یکى از راه هایى که براى درمان این مشکل وجود دارد تفکر و تأمل درباره فواید توجه و حضور قلب در نماز، و ضررهاى ناشى از غفلت و بى توجهى در نماز است؛ چرا که اگر انسان باور کند انجام کارى برایش مفید است و ترک آن موجب ضررهاى بزرگ و فراوانى براى وى خواهد شد، آن گاه به طور جدى در صدد انجام آن بر مىآید و به آن اهتمام مىورزد. واقعیت این است که ما به فواید اهتمام به نماز و ضررهاى ناشى از عدم توجه به آن «باور» و «ایمان» نداریم. «علم» داریم اما «ایمان» نداریم. منکر این فواید و ضررها نیستیم و اگر از ما در باره آنها سؤال کنند، به آنها معترفیم، اما مراتب ایمان و باورمان نسبت به آنها بسیار ضعیف و کم رنگ است. به همین سبب است که از علممان نتیجه عملى نمىگیریم و آن علم تأثیرى در عمل ما نمىگذارد. از این رو مناسب است در فرصت هایى، چند دقیقه قبل از نماز در باره اهمیت نماز و اینکه توجه و حضور قلب در نماز تا چه حد مىتواند ارزش عمل ما را بالا ببرد تأمل کنیم. البته این مسأله به مقدار معرفت ما نیز بستگى دارد. در هر حال، باید این مسأله را در نظر بگیریم که تفاوت نماز باتوجه با نمازِ بى توجه، یک تفاوت عددى و محدود، مثلاً تفاوت پنجاه با هزار نیست. تفاوت نمازِ باتوجه با نمازِ بى توجه از زمین تا آسمان است. حتّى فاصله نماز کم توجه با نمازى که توجه آن بیشتر است از تصور بیرون است. تفاوت نمازهایى که ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین مىخوانند با نمازهاى ما، با یک عدد ریاضى قابل بیان نیست که مثلاً بگوییم نماز ما یک هزارم یا یک میلیونیم یا یک میلیاردیم نماز آنها ثواب دارد؛ بلکه تفاوت به حدى است که اصلاً مقایسه غلط است. ما باید در این مسأله تأمل کنیم که مىتوانیم ارزش عملمان را تا چه حد بالا ببریم و در حال حاضر به چه ارزش کمى قانع شده ایم!
بارها خوندیم و شنیدیم که خدا به پرستش وعبادت بندگان خودش هیچ نیازی نداره و حقیقت قصه هم همینه که با کوچکترین دقت عقلی به این نتیجه می رسیم . چرا که نیاز، نقصه و خدای ناقص شایسته خدوندگاری نیست. او بی نیاز مطلق و کمال مطلق است.(1)
اما در این میان گروه زیادی با استدلال بر همین جمله که "خداوند به نماز و روزه و عبادت ما نیازی نداره "نیروی اندیشه متعالی و حس زیبا و همیشه درخشان پرستش رو در خودشون تعطیل و به گمان عافیت طلبانه ، خودشون رو از پیوستن و جاری شدن در دریای بی انتهای آفرینش دورکردن و خشکیدن و پوسیدند.
ای دل غافل و ای دریغ و آه از این سفسطه بازی بشر بازیگوش !
به بنده خدایی گفتند چرا نماز نمی خوانی؟!
گفت خودِخدا در قرآنش فرموده:"ولا تقربوا الصلاه"(2)به نماز نزدیک نشوید!!
گفتند: یه خورده برو جلوترش رو هم بخون.
بشر راحت طلب و از زیرکار در رو همیشه همون قسمتی از دین رو می گیره که به خیال خودش براش زحمتی نداشته باشه و حال آن که: هزار نکته باریک تر زمو اینجاست.
باید قصه را تا تهش خوند.
یه پرده ی دیگه ازصدها پرده ی عبودیت و بندگی رو در متن زیر با هم مرور می کنیم .
شاید که راه درست را دریابیم.
حجت الاسلام مرتضی آقا تهرانی می گوید: استاد ما ماجرایی را نقل می کرد که برایم بسیار جالب و آموزنده بود .(3)
ایشان می فرمودند: روزی مرحوم آخوند کاشی(4) (رحمه الله) مشغول وضو گرفتن بودند. که شخصی باعجله آمد وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد.
با توجّه با این که مرحوم آخوند (رحمه الله) خیلی مؤدّب وضو میگرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را به جا میآورد؛ تا وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را خوانده بود.
به هنگام خروج با مرحوم کاشی رو به رو شد.
ایشان پرسیدند: چه کار میکردی؟ ....
گفت: هیچ.
فرمود: تو هیچ کار نمیکردی؟
گفت: نه!
آقا فرمود: مگر تو نماز نمیخواندی؟
گفت: نه!
آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز میخواندی.
گفت: نه آقا اشتباه دیدی.
سؤال کردند: پس چه کار میکردی؟
گفت: فقط آمده بودم بگویم خدایا من یاغی نیستم، همین.
این جمله در مرحوم آخوند (رحمه الله) خیلی تأثیر گذاشت. تا مدّت ها هر وقت از احوال آخوند میپرسیدند، ایشان با حال خاصی میفرمود: من یاغی نیستم..
خدایا ما هم یاغی نیستیم...
پی نوشت:
(2)آیه43 سوره نساء اشاره به این مطلب دارد که در حال مستی نماز خواندن قبول نیست و نماز باید آگاهانه باشد.و بدانیم که چه می گوییم و در برابر چه کسی ایستاده ایم.
(3)منبع سایت:www.mashreghnews.ir
(4)آخوند ملا محمد کاشانی معروف به آخوند کاشی (زاده? 1250ق برابر 1213ش - کاشان)، عارف، فیلسوف، حکیم، فقیه و عالم شیعی است. وی پس از تحصیلات مفدماتی در موطن خود آنرا در اصفهان به کمال رساند. وی تدریس فلسفه را با عرفان میآمیخت و از مدرسان حکمت صدرایی بود.
میرزا حسن نوری و محمدرضا صهبای قمشهای از اساتید او در در حکمت و فلسفه بودند.
آقا رحیم ارباب، سیدحسین بروجردی، شیخ محمد حکیم خراسانی، سید مصطفی کاشانی ، سید محمدرضا خراسانی، آقا ضیاءالدین عراقی، طَرَب اصفهانی، آقا نجفی قوچانی، شیخ هاشم قزوینی، میرزا ابوالقاسم محمد نصیر شیرازی، سید حسن مدرسو میرزا علی آقای شیرازی از شاگردان ایشان به شمار می روند.
وی شنبه 20 شعبان سال 1333ق (11 تیرماه 1294ش) درگذشت و در تخت فولاد دفن شد.