یکی از فرازهای گفتاری استادم که دربسیاری از جلسات و به مناسبت های گوناگون تکرار می کنند این جملات است:
"بیراهه مرو و راه کسی را هم مبند"- -
ایشان رمز خوشبختی و سعادت ،آرامش،گشایش در امورودینداری را در این دو جمله می دانند.
نیک می دانیم ونیاز به بازگویی نیست که "انسان"تنها موجود بی نهایت طلب کائنات و هستی است واگربه درستی از فطرت و وجدان و عقل فرجام اندیش استفاده نکند و برای هماهنگی عقل و وجدان و فطرت با غرایز و نیروهای حیوانی خویش وموانع بیرونی(اهریمنان انسان نما) در مسیرزندگی از خضر راهی و صاحبدلی راهنمایی نطلبد همچنان بیراهه خواهد رفت .درد امروز فرد و خانواده و جامعه ی ما در مراجعه نکردن به عناصر یاد شده و یا خود درمانی و بد درمانی های معنوی و روحی است.
جامعه ای که بیش از پانزده میلیون پرونده باز در دادگاهها و محاکم قضایی دارد و نزدیک به 60 میلیون آدم را درگیر خود کرده و بیشتر آن هم مالی،ملکی،خانواده گی است پر واضح است که دچاربیماری است . بی اعتنایی آگاهانه یا نا آگاهانه به طبیب حاذق ناصح دلسوز و نسخه های درمانگران الهی ،رفاه و خوشی و نشاط و سرزندگی و ادب و احترام و اخلاق را از آنان گرفته است.
اگر این بیراهه نیست پس چیست؟!
آدمی که در بیراهه گام برداشت (لیکن به گمان خویش درست می رود) بر اساس سرشت بی نهایت طلبی آسیب و زیان های جبران ناپذیری دارد.
1- خود زنی و خود آزاری(همان بیراهه روی)
2- مردم آزاری (ایجاد راه بندان و موانع برای دیگران)
بی شک آدمی که بر خویشتن خویش مهربان نباشد انتظار مهرورزی بر دیگران توقع بیجایی است.
معیاربیراهه روان "خودِ گیاهی و حیوانی اوست" واتفاقات و حوادث ناگوار و سخت ،بروز ظهور این معیاررا آسان تر می سازد.
جایی که به خویشتداری بیشتر نیاز است ببین او چه می کند؟!
جایی که به گذشت و فداکاری نیاز است بنگر او چه می کند؟!
جایی که حقیقت در مسلخ مصلحت قربانی می شود او چه می کند؟!
جایی که علم و مهارت جهل و ناکارامدی را تسخیر می کند دقت کن او چه می کند؟!
جایی که ......؟!
و چنین است آنگاه که "خود" معیارشد برای تامین و اشبا و اقناع و ارضاء این جناب"خودِ"سیری ناپذیر و نهایت طلب راه را بر دیگران خواهی بست و تا می توانی از رشد و کمال و زندگی بهین دیگران جلوگیری خواهد کرد.!!
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
بی عنایات خدا هیچیم هیچ!