بسم الله الرحمن الرحیم
امروز این فضای مجازی، شبکهها، ماهوارهها، سایتها، اینترنت، یک راه جدیدی است
با علم هم که نمیشود مخالفت کرد. تکنولوژی است. امام وقتی از پاریس به بهشت زهرا آمدند. فرمود که ما با سینما مخالف نیستیم، با فیلم بد مخالف هستیم. سینما یک تکنولوژی است و نمیشود با آن مخالفت کرد. مثل اینکه آدم با تلفن، با موبایل، با برق، با هواپیما، مخالفت کند. مگر میشود مخالفت کرد؟ این رشد انسان است. منتها باید سعی کنیم که این فضای مجازی را هم تعریف کنیم، یک خورده بهتر بشناسیم. خواص که میدانند. دانشجوها و اساتید و صدا و سیما و جمع زیادی میدانند. یک مقدار توضیح بدهیم که مسؤولیت مان در این فضا چیست؟ امروزه بسیاری برنامه های رادیویی و تلویزیونی نیز با استفاده از فضای مجازی مخاطب فراوانی دارند که اینها از طریق اینترنت به برنامه های دلخواه خود متصل میشوند.
1- دعوت جوانان به دین از طریق فضای مجازی
قرآن در سوره یوسف می فرماید:
«لَا تَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ» (یوسف/67)
حضرت یعقوب به بچههایش گفت اگر در شهر میروید، از یک در وارد نشوید. یعنی برای پیدا کردن یک یوسف ، میگوید از چند در وارد شوید. حالا ما اگر یوسفهای خیابان و بازار را خواسته باشیم، تمام جوانهای ما یوسف ما هستند. ما اگر خواسته باشیم اینها را داشته باشیم، نمیشود از یک راه وارد شد. از تمام امکانات باید ما استفاده کنیم.
قرآن به رزمندهها میگوید که «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ» (انفال/60) در مقابل دشمن هر چه میتوانید آماده باش باشید.خوب الان اگر دشمن از فضای مجازی استفاده میکند، ما هم باید از فضای مجازی استفاده کنیم. یک دیوار در خیابان است اگر هر کسی میتواند بیاید و اعلامیهاش را بچسباند. خوب اگر اساتید دانشگاه، علماء، تمام شبهات را میتوانند جواب دهند. کسی حق ندارد بگوید که نه من فقط میروم منبر و چهار نفر مذهبی که مسجد میآیند، من برای آنها حرف میزنم. نمیشود این حرف را زد. جوانها از راههای دیگر تغذیه میشوند. بر هر عالمی، بر هر دانشمندی لازم است، البته کارهایی هم شده است. بخشی از این کارها هم شده است. هم دولت میکند، هم حوزه دارد، هم دانشگاه دارد. شبهاتی را جواب میدهند، ولی این کار باید به صورت جدی دنبال شود. کشوری که این همه اسلام شناس در آن است، دیگر نباید یک کسی از آن طرف آب برای ما شبهه پراکنی کند، و بچهمان را در آستین ما گول بزند. . چه شبههای است که نمیشود جواب داد؟
بیش از هزار سال پیش، یک کسی آمد نزد سید مرتضی علم الهدی از شاگردان شیخ مفید بود، بیش از هزار سال پیش! گفت: آقا یک انسان را کسی بکشد، دیهاش چقدر است؟ هزار مثقال طلا! عضوهایی که دو تایی هستند، هزار مثقال طلا، یکی از آنها پانصدهزار مثقال طلا! مثلاً دو چشم هزار مثقال، یک چشم پانصد مثقال طلا! دو تا گوش هزار، یک گوش پانصد! گفت: آقا یک دست را اگر کسی قطع کند، جریمهاش چقدر است؟ یک دست چقدر شد؟ پانصد مثقال طلا! همین دستی که قیمتش این است که اگر قطع شود، پانصد مثقال طلا باید به عنوان خونبها دیه داد، جریمه داد، پانصد مثقال طلا!آن وقت حالا همین دست، اگر یک چهارم یک مثقال دزدی کند، دست را قطع میکنند. به سید مرتضی گفت این چه دینی است؟ که خود دست، پانصد مثقال طلا میارزد، ولی به خاطر اینکه یک ربع سکه مثلاً دزدیده است، چهار انگشتش را قطع میکنند. یعنی اسلام چرا اجازه میدهد، که یک چیزی که قیمتش پانصد مثقال طلا است، به خاطر یک چهارم، بیست و پنج درصد مثقال، یک چهارم یک مثقال... جوابش چیست؟ سید مرتضی گفت که آن وقتی دست قیمت دارد که امین است. وقتی دست دزد شد، خیانت نرخ را پایین میآورد. امانت نرخ را بالا میبرد. این جوابش است. تمام شد و رفت.
یا مثلاً میگوید که چه کسی است که در عمرش دزدی نکرده است. بالاخره بچه، جوانی، شوخی، جدی، یک چیزی کش رفت است، حالا از یک پاشنهکش و انگشتر گرفته تا سکه و نیم سکه و فرش بلند کرده است. چرا مثلاً چهار انگشتش را قطع میکنید، و تا آخر عمر این پهلوی زن و بچه و فامیلش بیآبرو میشود؟ چرا اسلام اجازه میدهد یک کسی از حیثیت بیافتد، به خاطر مثلاً یک قالیچه؟ خوب این را جوان فکر میکند و میبیند، راست میگوید. بله اسلام قوانین تلخ و خشنی دارد. قوانین اسلام با رأفت و مدنیت و حقوق بشر، نمیسازد. شد؟ خیلی جوابش آسان است. اسلام نگفته است که هر کس دزدی کرد دستش را قطع کنید. بیست و شش شرط دارد. در دو میلیون دزد شاید یک نفرش هم دستش قطع نشود. بله دزد هست. میگیرند، زندان میاندازند. اگر کارمند اداره هست، اخراجش میکنند. همهی قوانین و توبیخات سر جایش است، اما دستش را قطع نمیکنند. برای دست قطع کردن ما بیست و شش شرط میخواهیم. این را باید جواب داد. خیلی از شبهات را به راحتی میشود جواب داد.
2- خالی کردن عرصه مجازی برای فعالیتهای مخالفان
ما باید از فضای مجازی استفاده کنیم. ببینید فضای مجازی دیوار کوچه است. اگر ما پر کردیم، دیگر جا برای دیگران نمیماند. خالی باشد، پر میشود. یکی از وقتهایی که شیطان به سراغ آدم میآید، قبل از خوابیدن است. اینقدر آیه و حدیث و دستور داریم که وقتی در رختخواب رفتی، این دعا را بخوان، این دعا را بخوان، همینطور بخوان که خوابت بگیرد. یعنی آن ایام فراغت را پر میکند. در دنیا زمانی که تعطیلات هست، گناه بیشتر میشود. مثلاً مسیحیها مصرف شرابشان روز یکشنبه بیشتر است. ایام تعطیلی فساد بیشتر میشود. برای اینکه ایام تعطیلی بستر فراغت انسان است.
امّسلمه زن پیغمبر بود، کار میکرد. گفتند: تو زن پیغمبر هستی، زشت است که کار میکنی. گفت: چه زشتی دارد؟ اگر انسان بیکار باشد، چه زن و چه مرد، انسان بیکار دست به فساد میزند. بنابراین ما این فضای مجازی را باید پر کنیم. فرصتی است. یک فرصت است و مثل ماه رمضان که برای عبادت فرصت است. مثل گیاهان، بهار که میشود، فرصتی است برای زنده شدن گیاهان. چطور مردهها زنده میشوند؟ به همان دلیلی که درخت خشک سبز شد. از هر فرصتی میشود که استفاده کرد. و این فضای مجازی هم فرصت است. حدیث داریم فرصت مثل ابر از بالای سر شما رد میشود، «بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَکُونَ غُصَّةً» (نامه31نهجالبلاغه) چقدر تا به حال میتوانستیم از فضای مجازی استفاده کنیم؟ خیلی فرصتها را از دست دادهایم. «الفرصةُ سریعةُ الفَوتِ بَطئیةُ العَودِ!» (بحار/ج78/ص113) فرصت زود میرود، و دیر به دست میآید. اصلاً دیگر به دست نمیآید، گذشت. همین که خدا به انسان مهلت میدهد. خلاف کردی، آبرویت را نمیریزد. تا لب مرگ فرصت میدهد. بله، قرآن میگوید اگر مرگ آمد و گفتی توبه کردم، دیگر قبول نیست. «آلْآنَ وَقَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ» (یونس/91) فرعون وقتی دید غرق میشود، گفت: «آمنتُ»! فرمود: حالا دیگر؟ الان میخواهی ایمان بیاوری؟ ولی تا چند دقیقه قبل از مرگ، اگر عزراییل نیاید فرصت است.
3- تبلیغ دین، حتی در زندان برای خلافکاران
یوسف زندان بود. خوب در زندان دید افرادی بتپرست هستند. دو نفر از این بتپرستها، خوابی دیدند، آمدند کنار یوسف، گفتند: خواب مان را تعبیر کن. دید عجب! فرصت خوبی است. چون اینها زندانی هستند، خواب دیدند، منتظر تعبیر خواب هستند. به یوسف نیاز دارند که خوابشان را تعبیر کند. حالا وقت تبلیغ است. فرصت خوبی است.
یک روحانی محترمی بود، وقتی او را میبردند که به مرده نماز بخواند، میگفت: اگر مرده مرد است، کفنش را باز کنید، صورتش پیدا باشد. بعد میگفت: آقایانی که به تشییع جنازه آمدهاید، آقازادهها، برادرها، خواهرها، همسایهها، فامیلها، چشمها بسته شد. بعد میگفت: تا چشمتان باز است، گناه نکنید. ببینید گوش نمیشنود. تا گوشتان باز است، دیگر گناه نکنید. میگفت: پنج دقیقه که من آنجا نصیحت میکنم، به اندازه ده ساعت سخنرانی، اثر دارد. یک فرصتی را آدم باید استفاده کند.الان تبلیغاتی که در تلویزیون میکنند، بین فیلمهای پرجاذبه است.
علما. اولیاء خدا از حیوانات استفاده میکردند. حضرت سلیمان سان میدید، همه را دید. هدهد در جمعیت نبود. از پرنده و چرنده و انسان و... گفت: هدهد را نمیبینم. هدهد آمد، گفت: کجا بودی، گفت: پرواز میکردم از منطقهای که مردم مشرک بودند، خداپرست نبودند. خورشیدپرست بودند. پادشاهشان هم یک خانم بود، روی تخت پادشاهی مهمی نشسته بود و گفت: خیلی خوب همین فرصت است. از پرنده استفاده کرد. یعنی هزاران سال پیش پیغمبرانی مثل حضرت سلیمان از پرنده استفاده میکنند.
آیا ایرانی شما سراغ دارید که یک خاطره شیرین نداشته باشد؟ کدام آخوند، کدام طلبه، کدام استاد دانشگاه، معلم و کاسب و بازاری و زن خانهدار سراغ دارید که یک خاطرهی شیرین در عمرش نداشته باشد؟ ما هفتاد و پنج میلیون جمعیت با کم و زیادش داریم، بیست میلیونش را کنار بگذاریم. یا بیمار هستند، یا بچه هستند و یا...ما پنجاه میلیون خاطرهی شیرین داریم. ما نمیتوانیم یک سایت خنده درست کنیم؟ خندههای حکیمانه و خندههای حلال!
حالا بعد از سی و چند سال یک خندوانه آمده است، یک مطالبی را نشان میدهد. نقاط قوتی هم دارد، ممکن است نقاط ضعفی هم داشته باشد.ما از فضای مجازی باید استفاده کنیم. از خنده، از گریه! گاهی وقتها انسانها اردو کنار دریا میگذارند، گوشت گاو به آدم میدهند. بابا اینجا ماهی تازه وجود دارد. استفاده از فرصت همین است. از آن طرف ایران آدم شمال بیاید، گوشت گاو بخورد. آخر این دریا ماهی دارد.
4- بهرهگیری از فضای مجازی برای پاسخگویی به سؤالات شرعی
الحمدلله همهی مراجع، حالا همه را نگویم، اکثر مراجع ما سایت دارند. شما هر اشکالی دارید میتوانید در سایتشان جواب را بگیرید. مراجع تقلید از این فضای مجازی استفاده میکنند. خندهها، گریهها، تجربهها... ما خودمان در را روی خودمان بستهایم. در را باز کنیم.نذرمان قفل دارد. قبرستانمان قفل دارد. سایتمان قفل دارد. یعنی ما خودمان در را روی خودمان بستهایم. دنیا در را به روی ما باز کرده است.
یک کامیون آدامس آوردند لب مرز ریختند و رفتند. اول اینکه فکر کردند اینها تریاک است و مواد مخدر است، بردند آزمایشگاه، دیدند نه شکلات است. گفتند: یک کامیون شکلات مفت چه کسی داد؟ بعد دیدند نه! شکلات را که باز کردند دیدند این شکلات را داخل یک کاغذ گذاشتند، کاغذ کوچک! در این کاغذ یک عکسی است که آن کاغذ جوانها را منحرف میکند. یعنی آنها برای انحراف جوانان ما چقدر هزینه میکنند.
ما خیلی فرصتها را سوزاندیم. شیطان وقتی رجیم شد، یعنی گفتند: برو گمشو! گفت: «قَالَ أَنظِرْنِی إِلَى? یَوْمِ یُبْعَثُونَ» (اعراف/14) به من مهلت بده تا آخر عمرم مردم را منحرف کنم. یعنی او فرصت میخواست برای شیطنت.
افرادی هستند، لحظهی مرگ میگویند: «رَبِّ ارْجِعُونِ» (مؤمنون/99) خدایا یک فرصتی به من بده که برگردم و تویه کنم. میگویند دیگر گذشته است. شما شصت و هفتاد سال فرصت داشتی.
5- فرصت دادن به دشمن، برای شناخت دین
در جبهه اگر یک کافری به ما گفت آقا آتش بس کنید، من میخواهم تحقیق و پژوهش کنم. قرآن میگوید: «وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ» (توبه/6) یعنی هر کس میخواهد باشد. نه اینکه حالا اگر مدیر کل بود، به او وقت بدهید. اگر وکیل و وزیر بود، به او وقت بدهید. اگر یک آدم عادی بود وقت ندهید. نه همهشان! «وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ» هر احدی از مشرکین، یعنی هر کس از هر ردهای باشد. یک مشرک، گمنام، بیسواد، ضعیف، فراموش شده! حتی اگر یک مشرک، «وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ» گفت: آقا به من مهلت بدهید، «حَتَّى? یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّـهِ» میخواهم تحقیق کنم. «فَأَجِرْهُ» به او مهلت بدهید. بعد وقتی هم که به او مهلت میدهی، اسکورت هم برای او بگذار که سالم برود خانه و سالم برگردد. «ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ» با اسکورت و حفاظت برود خانه. چون ممکن است فرصت مطالعاتی بگیرد، کسی در راه این را بکشد. فرصت بدهید، در حفاظت برود خانه و برگردد. یک کسی به نام صفوان بود. یک نامه به پیغمبر نوشت که دو ماه فرصت بده تحقیق کنم. فرمود: چرا دو ماه؟ چهار ماه! دینی که منطق دارد، وحشت ندارد؟ چهار ماه تحقیق کن. استفاده از فرصت.
6- فرصت عمر برخی جوانان، در بطالت یا گناه
در مناجاتها خیلی قشنگ میگوید. «فقد أفنَیتُ بِالتَّسویفِ و الآمالِ عُمرِی» (مناجات امام زینالعابدین(ع)) خدایا عمرم فانی شد. «کلما زاد عمری زاد معصیتی» امام سجاد(ع) میگوید این عمری که چراگاه شیطان است بگیر. این عمر را نمیخواهم. «وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمُرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِکَ» اگر عمرم در راه حق است، عمرم بده. «فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ»، «مَرْتَع» یعنی مراتع، چراگاه «فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ»، اگر عمرم چراگاه شیطان است. چراگاه یعنی چه؟ در چراگاه حیوان آزاد است. بالا میرود، پایین میآید، در دره در دشت. این را چراگاه میگویند، یعنی هر کجا میخواهد میرود. شیطان در مخ میرود، شیطانی فکر میکند. میرود در چشم، نگاهها شیطانی است. حرف میزند، حرفها شیطانی است. اصلاً قشنگ هر کجا شیطان میخواهد در همهی عمرش تاب میخورد. آزاد آزاد است. میگوید اگر عمرم چراگاه شیطان است، خدایا جان امام سجاد(ع) را بگیر. امام سجاد(ع) این عمر را نمیخواهد. چه باید کرد که درسهای غیر مفید از کتابها حذف بشود؟ در حوزه هم متأسفانه درس غیر مفید داریم. یک سری چیزهایی را میخوانیم که به درد ما نمیخورد.ما مشکل داریم. واقعاً بلد نیستیم. بلد نیستیم چطور زندگی کنیم. تمام اینها زندگی است. دربارهی همهی آن هم حدیث داریم.
شما این لب را ساده نگیرید. شش آیه در قرآن دربارهی این لب است. چطوری حرف بزنم؟ چطوری به تو بگویم؟
یک: «قَوْلًا لَّیِّنًا» (طه/44) نرم!
دو: «قَوْلًا بَلِیغًا» (نساء/63) حرفهای رسا باشد. بفهمند.
سه: «وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا» (بقره/83) با ادب. با پدر و مادر «قَوْلًا کَرِیمًا» (اسراء/23) با احترام. دیگر چه؟ «قَوْلًا سَدِیدًا» (احزاب/70) حرفهایت منطقی باشد. آبکی نباشد. ببینید چند مورد «قَوْلًا» داریم. «قَوْلًا بَلِیغًا»، «قَوْلًا لَّیِّنًا»، «قَوْلًا سَدِیدًا»، «قَوْلًا کَرِیمًا»!
7- بالابردن بهرهوری از امکانات و فرصتهای موجود
به موسی گفتند: «وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَى?» (طه/17) این عصا چیست که در دست تو است؟ «وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ» ای خدا! این عصای موسی نیست! عصای من است. «وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ» به موسی خدا گفت: این چیست؟ گفت: یک عصا است. اما فایدهاش چند منظوره است. «أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا» به آن تکیه میدهم. «وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى? غَنَمِی» برگها را میتکانم. با آن چوپانی میکنم. یک وقتی من دیدم که این گوسفنددارها، یک چوب دست میگیرند و کنار خیابان چنین میکنند. فکر کردم که چرا اینها چوب دست میگیرند؟ خوب این چوب برای چوپانی است دیگر! «وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَى?» (طه/18) کارهای دیگری هم از آن برمیآید. آیا خواهد شد زمانی که مصرف دارو، مصرف کاغذ، مصرف کتاب، عمر، فیلمها، بر اساس و منطق استفاده بهینه تولید و مصرف شود.
خلاصه از درس هایی از قرآن حجه الاسلام محسن قرائتی
در صورت تمایل ،برای دریافت و مطالعه متن کامل پخش شده از تلویزیون اینجا کلیک کنید