- مرا چه رسد از پدر بنویسم ، ازعلی علیه السلام نوشتن که دیگر هیچ.آخرچه چیز من به اوشباهت دارد؟! و چه خدمتی به ساحت مقدسش کرده ام و باری ازکوله بار غم ها و رنج هایش کاسته ام!
پدری که:
نه بشر توانمش گفت نه خدا توانمش خواند
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
- در کنارش نشستم همه جسمش درد بود اما بی آه و ناله و بدون توقع و انتظاری از من که فرزند ارشدم و اینک خود پدرم.
گفتم در چه حالی پدر؟ باید بسازم پیری همین است خدا را شکر.الحمد لله
آهسته همه وجودم اشک شد.
می گفت و می گفت و امیدوار و امیدوار و من همچنان محو تماشایش.چشم از رخش بر نمی داشتم. خوانده بودم که نگاه مهرآمیز به چهره پدر عبادت است.
دستهایم را به پای چپش که دیگر کاملا می لنگید دراز کردم وماساژی از سر صدق و عشق .
و "رضوان من الله اکبر" و همه خشنودی خدا را با همه وجودم چشیدم.
آهی و حسرتی !
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا!
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا!
زمزمه های تلخ گوش دلم را ناشنوا کرده بودند.
- بی تردید همه عمرمان را رهین منت پدرانی هستیم که نه برای بشریت ما که برای آدمیت و انسانیت ما رنج ها کشیده اند و فداکاری ها کرده اند.
خدایا! تو می دانی که من چگونه می توانم قدردان پیامبرتو محمد مصطفی وعلی مرتضی و فرزندان پاکشان باشم!مگه نه این است که آنان پدران معنوی امت اند.
خدایا!تو خود مرا به فهمان قدردانی پدرانی باشم که مرا به مهر ماندگار تو پیوند دادند و ساکن کوی علی علیه السلام کردند.
- و مادرانی که در طول تاریخ ایفاگر دو نقش بوده اند. کم ندیده ام مادرانی که با لطافت و مهر مادرانه، درجای خود با تدبیرپدرانه فرزندان شایسته ای را به عنوان سربازان دین پروریدند.
- وچه زیباست هر هفته با انجام دورکعت نماز عشق برای سلامتی و تندرستی پدران حاضرقدردان آنان باشیم.
این هفته: دورکعت نماز حاجت به نیت سلامتی پدرمون در روز سیزدهم رجب سالروز ولادت امام علی علیه السلام
سید22/2/93