آسمان و ریسمان می کنی که چه بشود!
جبرهای به اختیار همان اختیار توست!
دست و بالت را می گویی بسته اند؟!
کی و کَی و چگونه؟
آسمان و ریسمان بافتنت به زبان باشد و دست ، به ذهن باشد و خیال یعنی:
خودت آفریدگار جبرهای به اختیارت هستی!
نادان ترین فریب کاران عالم فریب دهنده خویش است.
سرخوش رهگذری را به نظاره بنشین ، از پگاه تا بیگاه پیاپی از جیب سمت راستش پولی را در جیب سمت چپش می گذارد
و از چپ در می آورد و در راست می نهد و همینطور .... !!
آسمان و ریسمان بافان را نه گذشته ای بوده است و نه آینده ای خواهد بود
و تهی از این دو را حالی نیز نماند.