یادش به خیر، روزهای خوشی خودم رو می گویم،روزهای جنگ و دفاع را می گویم !آن روز زمان را،گذشته و حال و آینده در نگاهم جور دیگری بودند.مرگمان بود آن روز و ساعت و لحظه ای که بیهوده و علاف الدوله باشیم.هرآن در کاری بودیم که باید می بودیم.نوجوان ها و جوان هایی بسیار این گونه بودند.یعنی فضای غالب این بود که برایت گفتم. صدها فیلم نمایش و کتاب و رمان و خاطره از آن روزها دیدیم و خواندیم و شنیدیم. اما بی پروا بگویم که همه این رَحِم ها از خلق آن روزها عقیمند.
آن روز ها که به همراه برخی دوستان گرمابه و گلستان برای اولین بار عزم جزم کرده بودیم راهی جبهه جنگ شویم یادم نمی رود.با پدر(خدا بیامرزدش) که خداحافظی می کردم ذکری در گوشم خواند، شبیه آیه ای از قرآن ،دقیقا آن زمزمه هنوز فضای صورتم را گرم نگهداشته : ان الذی فرض علیک القران لرادک الی معاد.... فالله خیرٌ حافظاً و هو ارحم الراحمین(بعدها فهمیدم آیه ای از قرآن بوده است).او مثل امروزی ها نگفت: پسر مراقب خودت باش! او از خدا خواست مراقب پسرش باشد.(مراقبت به معنای واقعی کلمه ،مراقبت از وسوسه ها ،ترس ها،و....)واقعا چگونه موجود ضعیفی از خویشتن خویش مراقبت کند؟!
بعدها در پاسخ به یکی از نامه هایم که نامه ای سرشار از محبت و پند و اندرز و آرزوی پیروزی رزمندگان نوشته بود ،سربرگ آن مزین به آیه ای از قرآن بود با این مفهوم که سستی نکنید ،غمگین مباشید،شما برترید اگر مومن باشید!"و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون اِن کُنتم مومنین."
امروز بیشتر معنی این آیه را می فهمم!
اگر امروز سختی ها از همه طرف ما را محاصره کرده و از آن شیرینی ها کمتر می چشیم شرط را از دست داده ایم ،بی شک با کنار نهادن شرط ،مشروط هم بی اثر می شود! شرط غلبه بر سختی ها و سختی ها شیرین شدن ایمان و باور حقیقی به قدرت و نیروی بی نهایت الهی است که با هزاران حسرت و افسوس در عام و خاص جامعه کمتر وجود دارد.
ایمان و خود باوری و تلاش و سخت کوشی و مهرورزی به یکدیگر را با قدرت های بشری و شعارهای فاقد شعور و ستون های بی سقف دیگران معاوضه کردیم و چنین شد که شد. حلقه محاصره سختی ها روز به روز تنگتر و تنگتر شد و کام ها تلخ تر و تلخ تر .
بازگشت به "اَنتمُ اَلاَعلونَ" در گرو "اِن کُنتُم مُومِنینَ"است.
با همه وجود بر این باورم که هیچ الترناتیوی برای به قدرت رسیدن علمی،سیاسی،اقتصادی و استقلال واقعی جز خود باوری و سخت کوشی و توکل و ایمان به قادر مطلق وجود ندارد.
دلم برای آن روزهای شیرین و سخت شده است.
دلم برایت تنگ شده است پدر
سید 2-7-97