در پاسخ بفرمایید: شما یک آیه و یا یک حدیث بیاورید که انتخابات امری اسلامی نیست و مورد تأیید اسلام نمیباشد؟ و یا فرموده باشد: «شما حق انتخاب ندارید!»
وقتی گفته میشود که «یک آیه بیاورید»، معلوم میشود که گوینده، حتی یک بار هم از رو و با کمترین تأمل نیز قرآن را تلاوت ننموده است، وگرنه با دهها آیه در این امر آشنا میشد. در هر حال دیر نشده است.
دقت فرمایید که:
**- "انتخاب"امری نیست که فقط مربوط به حوزهی سیاست و حکومت باشد، بلکه از وجوه بارز تمایز "انسان" با سایر مخلوقات میباشد.
**-"انتخاب"امری نیست که هر از چند گاهی (سال، دو سال یا چهار سال یک بار) انجام گیرد، بلکه آدمی هر آن در حال انتخاب است. از انتخاب هدف، معبود، دین، کتاب و ولایت گرفته، تا انتخاب جهت نگاه گرفته، رنگ لباس، انتخاب کلمه و جمله، انتخاب خوردنی و نوشیدنی ... .
اختیار و انتخاب:
اسلام متذکر میشود: در برخی امور اختیاری ندارید و جبر بر شما حاکم است، مثل امور تکوینی – اما در برخی از امور، اختیار با شماست و اختیار شما نیز فقط در"انتخاب"است.
آیا "اختیار انسان"، به جز"انتخاب"هایش، ظهور و بروزی دارد؟
انتخاب معبود، إله و ربّ:
اگر چه حقایق هستی، با انتخاب انسان [اگر چه همگی اجماع کنند] متغیر نمیگردد، الله جلّ جلاله، خدای واحد و اَحد هست، اما برای پرستش، وابستگی و بندگی، انتخاب "معبود، إله و ربّ"، به خودمان واگذار شده است؛ هر چند که انسان"معبود، إله و ربّ" کاذب و حتی مصنوع خود را برای بندگی انتخاب کند. مثل آنانی که طواغیت و فرعونهای خارجی و یا هوای نفس خود، و یا حتی گوساله و مجسمه را إله میگیرند.
وقتی در آیات متعدد میفرماید که جز من را إله نگیرید، یعنی چه؟ یعنی انتخاب باشماست و شما انتخاب غلط نکنید:
« وَقَالَ اللّهُ لاَ تَتَّخِذُواْ إِلـهَیْنِ اثْنَیْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلهٌ وَاحِدٌ فَإیَّایَ فَارْهَبُونِ » (النّحل، 51)
ترجمه: و خداوند گفت: دو خداى معبود نگیرید، (مانند: خداى آفرینش و خداى تدبیر و تربیت امور) جز این نیست که او معبودى یگانه است، پس تنها از من بترسید.
انتخاب دین و راه:
دین حق یکیست، راه رشد نیز یکیست، اما راههای متفاوت و کج نیز وجود دارند. پس خداوند متعال، پس روشن کردن راه رشد از راه گمراهی، انسان در"انتخاب" هر کدام از آنها مخیر قرار داد:
« لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ » (البقره، 256)
ترجمه: در (اصول اعتقادات) دین اکراه نیست (زیرا اذعان و باورهاى باطنى اکراهپذیر نیست بلکه تابع دلیل و برهان است، و) بىتردید راه هدایت از گمراهى (به واسطه این قرآن) روشن شده است، پس هر که به طغیانگر (شیطان و پیروانش) کفر ورزد و به خدا ایمان آورد حقّا که به دستگیره محکم چنگ زده که گسستن ندارد، و خداوند شنوا و داناست.
انتخاب محرم اسرار (دوست صمیمی):
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاء مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الآیَاتِ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُونَ » (آلعمران، 118)
ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید، از غیر خود براى خویش دوستِ محرم راز نگیرید، آنها از هیچ فسادى درباره شما کوتاهى نمىکنند، مشقت و رنج شما را دوست دارند، دشمنى از دهنهایشان (سخنانشان) پدیدار است، و آنچه سینههایشان پنهان مىدارد بزرگتر است. ما براى شما نشانهها (ى حال آنها) را روشن کردیم اگر مىاندیشید.
انتخاب سیاسی (حکومت = ولایت)
اگر چه آیات فوق نیز فقط جنبه شخصی ندارد، بلکه برای تمامی روابط و تعاملات میباشد، اما آیاتی نیز به صراحت به امر حکومت و ولایت تصریح دارد:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَتُرِیدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا مُّبِینًا» (النساء، 144)
ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید، کافران را براى خود به جاى مؤمنان سرپرست و یاور و دوست مگیرید آیا مىخواهید براى خدا بر ضد خودتان حجتى روشن (بر نفاقتان) و سلطه (تکوینى بر عذابتان) قرار دهید؟
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَکُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ »
ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید، کسانى را که دین شما را به مسخره و بازى گرفتهاند، چه از آنان که پیش از شما کتاب (آسمانى) به آنها داده شده و چه از کفّار، [سرپرستان، دوستان، یاوران] خود مگیرید، و از خدا پروا کنید اگر شما مؤمنید.
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاء إَنِ اسْتَحَبُّواْ الْکُفْرَ عَلَى الإِیمَانِ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ » (التّوبة، 23)
ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید، پدران و برادران خود را- اگر کفر را بر ایمان برگزیدند [سرپرست،دوست و یاور] خود مگیرید، و هر کس از شما آنها را دوست و یاور گیرد آنها همان ستمکارانند (زیرا دوستى را در غیر محل خود مصرف نمودهاند).
[تمامی آیاتی که اشاره به "اتخاذ"دارد و نهی از اتخاذ غلط مینماید (لاَ تَتَّخِذُواْ)، سخن از انتخابهای انسان دارد].
اسلام:
حال که مشخص شد، نیروی "اختیار و انتخاب"در خلقت انسان سرشته شده و جزو احکام نیست که سؤال شود «آیا در اسلام جایز هست یا خیر؟"، باید به چند نکتهی مهم توجه شود:
* – آن چه که خداوند متعال در قرآن و احادیث اهل عصمت علیهم السلام بر آن تأکید و تصریح دارند، اصل انتخاب نمیباشد، بلکه «انتخاب درست و حتی انتخاب اصلح» میباشد.
انتخاب و اثر:
آدمی در انتخاب آزاد و مختار میباشد، اما در آثار و تبعات انتخاب خود، هیچ اختیاری ندارد. به عنوان مثال:
* – در الوهیت و ربوبیت، انسان مختار است که إله و رب حقیقی را بندگی کند و یا هوای نفس خویش و دیگران و یا فراعنه و قدرتهای استکباری و یا چوب و مجسمه را به عنوان إله خود برگزیند، اما هر کدام را که انتخاب کند، آثار و تبعات و نتایج خود را دارد. نمیتواند بگوید: "بنده طاغوت شدم تا به خدا نزدیکتر شوم و به فلاح برسم"!
* – در انتخاب همسر یا شغل، آزاد و مختار است، اما نمیتواند بگوید: «این همسر بیدین و لاابالی و بداخلاق را انتخاب کردم، تا مراتب کمال را با او طی کنم – یا این شغل حرام را انتخاب کردم تا لقمه حلال به دست آورم»
* – در انتخاب سیاسی (رژیم حکومتی، ولایت، رییس جمهور، نمایندگان مجلس و ...) مختار است، اما نمیتواند بگوید: «ضد ولایت – بیدین – متکبر – خودبین – منفعت طلب – ذلیل و نوکر اجانب را انتخاب کردم، تا سرنوشت کشور، ملت و خودم را به سوی استقلال، رشد و کمال تقریر کنم». به طور قطع نتیجه انتخاب امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین علیهم السلام، با انتخاب معاویه، یزید و عمر سعد، بسیار متفاوت است.
دقت در تاکتیک دشمنان:
دقت کنید که دشمنان، برای بازداشتن مردم ما از احقاق حقوق خود در هر زمینه و موضوعی، با سازماندهی و برنامهریزی کامل عمل مینماید. بنابر این، مردم را به چند گروه تقسیم کرده و برای هر کدام خوراک ضدتبلیغی مناسب را تهیه میکند. به ضد انقلاب و این نظام میگوید: «رأی نده تا تضعیف شوند.»، به قشر عادی متوسط و ضعیف فکری و دینی میگوید: «این همه رأی دادی چه شد؟»، و به مسلمان و مؤمن و انقلابی میگوید: «انتخاب، مغایر با اسلام، قرآن و حدیث میباشد!»