از جمله آرزوهای دیرین انسان جاودانگی و ماندگاری است که هرگز مرگ اورا در نیابد و دچار نیستی و فنا نگردد. و برای تحقق این آرزو از همان آغاز دست به کار شده است. و همه همت او هم برای زیست دراز مدت در این دنیا بوده و هست . بنا بر آموزه های اسلامی و دیگرادیان توحیدی دنیا فی نفسه و ذاتا ناپایدار و فنا پذیر است.(1) و اگر میلیون ها سال بر عمر آن بگذرد باز سرنوشت قطعی آن تمام شدن است و انتقال به مرحله ای که دیگر نام آن دنیا نیست. و به نوعی ادامه زندگی انسان در شکل و قالب متفاوت از زندگی مادی این جهانی است.
آموزه های اسلامی از زندگی جاودان انسان باواژه "خیر " و"ابقی" یاد کرده است. و همه آنچه در دنیا در اختیار همه آدم های آن قرار می گیرد همه اش کالای ناچیزی است.(2)و جالب و شگفت انگیزاست که فهم آدمی این کالای ناچیز را برای بهتر زیستن و زیستن طولانی تر می داند. وداشتن آن را عامل موثری برای بقا و ماندگاری خویش می بیند و می فهمد.
فرارو گریز از بقاء برای به چنگ آوردن فنا! این است حال و روز دنیا زدگان .
جای شگفتی ندارد . برد نگاهش همین است. نردبان فهمش را تنها برای تعویض لامپ های سقف همین خانه ساخته است.
ذائقه خِردَش تنها مزه های عناصر آب و خاک را تشخیص می دهد و بس.
اصالت لذت آن هم در محدوده حس و کمی بیشتر در محدوده خیال و وهم زنجیر ذلت را بر پای و گردن فطرتش افکنده. ازآمیختن نطفه اصالت لذت گرایی حسی وخیالی با اصالت فردیت ، خود گرایی و خود محوری چگونه فرزندی را باید انتظار داشت؟!
شگفتی در به کاربردن برخی واژه ها توسط صاحبان چنین نگاهی است!
کارهای عام المنفعه یعنی چه؟
حقوق انسان!
عدل و انصاف و ستم ستیزی!
خوبی و بدی!
شگفتی در پارادوکس و تناقضات این بشر دو پاست که شدیدا دچار خود فریبی و خود خیانتی شده است.
شگفتی از آدمیانی است که با ادعای خدا باوری در برزخ دنیا و آخرت سرگردانند. مردمی که در حیرت فرهنگی به هر در و دیواری می کوبند و هرگز به مرکزیت خود بر نمی گردند.
اندیشه هایی که در بستر حس و خیال غنوده اند و همچنان خیالوارانه آرزوی حق و حقیقت بودن در سر می پرورانند.
دنبال خدای بیکاری می گردند که شکمشان را سیر و همه عالم و آدم را برده و خدمتگزاربی جیره مواجب شکم و زیر شکمشان گرداند.
خدایی که از آنان هیچ نخواهد و همواره چون بدهکاری سر به زیر و شرمنده عربده کشی های آنان باشد.
مستانی که ازشدت مستی نقمت و نعمت خداوند را دیگر نمی فهمد.
مستانی که فقط عابرند و عبرت ناپذیر.می بینند و می گذرند.
مستانی که خود را هشیارترین می دانند!!
وچنین است که ضریب ایمنی ازسوی این گروه بسیار پایین و حتی درحد صفر است.
دیگر بوی سفاهتشان نه تنها آنان را نمی آزارد که بدان خو گرفته اند و خودخوانده به لقب"ابوجهل" مفتخر شده اند.
مستانی که طوفان های سهمگین و سونامی های سامان برانداز هم آنان را هشیار نمی سازد.
برمرده برادران و همراهان خویش قهقهه سرمی دهند .
خداوندا!
خداوندا!
خداوندا ! به تو پناه می بریم از اسارت ساکنان و حاکمان بیغوله های حیرت و گمراهی.
شهریاران و شهروندانی که گوهر جاودانگی به خرمای روزگارفروختند.(گوهری طفلی به قرصی نان دهد)(3)
خداوندا! دروازه های شهر با برکتت بر عاقلان گشوده می شود وآنان را همسایه خویش می گردانی. می دانم دستیابی به گوهر خِرد وجایگاه اندیشه وران معاد اندیش سخت دشوار است و تنها راه ، همان است که تو بنموده ای "و استعینوا بالصبر و الصلاه"
خداوندا! در این غربت تنهایی عقل و عاقل (5)وافسونگری و یکه تازی سفاهت و سفیهان (5)مدرن که سخترین سختی ها ی روزگاز ، دینداری است . نماز را رفیق راهمان گردان.
سید محمد عبداللهی-7/4/93
پی نوشت:
*(1)در کلام امام علی علیه السلام می خوانیم:
«الدنیا دار ممر لا دار مقر»نهج البلاغه، ص 493، ح 133
*(2)در سوره الشوری آیه36 می خوانیم:
فَمَا أُوتِیتُم مِّن شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ(پس هرچه به شما داده شده است کالای زندگی دنیا است و آنچه نزد خدا است برای کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل می کنند بهتر و پایدارتر است.)
*(3)مولوی در دفتر اول مثنوی گوید:
ای گرانجان خوار دیدستی ورا
زانک بس ارزان خریدستی ورا
هرکه او ارزان خرد ارزان دهد
گوهری طفلی به قرصی نان دهد
*(4)در آیه 130 سوره بقره می خوانیم:
وَمَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ(و چه کسى- جز آنکه به سبک مغزى گراید- از آیین ابراهیم روى برمىتابد؟)در فرهنگ قرآن، به افرادى که حقائق را نادیده انگاشته و کفران نعمت کنند،سفیه گفته مىشود. از امام علیه السلام نقل شده است که فرمود: کسى که شراب بخورد، سفیه است. چنین شخصى به جاى نوشیدنىهاى مفید و حلال، به سراغ آشامیدنى مضرّ و حرام مىرود. آرى، کسانى که راه حقّ را رها نموده و بىراهه مىروند، سفیه هستند و آن کس که در انتخاب رهبر و مکتب، قدم درست بردارد عاقل است. در حدیث مىخوانیم: عقل همان چیزى است که به وسیله آن خدا عبادت شود وگرنه شیطنت است.
(5)*ازامام صادقعلیه السلام مىپرسند: عقل چیست؟ مىفرماید: «العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان»(اصول کافى ج 1 ص8) یعنى عقل آن است که به آن خدا عبادت شود وبهشت کسب وتحصیل گردد بنابراین انسان یا عاقل است یا جاهل و غیر عاقل یا عالم است یا جاهل.