باران را دیدهاید چه طور باغ، درخت ها، سبزهها و روییدنیها را جان می دهد وه ترو تازهشان میکند؟ دیدهاید دانههایی را که ماه هاست در عمق لایههای خاک پنهان شده اند، چه طور بر میآورد، میرویاند؟ در بهار، یک دشت را دو، سه روز بعد باران خوردنش دیدهاید؟ باورتان می شود همین بارانی که این گلهای زیبای صحرایی، این سبزه ها، نهال ها و درخت ها را جان میدهد، جایی خار و خس برویاند؟! جایی حتّی روییدنی هم از زمین بر نیاورد؟ کویری،شوره زاری،بیابانی ...
هزاری هم که باران موعظه و تلنگر، تبشیر و تنذیر بر سرمان ببارد، تا زمین مان زمین نباشد، بی فایده است. تا زیر و رو نکرده باشیم ، شخم نزده باشیم و ریشهی علفهای هرز را نخشکانده باشیم، این بارانها راه به جایی نمیبرند. اگر «او» فرآیندهای زندگیمان را هم طوری بچیند که هر روز هزار تا آیه و نشانه و تذکر
سر راهمان قرار بگیرد، باز هم بیتفاوت میگذریم؛ شاید حتّی از روی جهالت با نیش خندی طعنه و تمسخر، شاید با رخوت و سستی و بی حوصلگی...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
1.سورهی اعراف (7)، آیهی 58.