اندر خانه ی تاریک بود
عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدنش مردم بسی
اندر آن ظلمت همی شد هر کسی
دیدنش با چشم چون ممکن نبود
اندر آن تاریکی اش کف می بسود
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد
گفت همچون ناودانست این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید
آن بر او چون بادبیزن شد پدید
آن یکی را کف چو بر پایش بسود
گفت شکل پیل دیدم چون عمود
آن یکی بر پشت او بنهاد دست
گفت خود این پیل چون تختی بدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید
فهم آن می کرد هرجا می شنید
از نظرگه گفتشان شد مختلف
آن یکی دالش لقب داد این الف
در کف هر کس اگر شمعی بدی
اختلاف از گفتشان بیرون شدی
چشم حس همچون کف دستست و بس
نیست کف را بر همه او دسترس..
**منظور از "دعوت گر" مفهمومی است عام با مصادیق بسیار از جمله :مدیر، معلم واستاد، روحانی، والدین ،دست اندرکاران امر اقامه نماز
***آیه 59 سوره مریم
"فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا"
"سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع گذارده و شهوتهای نفس را پیروی کردند و اینها به زودی کیفر گمراهی را خواهند دید."
****آیه 33 سوره فصلت
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ
چه کسی خوش گفتارتر است از آن کس که دعوت به سوی خدا میکند و عمل صالح انجام میدهد و میگوید: «من از مسلمانانم»؟!
***** آیه 45 سوره عنکبوت
اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ ? إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى? عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ ? وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ ? وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ
آنچه را از کتاب (آسمانی) به تو وحی شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمیدارد، و یاد خدا بزرگتر است؛ و خداوند میداند شما چه کارهایی انجام میدهید!
****** و جامی نیز در اسکندر نامه گوید:
ذات نایافته از هستی، بخش
چون تواند که بود هستیبخش؟
نقش، بیخامه ی نقاش که دید؟
نغمه، بیزخمه ی مطرب که شنید؟
ناید از ممکن تنها چون کار
حاجت افتاد به واجب ناچار