عصر اضطراب؛
مدیتیشن، یوگا، رِیکی، موسیقی درمانی، خنده درمانی و...
اینها نمونههایی از ابداعات انسان برای رسیدن به گمشدهاش، آرامش است. همان گمشدهای که همهی انسانها فارغ از رویکرد دینی و غیر دینی، به دنبالش هستند. آرامشی که با این ذهن پر از هیاهو و هیجان انسان، دست نیافتنی ست.
یک روز، نه، یک ساعت از افکار خود را مرور کنیم؛ نگرانی و دلمشغولی پای ثابت افکار همهی ماست. و همین است که حاضریم به هر دستاویزی بیاویزیم برای لحظهای آرام بودن و غالبا بیراهه میرویم و غافلیم از بهترین دستاویز!
ایاک نعبد و ایاک نستعین [1]
***
"درطول سی سال گذشته افراد زیادی از ملیتهای مختلف جهان متمدن با من مشورت کردند و من صدها تن از بیماران را معالجه و درمان کردهام اما از میان بیمارانی که در نیمه دوم عمر خود به سرمی برند (یعنی از سی و پنج سالگی به بعد) حتی یک بیمار را نیز ندیدم که اساسا مشکلش نیاز به گرایش دینی در زندگی نباشد. به جرات میتوانم بگویم که تکتک آنان به این دلیل قربانی بیماری روانی شدهاند که آن چیزی را که ادیان موجود در هر زمان به پیروان خود میدهند نداشتند و تکتک آنان فقط وقتی به دین و دیدگاههای دینی بازگشته بودند، به طور کامل درمان شدند. " [2]
***
برای آرامش لحظهای و موقتی، شاید یوگا و رِیکی و ... کارساز باشد اما آرامش و سکینه دائمی و عمیق تنها یک راه دارد؛ رفاقت با خدا.
و شکلهای رفاقت با خدا؛ دعا، ذکر، قرآن و نماز است؛
و بهترین شکل رفاقت با خدا؛ نماز.
واستعینوا بالصبر و الصلوة [3]