از راهی که می رویم تا راهی که باید برویم فاصله هاست. گاه از آنچه می بینیم تا آنچه باید ببینیم تفاوتی بسیار است. تا ملاک انتخاب آن راه و آن دیدنی چه باشد!ونیز تا مقصد و مقصود چه باشد!
آدمی بر اساس مقصد و مقصودی که با انتخاب نوع بینش و نگرش خویش انتخاب کرده است گرایش ها در او شکل می گیرد ،تصمیم می گیرد،از درون یا بیرون حرکت می کند و دست به رفتار و عمل می زند.
برخی دست به ساده ترین گزینش می زنند و نمای بیرون زندگی به عنوان مقصد انتخاب می کنند.
برخی زاویه دید را اندکی بازتر می کنند و به لایه های میانی آن می رسند
و چالاک مردانی پیچ و خم ها را در می نوردند و اگر چه نیک می دانند به ژرفای اقیانوس حیات نخواهند رسید اما به خوبی می دانند که دایره حیات آدمی بسیار وسیع تر از آن چیزی است که دنیاگرایان مست چشم و خط و خال و ابرو و حور و قصور و شهرت و شهوت و مکنت و ثروت خود ،جان و دل باخته آنند و ساده دلان را به آن فرا می خوانند.!
آنان به جوانی می مانند که در سودای تنومندی تن و سلامت جسم وزنه ای نا مناسب در دست گرفته و نامناسب تر آن که برای دوره ای دراز تنها با یک دست تمرین می کند و هر روز ساعت ها خودرا به آن مشغول می کند.!!
در این میان بسیار اندکند چابک سواران گردونه حیات معقول که با اندیشه ای فربه و برافراشته مجموعه زندگی را رصد می کنند ومی پیمایند.
---------
شهر ما امروز از روزهای پیشین اندکی سرد تر بود کارمندان دولت با مجوز مقام ارشد استان با یک ساعت و نیم تاخیر در ادارات حضور یافتند.
نه برفی بود و نه سرمای طاقت فرسایی البته برای ما نسل فسیل شده نظام اداری
و صد البته بر اساس گزارشات عینی برای کارمندان همیشه متوقع دولت فخیمه!ضخیمه! بسیار هم سرد بود.(نظر شخصی بود به کسی بر نخورد)
با این رویکردها ره به جایی نخواهیم برد.
تو مو می بینی و مجنون پیچش مو/تو ابرو،او اشارت های ابرو(نظامی گنجوی)
خدایش رحمتش کند، پسندیده گفت(سهراب سپهری
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید