|
|
نیاز به "استغفار و توبه"، یک نیاز همگانی و مستمر میباشد، اگر چه شاید همگان و همیشه متوجه این نیاز مبرم خود نباشند و عمل ننمایند. همگان همیشه در محضر حقتعالی هستند، و هیچ کس معصوم نمیباشد؛ پس امکان خطا یا گناه همیشه هست، مضافاً بر این که حتی اگر کسی (فرض کنیم در یک شبانه روز) گناهی نکند، دست کم این است که اولاً شکر نعمات را نمیتواند به جا آورد، ثانیاً چه بسا اصلاً متوجه همه نعمات نباشد و ثالثاً بسیاری از آنها را ضایع کرده باشد و رابعاً دچار غفلتهای بسیاری شده باشد. تفاوت استغفار و توبه: اگر چه اذهان عمومی «استغفار و توبه» را به یک مفهوم قلمداد میکنند، اما خیلی با هم فرق دارند. "استغفار" طلب بخشش و پوشش است؛ چه بخشش گناه و آثارش باشد، و چه گناه (معصیت) نباشد، بلکه "ذَنب" باشد، یعنی هر چه به انسان متصل شده و ممکن است مزاحم یا مانع رشد او گردد. به عنوان مثال: حقدها، چشم زخمها، حسادتها، تهمتها، شایعهها، بدبینیها، کدورتها و ... که از سوی دیگران ایجاد میگردد. از این رو شاهدید که انبیا و اولیای الهی، مدام استغفار مینمودند. بدیهی است که معنایش گناه و معصیت مدام نمیباشد. نکته: دقت کنیم که خداوند متعال به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمود: فتحی به تو میدهم که سبب از بین رفتن «ذنوب تو» در گذشته و آینده شود! آیا معنایش این است که ایشان [العیاذ بالله] در گذشته مرتکب معصیت شده و در آینده نیز خواهند شد؟! اگر چنین باشد که باید به نبوت برگزیده نشوند و یا سپس خلع گردند، نه این که یک جایزه نیز به ایشان بدهند! بلکه، یعنی آن چه از حقدها، تهمتها (شاعر، مجنون و ...)، تهمتها، شایعهها، عصبیتهای قومی و نژادی، حسادتها و ...، به تو نسبت دادند و به تو چسبیده است و مزاحم کارت میشود را مورد مغفرت قرار میدهم؛ یعنی پوشش میدهم و تو را یاری مینماییم.
« إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا * لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَیَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا * وَیَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا » (الفتح، 1 تا 3) ترجمه: ما تو را پیروزى بخشیدیم [چه] پیروزى درخشانى! * تا خداوند گناهان گذشته و آیندهای را که به تو نسبت میدادند ببخشد (و حقّانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت فرماید * و تو را به نصرتى ارجمند یارى نماید. *- بنابر این، استغفار (طلب مغفرت – بخشش و پوشش)، همیشه لازم و ضروری است، چه برای گناه باشد و چه برای غیر گناه. "توبه"، یعنی بازگشت و روی آوردن به خدا. پس این نیز اختصاصی به ارتکاب گناه ندارد. چنان که "تواب" به معنای بسیار بازگشت کننده و روی کننده، از اسمهای باریتعالی میباشد. مگر خدا گناه میکند؟! خیر، او سبحان (منزه) است؛ بلکه یعنی اگر چه بندگانش بسیار مرتکب گناهانی میشوند که حقشان شمول "قهر" الهی و برگرداندن نظر رحمت و لطف و کرم او میباشد، اما او رحمان و رحیم است و بسیار نظر لطف خود را به سوی آنان بر میگرداند. پیامبران الهی، همگی "اواب و تواب" بودهاند، اما گناهکار نبودند. بنابر این، توبه، روی کردن به خداست، چه گناهکار از گناهش به سوی خدا برگردد و چه اصلاً گناهی نداشته باشد و دائماً خود را متوجه و متذکر او نماید. اول استغفار و سپس توبه: حال که به تفاوت "استغفار و توبه" اشاره شد، باید دقت کنیم که خداوند متعال تصریح نمود که حتماً اول "استغفار" کنید و سپس "توبه" نمایید: « وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ » (هود علیه السلام، 90) ترجمه: «و از پروردگار خود آمرزش (بخشش و پوشش) بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید (برگردید)، که پروردگار من مهربان و دوستدار [بندگان] است.»
*- سبب این تقدم و تأخر روشن است. درگاه کبریایی، درگاه پاکی، طهارت و سلامت است، بنابر این اگر کسی در راه به زمین افتاد، یا به باتلاق و گندابی قدم گذاشت یا فرو رفت، جراحتی برداشت و ...، اول باید از آن مهلکه بیرون بیاید، تمیز و پاک و سالم شود، و سپس در مسیر درست (به سوی او) به حرکت ادامه دهد. و البته بیتردید انسان خودش نمیتواند این نواقص و عیوب و جراحات را از خود برطرف نماید، لذا "استغفار" میکند، تا خداوند برایش چنین نمایند و او را قابل "توبه" سازد. *- « ثُمَّ تُوبُواإِلَیْهِ »، یعنی پس از این که استغفار کردید، به سوی او برگردید، چه از گناه به سوی او برگردید، چه همیشه و مستمر به او روی نمایید. چه کنیم (چگونه استغفار و توبه نماییم)؟ 1- پس، گام نخست این بود که بدانیم اساساً "استغفار و توبه" یعنی چه؟ چه تفاوتهایی با هم دارند و کدام مقدم هستند. 2- گام دوم این است که بدانیم خداوند متعال، قلب و نیّت را میخرد، نه فیزیک اعمال بیروح را. از این رو، توبه، شکل و فیزیک خاصی ندارد. چه بسا یک حالت استغفار و توبه، اگر چه به زبان نیز نیاید، پذیرفته شود، و هزاران ذکر « استغفر الله ربی و اتوب الیه »، هیچ مقبول نیافتد و اثری نداشته باشد. مضافاً بر این که چه بسا اثر سوء نیز داشته باشد! مثل این که ذاکر گمان کند که چون دائم تسبیح چرخانده و ذکر میگوید، دیگر خیلی مؤمن شده و هیچ خطا، گناه و غفلتی برای او باقی نمانده است! این گمان غلط و تکبرزا، سبب سقوط بیشترش میشود. 3- گام سوم، باور، ایمان و یقین به فضل و رحمت الهی میباشد که او "یأس از رحمت" را که اهانتی بزرگ به اوست، مانند شرک نمیبخشد. پس مستغفر و تائب، اول باید یقین کند که او رحمان، رحیم، غفور و عفو میباشد و به شرط استغفار و توبهی قلبی (که در مرتبه نازله، ذکرش نیز به زبان جاری میشود)، تمامی گناهان را یکجا میبخشد؛ چنان که به بندگان گناهکارش بشارت داد و فرمود: « قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ » (الزّمر، 53) ترجمه: بگو اى بندگان من که بر خویشتن زیاده روى روا داشته اید از رحمت خدا نومید مشوید در حقیقت خدا همه گناهان را مى آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است. 4- گام بعدی، اقرار و اذعان این استغفار و توبه میباشد، که اصلش همان نیت و عزم میباشد و نمودش، با دو رکعت نماز به این نیت، با ذکر، با دعاهایی که از اهل بیت علیهم السلام رسیده و شامل بهترین و عمیقترین مفاهیم است [البته با توجه به مضامین) انجام میگردد. (مانند: دعال کمیل، یا "مناجات التائبین، امام سجاد علیه السلام، مفاتیح الجنان". 5- گام بعدی، مراقبت است، که انسان سعی کند [به ویژه در آن چه بابتش استغفار و توبه نموده]، مرتکب معصیت و غفلت نگردد و اگر احیاناً گناهی مرتکب شد و یا همان گناه را تکرار کرد، مجدداً استغفار و توبه نماید. حق النّاس: اما، حق الناس، یا باید ادا شود، یا رضایت و حلیت از صاحب حق اخذ شود. بدیهی است حقوقی که از دیگران بر ذمهی انسان قرار دارد، یا مادی است [مثل مال، امانت و ...] که باید عودت شود و یا مهلت گرفته شود، یا حلیت اخذ شود و خلاصه رضایت صاحب حق جلب گردد؛ و یا حق الناس به "حقوق معنوی" بر میگردد، مانند بدگمانی، غیبت و ... . البته باز هم بهترین کار این است که از صاحب حق، طلب حلیت شود؛ مجبور نیست که عین مطلب را بگوید، شاید بگوید: من غیبی کردم، تو نپرس چه و چگونه، ولی پشیمان شدم و مرا حلال کن. اما گاهی ممکن است نتواند بگوید؛ ممکن است اگر بگوید، مفسدهی بزرگتری ایجاد شود؛ ممکن است سبب آبروریزی از خودش یا دیگران شود؛ ممکن است که خجالت بکشد؛ یا دیگر به او دسترسی و ...؛ در این صورت باید ضمن آن که نزد پروردگار عالم، برای گناهش استغفار و توبه میکند، برای صاحب حق نیز استفغار و توبه و دعا نماید. توجه: ?- البته دقت شود که این موارد، بیشتر در مورد "حقوق معنوی، در روابط شخصی" میباشد، اما ضایع نمودن حقوق عمومی، چه مادی و مالی و چه معنوی [مانند: فتنه، توطئه، جوّسازی، تولید یا دامن زدن به شایعات، شبهه پراکنی، ضد تبلیغ، سیاهنمایی و ناامیدسازی، و ایجاد هرگونه انحراف و اعوجاج در اذهان عمومی و ...]، به این راحتی هم نیست. باید برگردد و اصلاح کند و کار بسیار دشواری میباشد. |