اگر کسی نفس خود را که به توحید گرایش دارد، با حب نفس، حب جاه و مقام، حب به دنیا و... دفن کند، دیگر عظمت و کبریایی خداوند متعال را در مقابل این امور نادیده می گیرید و این همان مهمترین علتی که موجب لذت نبردن انسان از نماز می شود.
امام صادق - علیه السلام – تشریح این علت فرموده اند:« چون تکبیر (نماز) راگفتی، آنچه را که ما بین آسمان و زمین است درمقابل کبریای خدا کوچک و ناچیز شمار که اگر خداوند بر قلب بنده زمانی که تکبیر می گوید، بنگرد و در دل او چیزی باشدکه از حقیقت معنای تکبیر بازش می دارد، به او گوید: (ای دروغگو آیا مرا می فریبی؟ به عزت وجلالم سوگند که از شیرینی یاد خود محرمت کنم و از قرب به خود و شادمانی مناجاتم محجوبت سازم ) پس به هنگام نمازگزاردنت دل خود را بیازما، اگر شیرینی نماز را و در (عمق ) جان سرور و بهجت (حاصل از) آن را می یابی و دلت از راز و نیازبا او شادمان است و از گفتگو با او لذت می برد، بدان که خداوند تو را در تکبیری که بر زبان رانده ای تصدیق فرموده است وگرنه، بدان که فقدان لذت مناجات و محرومیت از شیرینی عبادت دلیل بر این است که خداوند تو را (در تکبیرت ) دروغگو دانسته و از درگاه خود رانده است.»[1]
علاوه بر این برخی دیگر از امور نیز موجب می شود تا انسان لذت نماز را از دست بدهد از جمله:
*وجود افکار پریشان و نبود صفای دل و حضور قلب در نماز.
*نشناختن نماز و اهمیت و اسرار نهفته در آن.
استفاده از غذاهایی که حلال نیستند.
استفاده از غذاهایی که پاک نیستند.
تکرار گناه به حدی که دل سیاه گردد و شوق عبادت گرفته شود.
مشغول بودن ذهن و فکر به هنگام نماز.
در پایان این بحث توجه به دو نکته لازم و ضروری است:
اول- اگر قرار بود هر امری که از جانب خداوند بر ما واجب شده است، با لذت همراه می شد، معلوم نبود چه کسی مؤمن است و چه کسی فاسق ! چرا که مهم این است که امر خدا را اطاعت کرده و انجام تکلیف کنیم چه لذت ببریم و چه لذت نبریم؛ در این صورت معلوم می شود چه کسی عبد خدا است و چه کسی عبد هوای نفس!
دوم- لذت بردن از مناجات با حضرت حق به خصوص در نماز، به تدریج و به مرور زمان، همراه با مراقبت و سعی و تلاش حاصل خواهد شد. پس باید صبور بود و عجله نکرد.
پی نوشت:
[1] - بحارالانوار، ج 81، ص 230
کتاب پرسش ها و پاسخ های نماز، سید حسن موسوی (مرکز تخصصی نماز)