أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَةِ اللَّـهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَةً ? وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى? أَجَلٍ قَرِیبٍ ? قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ لِّمَنِ اتَّقَى? وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِیلًا ?77/سوره نساء?
آیا ندیدى کسانى را که به آنها گفته شد دست نگهدارید ونماز را برپادارید و زکات را بپردازید و چون جنگیدن بر آنان مقرر شد، در این زمان گروهى از آنان از مردم (از دشمن) مىترسند مانند ترس از خدا و یا شدیدتر ازآن و گفتند: پروردگارا چرا بر ما جنگ را مقرر کردى؟ چرا ما را تا زمانى نزدیک مهلت ندادى؟ بگو کالاى دنیا اندک است و براى کسى که پرهیزگار باشد آخرت بهتر است و ذره اى ستم نمىشوید.
گزارش کوتاهی از ماجرا و قصه
در طول سالهایى که پیامبر اسلام(ص) در مکه بود و مدتى هم پس از ورود آن حضرت به مدینه، مسلمانان اجازه جنگ با دشمنان را نداشتند آنها گاهى مورد شکنچه و آزار قرار مىگرفتند ولى اجازه نداشتند که با دشمنان کارزار کنند و این به جهت اندک بودن نیرو و امکانات بود و در واقع اگر با آن نیروى کم با دشمنان خود که از هر نظر نیرومند بوند، جنگ مىکردند، شکست آنها قطعى بود و این نوعى خودکشى به حساب مىآمد در همین شرایط سخت بود که بعضى از مسلمانان شجاع و بىباک از پیامبر خدا درخواست مىکردند که به آنها اجازه جنگ با دشمنان را بدهد ولى پیامبر طبق دستور الهى آنها را از این کار باز مىداشت و به آنها مىگفت: فعلاً مشغول عبادات باشید و نماز بخوانید و زکات بدهید.
پس از هجرت پیامبر اسلام به مدینه و تشکیل حکومت اسلامى در این شهر و مسلمان شدن بسیارى از مردم مدینه، مسلمانان به طور نسبى توانایی هایى به دست آوردند و قدرتى پیدا کردند تا حدى که مىتوانستند در برابر دشمن بایستند و با آنان بجنگند. در این هنگام بود که طبق یک فرمان الهى به مسلمانان اجازه جنگ با دشمن داده شد و اما چون زمان عمل فرا رسید گروهی پا پس کشیدند و بهانه جویی ها و چون و چراها شروع شد. الله اکبر از این بشر
برخی آموزه ها و نکته ها
- از شعار تا عمل فاصله بسیار است به عمل کار برآید به سخندانی و سخنرانی نیست.
- هرکاری زمان خودش را دارد..پیامبران و مردان آسمانی زمان را نیز مدیریت می کنند.
- مرد وظیفه بودن کارآسانی نیست
- اولویت های هر زمان را بشناسیم( گاه فقط باید نوشت و کارهنری و فرهنگی کرد. گاه باید از عبادت و مسجد و جماعت و نماز و نیایش هویت فردی و جمعی را اثبات نمود. و زمانی فعالیت های عمرانی , اقتصادی چشم دشمن را از حدقه در می آورد و گاه باید با جهادت و شهادت از کیان و هستی وباور خویش دفاع نمود...چشم به لبان فرمانده بدوزیم تا دچار افراط و تفریط نشویم.)
- در انجام کار مجموعه عوامل و شرایط و توانمندی های خویش یا گروه را بسنجید و بی گدار به آب نزنید تا پشیمانی ببار نیاورد ویا شکست نخورید.
- خردورزی را فدای هیجانات و احساسات نکنید(شما که میگید با کفار بجنگیم! با کدام عده و عُدّه؟! همین جور یه چیزی نگین که موقع عمل گیر کنید و از عهده آن بر نیایید!)
- نا متعادلان در حوزه بینش و گرایش به افراط یا تفریط در حوزه رفتار دچار میشوند و در برابر فرمان های الهی چون و چرا می کنند.
- علل و اسباب مرگ با ابزارهای دنیایی قابل سنجش نیست وورود به عرصه مبارزه و جهاد با دشمن پایان زندگی وبه معنای مرگ قطعی نیست. زمان مرگ هرکسی را تنها هستی آفرین می داند.فرمان جهاد پایان مدت زندگی نیست(چه بسیار رزمندگانی که پس از جبهه سالیان سال زندگی کردند و چه بسیار خانه نشینانی که با کوچکترین بیماری مردند.)
- کسانی که دچار خود رایی شده و فرمان الهی خداوند و پیامبرش را نادیده می گیرند ستمگرند.و در حقیقت به خویشتن ستم می کنند و آتش ستمشان دامن خودشان را می سوزاند.
- مقایسه دنیا و آخرت غلط است و عمق پیامد این مقایسه اشتباه را اهل تقوی می دانند و می فهمند و می بینند.(درسبک زندگی دنیا گرا دنیا نقد است و سبک زندگی مومنانه دنیا را ابزاری برای کسب سرمایه ماندگار آخرت می داند و دنیا و آخرت را در برابر هم قرار نمی دهد تا برایش مغالطه نقد و نسیه پیش آید.)
- ترس و دلهره از حوادث و اتفاقات زندگی ساز معلول دنیاگرایی است و البته خدا باوران حقیقی هیچ حزن و غم و اندوهی ندارند.
- در سبک زندگی قرآنی در منظومه ارتباطی رابطه انسان با خدا از رابطه انسان با آفریدگان الهی جدا نیست( من نماز می خوانم و ذکر می گویم همسایه و رفیق و اقوام و خویش و هم کیش و همنوع من از گرسنگی و درد مردند که مردند!!!)
- همه همراهان پیامبر از درجه مساوی در باور به ارزش های دینی و رفتار مومنانه برخوردار نیستند . صرف صحابی و همراهی با پیامبر انسان را بهشتی نمی کند!
--------------------------------------
نرفته دلم برایت تنگ شده است
سحرهای زیبای ماه درخشان یار
دوستت دارم
یا حق
سید