آغاز و پایان بیشمار
چه نکته ِ روان شناختی زیبایی را رسول مهربانی فرمود :
«علیکم بالاحداث...» (اصول کافی ج 8 ص 93 حدیث 66)
برید سراغ جوانان و نوجوانان....
از واژه علیکم الزام فهمیده می شود.
به راستی اگر این جمله یک راهبرد در برنامه ریزی فرهنگی بخصوص فعالیت های ترویج و تبلیغ فرهنگی نماز مورد توجه
و دقت دست اندرکاران قرار گیرد تحولی اساسی در حوزه فرهنگ دینی رخ خواهد داد.
و چه شیرین و ارزشمند است رویارویی و گفتگو با دلهای پاکیزه و روحیه کنجکاو و پر انرژی نوجوان
قصه از آنجا شروع می شود که برای انجام سفر کاری عازم «سرخس» از شهرستان های مرزی استان خراسان شدم .
از رفقای همکار خواسته بودم که وقتم را پر کنند و صرفاً به جلسات نشستیم و گفتیم و برخواستیم اکتفا نشود .
اولین برنامه نشست صمیمی و دوستانه ای بود که با دانش آموزان دبیرستانی داشتم .
برای اداره جلسه و استفاده درست از وقت دو روش پیشنهاد کردم :
1-بنده حرف بزنم و متکلم وحده به روش معمول باشم و آنها هم گوش کنند
و پرسش و پاسخ بصورت کتبی در پایان سخنرانی باشد .
2- جلسه بصورت پرسش و پاسخ باشد و از همان اول جلسه آنها شروع کنند.
به هر حال رای دادند که اول بنده صحبت کنم و آنها اگر سوالی داشتند در ادامه بصورت شفاهی بپرسند که خودش روش سومی شد .
خیلی برایم بودجالب که شیطنت های معمول به چشم نمی خورد ! اشتیاق برای دانستن به گوینده راه و مسیر را نشان می داد .
با اینکه طبق گفته مدیر محترم دانش آموزان تیزهوش و تنها از یک کلاس پانزده نفره ، پنج نفر در کنکور پزشکی قبول شده بودند
وعلی القاعده باید سخنران را سوال باران می کردند بیشتر گوش آنها فعال بود تا زبانشان .
البته از حق نگذریم این موضوع ، برای سخنران از خود راضی و تنبلی چون من خیلی هم بد نبود !
ظاهراً در مدت زمان سی تا سی و پنج دقیقه به پنج مطلب مهم درباره نماز اشاره کرده بودم
-چیستی نماز و رابطه متقابل محب و محبوب
-انگیزه های فطری و درونی برای اقامه نماز به عنوان سرمایه اولیه دینداری
-نگاه انسان ساز قرآن به نماز
-نماز عبادتی در همه از آدم تا به امروز
-پاکدلی و پاک آیینی غیر قابل تفکیک در آموزه های اسلامی
کم کم زبان ها هم باز شد
و نمونه ای از پرسش و مطالب مطرح شده آنان هم موارد زیر بود.
- به آقای قرائتی سلام ما را برسانید و بگویید برنامه فرهنگی صدا و سیما با تبلیغات بازرگانی و برخی فیلم ها و سریال ها در تناقض آشکار است .
-روح نماز چیست ؟! تورو خدا سوال را ببینید! وقتی که ما ها تقید به همین ظاهر نماز برای ما دشوار است جوانی از باطن وروح نماز می پرسد –آفرین!)
-مقدار آبی که در وضو باید استفاده شود (نگاه به اسراف)
-چگونه در نماز تمرکز حواس داشته باشیم (حضور قلب)
از نمازخانه بیرون آمدم دانش آموزی هم تقاضای مشاوره داشت :
می گفت : «دوستی داشتم که بسیار با هم صمیمی بودیم ،خانواده احساس کردند که رفاقت ما در حد افت تحصیلی شده به ناچار از این دوست بریدم و الان به مرحله ای رسید م که میخام بمیرم و هیچ امیدی به زندگی ندارم !! و همین مساله در خوندن نمازم تاثیر گذاشته و نماز هم نمی خوانم .!!»
یه چند لحظه به دوران نوجوانی خودم برگشتم.
اوج دوران شکوه احساس و دلبستگی،رمیدگی و تزلزل ها،یاس و امیدها ، آغازهای شتاب زده و پایان های بیشمار ،داوری و تصمیم های عجولانه ، غرور و استقلال ،جستجوگری و کاوش های هیجان آور، شکننده گی و کسب اعتبار اجتماعی و گروهی ،عشق سرشار به پاکی ها و دست گیری از نیازمندان.
گفتگوی ما تقریبا بیست دقیقه به طول انجامید. قرار شد دانش آموز عزیز ما در عین سخت بودن فراموش کردن دوران رفاقت و آن رفیق شفیق تلاش کنه :
-تا جایی که ممکن است از خلوت گزینی ها ی افراطی و بی دلیل دوری کنه و در جمع بیشتر حضور داشته باشه.
-به هنگام خواب که فرصت مناسبی برای هجوم خاطرات و افکار و اعمال گذشته است از نوارهای قرآن و موسیقی ملایم و کاملاً غیر محرک و یا گوش دادن به برنامه رادیو استفاده کنه.
-تا کاملاً خسته نشده و نیاز به خواب پیدا نکرده به رخت خواب نرود.
-از نماز اول وقت و دعا ونیایش برای رهایی از افکار ناامید کننده کمک بگیره.
-در روابط با دوستان منطق و فرجام نگری را چاشنی احساس قرار دهد.
-دوستان جدیدی که در پیشرفت درسی و زندگی او را کمک می کنند و مانع رشد او نمی شوند را انتخاب کند و بداند که زندگی ادامه دارد و «کنار آمدن با خود »مهم ترین عامل امید بخش برای یک زندگی شیرین و آرام است.
ریز نوشت:
خداوند مهربان در آیه 56 سوره قصص به سفارش محمد مصطفی(ص) که به عنوان کامل ترین الگوی فرهنگی
باید چراغ راه ما باشد میگوبد:
«ای پیامبر تو نمی توانی هرکه را دوست داری هدایت کنی بلکه این خداوند است که هر کس را بخواهد هدایت می کندو او خود به رهیافتگان آگاه تر است.»
از این آیه دانستم که:
-دل واندیشه آدم ها در اختیار تو نیست چون تنها او مقلب القلوب است.
-با هدف این که مخاطب تو گمراه است جاده خاکی زده تنها تو هستی که باید او را به راه بیاوری با او سخن مگو
و او را مورد خطاب وعتاب قرار بده.
-تو به عنوان یک مسلمان مبلغ ورسانای پیام هستی دین هستی،
پس پیام را درست بفهمم،
درست تحلیل وبررسی کن وآن درست برسان .
ودرست بفهم که تو یک وسیله ویک ابزار هستی نه پبیش از این.
- وظیفه تو رساندن پیام است،پذیرفتن یا عدم پذیرش مخاطب ربطی به تو ندارد.
-برای پذیرفتن مخاطب باید عشق و شور داشته باشی و او را فرزند خود بدانی .