عاشق نشده ای ، برای همینم نمی تونی عاشقی کنی وگرنه فراز ونشیب های زندگی فرقی ندارند . توی هر موقعیتی که باشی وجودت بی چون و چرا در اختیار معشوقه.عشق رنگ نمی بازد.
جلوه های عاشقی همه اش شیرین است چه شمشیر بر ستمگران بکشی و چه تیزی شمشیر را بر رگ های گردنت باشد، چه در قیام و قعود و قنوت و گفتو و مراوده باشی و چه ماه پاره ی خورشید زندگی ات در معرض تیر سه شعبه قرار دهی و یا این که شیرین زبان سه ساله ات را مهمان خار مغیلان و تازیانه زجر کنی.!
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
عاشقی بهانه را بر نمی تابد
عاشقی همه زندگی توست اصلا بهای عاشقی همه زندگی توست.
هیچ بهانه ای تکلیف و وظیفه ی عاشق را مجاز نمی شمرد و تورا از آن باز نمی دارد.
حسین
حسین
یا حسین
.
.
.
یا حسین یا با حسین
همه فهم در همین "یک""نقطه" است.
عزاداری بسیار آسان و حسین را عزادار نکردن بسیار بسیار دشوار.
هر زمان و زمینی را حسینی است
آقای ما!
ای ولّی خداوند
خدا خدا می کنم که نباشم از محبان تیغ به دستی که امام زمان فهم خودرا خواستند و برامامی که خدا می خواست تیغ خودخواهی کشیدند.!!
عاشورای دیروز و امروز بگو از سیاه پوشان خرابه نشین چه می خواهی؟!
این همه ردیف نشینی و سجع پردازی و ترانه سرایی برای چه؟
رود جاری و زلال شور و احساسم با شوق و خود باوری به سوی اقیانوس شعور وفهم تو چقدر نزدیک شده؟
نکند بادهای سوزان احساس در این میانه راه از دریای اصلمان دورمان سازد!!
.
.
.
آقا سید!
با شمام
یاد بگیر از استاد کلاس همیشه برخط عاشورا عاشقی را
بیدار باش همه هوش و حواست رو بسپار به استاد همه شو
نکنه نصفه نیمه درس عاشقی رو یاد گرفته باشی که اگه اینجور باشه همه چی رو باختی . که اون وقت نه خودت برات مونده نه معشوق!!!
می خوای برات یکی از درسای عاشقی استاد رو می خوام مرور کنم
- یه روز مونده به آزمون جامع عاشقی حسین علیه السلام ، عصرروز نهم محرم سال 61 هجری (اره همون روز تاسوعا)دم دمای غروب ، سرسپردگان اهریمن بر شیپور وصور دوزخ ابدی خویش دمیدند و بی محابا و بدون رعایت قواعد جنگ با لشکر سی هزار نفری به سوی بوستان عشق الهی هجوم آوردند . امام عاشقان که عشق آموز است و کلاس عشق او چند وجهی است با این که می داند دشنه های یغماگران آدمیت و عشق سرانجام جان جهنمی خویش را از خون سرخ لاله های گلستان عشق سیراب خواهند کرد تنها شبی را مهلت می طلبد و چه خوش می گوید:
« ارْجِعْ إلَیهِمْ وَ اسْتَمْهِلْهُمْ هَذِهِ العَشِیةَ إلَى غَدٍ؛ لَعَلَّنَا نُصَلِّى لِرَبِّنَا الْلَّیلَةَ، وَ نَدْعُوُه، وَ نَسْتَغْفِرُهُ؛ فَهُوَ یعْلَمُ أنِّى احِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کتَابِهِ، وَ کثْرَةَ الدُّعَآءِ وَ الاسْتِغْفَارِ.»
(عزیزم عباس، امشب را تا فردا از آنان مهلت بخواه ،شاید براى پروردگارمان در این شب، نماز بخوانیم، و او را بخوانیم، و استغفار کنیم. چون خدا میداند که: من نماز، و تلاوت قرآن، و کثرت دعا، و استغفار را دوست میدارم.)
و عاشورا می شود آنگاه که ابوثمامه صیداوی خورشید را عمود بر زمین می بیند و از امام خویش می خواهد که دوست دارد آخرین نماز عاشقانه خویش را با پیشوای عاشقان بخواند حسین علیه السلام با مهربانی به استقبال پیشنهاد او می رود و دعایش می کند که خداونداورا از نمازگزاران قرار دهد.
نمازخوان باش و هم نماز دان باش که این دو در سپاه اهریمنان هم بود، نه نمازگزار باش که نمازگزارعاشقی است چند وجهی که ولایت انسان کامل را فدای اوراد و اذکار بی روح نمی کند. روح نماز را در فرمانبرداری بی قید وشرط از امام و ولی معصوم می بیند.