بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج.
سلام دوستان!
آدمی عین فقر و نیاز است؛ پس هر کسی ضمن گرفتاریهای فراوان، آمال و آروزهایی نیز دارد.
بدیهی است که این آدم فقیر و نیازمند، برای رفع گرفتاریها و تحقق آمال و آروزهایش، به سراغ غیر خود [یا همان وسایل] میرود، حال خواه این "وسیله"ها و "واسطه"ها از نوع انسان باشند، یا غیر انسان. مثل وسیله قرار دادن پزشک (انسان)، یا دارو (اشیا)، برای بهبود. و همین طور است توسل به اهل عصمت علیهم السلام، توسل به قرآن کریم، نماز، دعا، صدقات و ... ، همین التماس دعایی که به یک دیگر میگوییم نیز نوعی"توسل" میباشد.
در کلیت این اصلِ توسلِ به وسایل، هیچ تفاوتی بین انسان مؤمن با غیر مؤمن وجود ندارد و هیچ استثنایی هم به آن راه ندارد، همگان با توسل به غیر (وسایل گوناگون) پیشروند؛ منتهی تفاوت این است که انسان جاهل و غیر مؤمن، گمان میکند که "وسیله"، به خودی خود کارساز است، اما عاقل و مؤمن میداند که "وسیله"، همان وسیله است و بیش از وسیله شدن، کاری از او (آن) بر نمیآید و میداند که خالق، مالک، رازق، رب و "فعال مایشآء" در امر او و تمامی وسایل و آثارشان، دیگری میباشد. الله جلّ جلاله.
البته روی سخن ما در این مبحث کوتاه، همان انسانهای عاقل و مؤمن میباشد که مقصودم از مؤمن، الزاماً نماز شب خوان نیست، بلکه همانها که خدا را قبول دارند و به وقت حاجت، "یا خدا" میگویند و به وقت "توسل" نیز میدانند که کارها به دست اوست. لذا به اهل بیت علیهم السلام نیز که متوسل شوند، میگویند: « تَوَسَّلْتُ بِکُمْ اِلَى اللّهِ ».
?- اما، گاه پیش میآید و به نظر میرسد که به رغم دعاها (خواندنها و خواستنها)ی مستمر و فراوان و نیز توسلات بسیار محکم و غلیظ، دعا مستجاب نمیشود که هیچ، گرفتاری به مقدار کم یا زیاد تشدید نیز میشود! گاه رفع گرفتاریها زمان دارد که اگر طولانی شود و یا از زمانش بگذرد، مشکلات عدیدهی دیگری به بار میآورد (پناه بر خدا).
?- بدیهی است که خداوند منّان، بندگانش را دوست دارد، ربّ، رازق، رحمان و رحیم است و استجابت کنندهی دعاهاست؛ بنابراین وقتی گرفتاری حل نشد، باید چند دقیقه فکر کرد که چرا؟!
الف – یک علت خوشبینانه این است که بگوییم: «لابد وقتش نرسیده – لابد مصلحت ما ندیده – لابد مسائلی به نفع و ضرر من هست که من از آن بیاطلاعم، اما او میداند – لابد حکمت و مشیتاش بر آن قرار نگرفته و ... !
همه اینها درست است؛ اما این نگاه خوشبینانه به نقش یک روی سکه است. از یک سو خداوند سبحان را رحمان، مجیب، جواد، کریم، رئوف و منّان میشناسیم، و از سوی دیگر خودمان را خوب، مرضی و مقرب دیدهایم و هیچ اشکالی در خود نیافتهایم، ...! لذا چنین صورتهایی را فرض میکنیم، و البته تا حدود بسیاری درست هم هست.
ب – اما روی دیگر سکه، "واقع بینی" میخواهد که کمی برای همه و به ویژه کسانی که ناخودآگاه "خودپسند" نیز هستند، دشوار است، و آن این است که بدانیم «وقتی دعاها مستجاب نشد، توسلات، به ویژه به اهل عصمت علیهم السلام، نماز، دعا و ... نیز ثمر نبخشید، گرفتاری باقی ماند و یا تشدید نیز شد، لابد کار بیخ پیدا کرده است! پس تلنگر و تشر میزند، تا بیدار و هوشیار شویم و بازگردیم. خودش در قرآن کریم فرمود که من فقط بخشی از آثار کارهای نادرست شما را در دنیا به خودتان باز میگردانم تا بفهمید که معاد و ناراحتی و عذاب در پیش است:
« ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ » (الرّوم، 41)
ترجمه: فساد، در خشکی و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده است؛ خدا میخواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوی حق) بازگردند!
میفرماید: تازه این مشکلات و گرفتاریها، بازتاب کمی، از بخش کوچکی، از علمکرد شماست؛ بیشترش را میبخشم (به قول ما ندید میگیرم) تا بیشتر گرفتار کارهای خوتان نشوید:
« وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ » (الشّوری، 30)
ترجمه: هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام دادهاید، و بسیاری را نیز عفو میکند.
قرآن مجید:
نمونهی این مستأصل شدنها، عدم استجابت دعاها و مؤثر نیفتادن توسلات یا به کار نیامدن وسایل، نه تنها در زندگی اکثر ما دیده شده، بلکه در قرآن کریم نیز به آن تصریح شده است، مثل داستان آن جوان گناهکاری که حتی اظهار ندامتش نزد رحمة للعالمین صلوات الله علیه و آله نیز مقبول نیفتاد و سر به کوه و بیابان گذاشت و خود را به غل و زنجیر کشید و به خداوند سبحان گفت: دیگر جز تو کسی را ندارم! پس برایش آیهی رحمت و مغفرت نازل گردید.
یا آن که اشاره به"مضطر"نمود و مضطر کسی است که دیگر هیچ راهحل و وسیلهای برایش باقی نمانده است! و فرمود: « أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ ... – کیست آن که دعای مضطر را مستجاب میکند و گرفتاریش را برطرف مینماید / النّمل، 62»
در بیان اهل بیت علیهم السلام:
در دعاهای مأثوره از اهل بیت علیهم السلام نیز به این معنا بسیار تصریح شده است. مثل فرازهایی در دعای ابو حمزه، یا دعای کمیل ... و یا دعای روز چهارشنبه که عرض مینماید: « أَدْعُوکَ دُعَاءَ مَنْ ضَعُفَتْ وَسِیلَتُهُ وَ انْقَطَعَتْ حِیلَتُهُ وَ اقْتَرَبَ أَجَلُهُ ... - تو را میخوانم همچون کسی که وسیلهاش ناکارا گشته و رشته چارهاش گسسته و اجلش نزدیک شده است».
چاره و راهکار:
چاره و راهکار، باز هم همان"دعا و توسل"است، چرا که اولاً از ما کاری بر نمیآید و اگر بر میآمد که نه نیاز داشتیم و نه خرابکاری میکردیم؛ ثانیاً ما مالک و رب و رازق نیستیم و باید از او بخواهیم؛ ثالثاً هم خداوند منّان فیوضات خود را به وسیله میرساند و هم بندگان به وسیله کسب و اخذ مینمایند.
دوستی گفت: میخواهیم مستقیم با خدا ارتباط داشته باشم و مستقیم و بدون هیچ وسیلهای از او بگیرم! گفتم: تمامی ارتباطات ما مستقیم است، وقتی "یا الله" یا"اللهم" میگوییم، مستقیم خودش را میخوانیم، اما باز هم به وسیلهی دل و زبان! در ضمن هر گاه خدای منّان چیزی را بدون وسیله به تو داد، تو هم بدون وسیله از او اخذ کن! وحیّ را نیز با وسیله فرستاد.
اما، این بار نوع دعا و توسل ما باید متفاوت گردد و چند کار را انجام دهیم:
یک - دقایقی به لطف خدا فکر کنیم که چه نعمتهایی را به ما ارزانی داشته و دارد.
دو - دقایقی به خودمان فکر کنیم که کجاها را خطا کردهایم؟ این خطا چند گونه است، یا مستقیم نعمت را قدر ندانسته و ضایع کردهایم، یا با گناهان دیگری نعمات را ضایع کردهایم، یا رفتارهایی داریم که مانع از بالا رفتن دعای ما میشود؛ یا شرایطی ایجاد کردهایم که مانع از رسیدن پاسخ (استجابت) میگردد و ... – که در دعای کمیل به خوبی تشریح شده است.
سه - پس از این مرحله، اول یک اقرار جدی بنماییم که شامل سه بخش است: اول – الهی جز تو نیست؛ دوم – تو منزه و مبرایی (سبحانی)؛ و سوم این که"من به خودم ظلم کردهایم"؛ یعنی همان ذکر مشهور به"یونسیه علیه السلام"، در دعاهای آدم تا خاتم و ائمه علیهم السلام، به طرق گوناگونی بیان شده است.
چهار - با تمامی آلودگیها و خرابکاریها، او را به جدّ و از صمیم قلب و اخلاص، به اسمای گوناگونش بخوان. مکرر "یا الله و یا ربّی" بگو – "سبحان الله و الحمدلله" بگو – "یا ستار، یا غفار، یا مجیب، یا سریع الرضا، یا جواد، یا کریم، یا رحمان و یا رحیم، یا رازقی، یا مالکی، یا عزیز و یا جبار، یا رفیق و یا شفیق و ... بگو و زیاد استغفار و توبه را از قلب به زبان آور و بگو.
پنج - وقتی چیزی نداری که با آن در محضر حق قرار گیری، با همان که نداری برو؛ بگو دستم خالی است؛ بگو خراب کردم؛ بگو غفلت کردم، بگو به خاطر جهلم، جری شدم، بگو حالا مستأصل و مضطر شدم و هیچ راه و وسیلهای برایم باقی نمانده است، به جز همان لطف مکرر و مضاعف خودت. بگو: میدانی که به رغم تمامی آلودگیها، دوستت دارم، یگانگی تو را باور دارم و به معاد و بازگشت به سوی تو ایمان دارم، از یک سو امیدوار به فضل توأم، از سوی دیگر نگران و خائف از عملکرد خودم هستیم ...، دعاهای رسیده از اهل بیت علیهم السلام را بخوان، همش همین حرفهاست.
نکته:
دعا کردن نیز ضمن لطافت، کیاست میخواهد.
*- ببینیم امام موسی بن جعفر علیه السلام، در دعای مشهور به "سریع الاجابة"، سخن را چگونه آغاز مینمایند؟! عرض میکند: بهترین چیز نزد دو توحید است که من در آن تو را اطاعت کردم؛ و بدترین چیز هم کفر است که از آن دوری کردم، پس بین این دو هر چه هست، خودت ببخش!
« اللَّهُمَّ إِنِّی أَطَعْتُکَ فِی أَحَبِّ الْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ التَّوْحِیدُ وَ لَمْ أَعْصِکَ فِی أَبْغَضِ الْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ الْکُفْرُ فَاغْفِرْ لِی مَا بَیْنَهُمَا »
ترجمه: دایا! تو را در محبوبترین چیزها نزدت که یگانه پرستى است اطاعت نمودم، و تو را در مبغوض ترین چیزها که کفر است نافرمانى نکردم، پس آنچه از گناهان بین این دو است بر من بیامرز!
*- بعد سریعاً تقاضای تسویه حساب نموده و عرض مینمایند:
« اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الْکَثِیرَ مِنْ مَعَاصِیکَ وَ اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ مِنْ طَاعَتِکَ »
خدایا! نافرمانیهاى بسیارم در پیشگاهت را درگذر (ببخش)، و طاعت اندکم در آستانت بپذیر را بپذیر!
*- و بعد سریعاً توسل به بهترین وسایل قرب:
« أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مَنِ اصْطَفَیْتَهُمْ مِنْ خَلْقِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِی خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ أَحَدا أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفْعَلَ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْوَحْدَانِیَّةِ الْکُبْرَى وَ الْمُحَمَّدِیَّةِ الْبَیْضَاءِ وَ الْعَلَوِیَّةِ الْعُلْیَا [الْعَلْیَاءِ] وَ بِجَمِیعِ مَا احْتَجَجْتَ بِهِ عَلَى عِبَادِکَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی حَجَبْتَهُ عَنْ خَلْقِکَ فَلَمْ یَخْرُجْ مِنْکَ إِلا إِلَیْکَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجا وَ مَخْرَجا وَ ارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لا أَحْتَسِبُ إِنَّکَ تَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ »
از تو درخواست میکنم به حق آنان که از میان آفریدههایت انتخاب نمودى، و هیچکس را از میان آفریدگانت همانند آنان قرار ندادى، بر محمّد و خاندانش درود فرست، و با من چنان کن که سزاوار آنى!
خدایا! از تو درخواست مىکنم به حق یگانگى بزرگتر الهى، و مقام تابنده محمّدى، و جایگاه برتر علوى، و به تمام آنچه به آن بر بندگانت حجّت نهادى، و به حق آن نامى که از آفریدگان خود پنهان داشتى، که از تو جز براى تو اظهار نگردد، بر محمّد و خاندانش درود فرست و براى من در کارم گشایش و راه نجاتى قرار ده، و از جهاتى که گمان مىبرم و یا گمان نمیبرم مرا روزى ده همانا تو هرکه را بخواهى بى حساب روزى مى دهی.
***- این دعا را که در همان ابتدای کتاب اریشمند دعا (مفاتیح الجنان)، قبل از مناجاتهای خمس عشر درج گردیده، حتماً مکرر بخوانید. التماس دعا
منبع:سایت شبهه ایکس