ای مدعی رها کن مارا به حال خویش
با سحر و شعبده راهی نبرد کس به پیش
یک جو عمل بیار در ترازوی روزگار
آزاد کن خلق خدا را زهای و هوی ریش
راه بسته ای که بگیری عیار این و آن
مردی کن و باری بزن عیار خویش
دزدان چو شب شود متاع را می برند
تو روز و شب گشته به احوال ما سریش
پرکرده گوش فلک ساز جانسوزعدل و داد
کهنه شرابی زما بستاندی بده ،خیر پیش
هان !ای دغل ،جان ستم بر زمین خورد
ازآه عاشقان ،حذر کن وفرجام کار خویش
رندیت فریفت خلق خدا را ومات کرد
بینم حریف انتقام ،کندت کیش و مات خویش
سید 22-7-97
راه کسی مگیر و بیراهه هم مرو
یکی از فرازهای گفتاری استادم که دربسیاری از جلسات و به مناسبت های گوناگون تکرار می کنند این جملات است:
"بیراهه مرو و راه کسی را هم مبند"- -
ایشان رمز خوشبختی و سعادت ،آرامش،گشایش در امورودینداری را در این دو جمله می دانند.
نیک می دانیم ونیاز به بازگویی نیست که "انسان"تنها موجود بی نهایت طلب کائنات و هستی است واگربه درستی از فطرت و وجدان و عقل فرجام اندیش استفاده نکند و برای هماهنگی عقل و وجدان و فطرت با غرایز و نیروهای حیوانی خویش وموانع بیرونی(اهریمنان انسان نما) در مسیرزندگی از خضر راهی و صاحبدلی راهنمایی نطلبد همچنان بیراهه خواهد رفت .درد امروز فرد و خانواده و جامعه ی ما در مراجعه نکردن به عناصر یاد شده و یا خود درمانی و بد درمانی های معنوی و روحی است.
آدمی که در بیراهه گام برداشت (لیکن به گمان خویش درست می رود) بر اساس سرشت بی نهایت طلبی آسیب و زیان های جبران ناپذیری دارد.
بی شک آدمی که بر خویشتن خویش مهربان نباشد انتظار مهرورزی بر دیگران توقع بیجایی است.
معیاربیراهه روان "خودِ گیاهی و حیوانی اوست" واتفاقات و حوادث ناگوار و سخت ،بروز ظهور این معیاررا آسان تر می سازد.
جایی که به خویشتداری بیشتر نیاز است ببین او چه می کند؟!
جایی که به گذشت و فداکاری نیاز است بنگر او چه می کند؟!
جایی که حقیقت در مسلخ مصلحت قربانی می شود او چه می کند؟!
جایی که علم و مهارت جهل و ناکارامدی را تسخیر می کند دقت کن او چه می کند؟!
جایی که ......؟!
و چنین است آنگاه که "خود" معیارشد برای تامین و اشبا و اقناع و ارضاء این جناب"خودِ"سیری ناپذیر و نهایت طلب راه را بر دیگران خواهی بست و تا می توانی از رشد و کمال و زندگی بهین دیگران جلوگیری خواهد کرد.!!
بی عنایات خدا هیچیم هیچ!
??و بی تردید من مسافرم
و او گفت:
«انسان کامل الهی را می گویم«
مراقب خودم باشم!
همه عمرم را کارکنم و کاردرست به خدای روی آورم.
دور و برم پر از کالاهای جورواجور است
کالایی هایی که داشتنشان به پیامدهای شان نمی ارزد.
باید در پی متاعی باشم که ماندگار باشد،خدا خریدار آن باشد.
فرستادگان خدا برای بردنم و عبورم از اینجا سخت جدی هستند.
مامورند دیگر!
سایه اش روی سرم حس می کنم!
باید آماده باشم
بانگ بیدارباش از در و دیوار به گوش می رسد.
با هزار زبان می گویند
تو اینجایی نیستی ،
خودت را به خواب نزن
بیدار شو بیدار شو
بایداز این مسافرخانه بزنی بیرون
بیهوده نیامده ای و رها و سرخود و خود رو نیستی !
آه! میان من تا منزلگاه نهایی اندک فاصله ای است.
همان یک «آه»فاصله است که دیگر بر نیاید و یا فرو نرود.
منزلگاه نهایی من کجاست؟!
دارالقرار جمال او
یا دارالتادیب جلال او
هرکدام باشد فرصتم همان یک «آه» است.
چقدر کوتاه،
فرصتی که هر نفس از آن می کاهد و چون طلایی در کوره ذوب می شود.
و به زودی فرستاده خواهد آمد و دست در دست او به منزلگاه نهایی خواهم رفت.
بله من مسافرم!
تنها یک مسافر.همین!
راستی برای ادامه سفر، برای قرار گرفتن و زندگی در اقامتگاه چه با خویش بردارم!؟
و او گفت:
در اقامتگاه چیزی برای زندگی نیست همه چیز را باید از اینجا ببرم.
کالای خوشبختی و رفاه و آسایش و آرامش
یا کالای رنج و درد و نا امنی و غم
باز برای چندمین بار گفت:
مراقب خودم باشم!
خودم خیر خواه خودم باشم.
گفت :
می خواهی از خودت مراقبت کنی؟!
پیشاپیش کارت رو درست کن
کار درست و درست کاری جلوتر از خودت به اقامت گاه می رسند و می بینی همه چیز چیده شده و منتظر تو.
و اما گفت:
اینجا،یعنی مسافرخانه
از پسند و خواستن هایت در برابر صاحب مسافرخانه کم کن و «من» اینم و «من» آنم ها رو کنار بگذار.
اینک «منم» آن منی که باید این «من» را بشکند خرد کند آسیاب کند و چیزی از «خود» باقی نگذارد.
بیچاره «من»! نمی دانم سرآمدم کی و در کدامین آه برآمده یا فرو رفته خواهد بود.
سرآمدم نا مشخص!
در معرض فریب آرزوها!
هزاران دشمن در کمین!
اسیر پسند های خود و مردمان!
همه اینان مرا اسیر خویش می خواهند
می خواهند از آن آه آخرین
از آن کوچ
از لحظه رهایی از درد و رنج ها
از غربت خویش در این مسافرخانه زیبا و دلفریب غفلت کنم.
می خواهند «من»
بله «من»
همین مسافر غریب
مراقب خود نباشم!!
می خواهند به فردایی و فرداهایی دلخوش شوم که هیچکدام را اختیار ندارم.
می خواهند از آن لحظه از آن آه دلکش و رهایی بخش غافل شوم.
چه چرکین و نکبت است این فراموشی!
فراموشی حسرت آفرین
فراموشی تباهی آور
او گفت:
مبادا از «خود» غافل شوم
که همه آه ها برآمده و فرو رفته سر بزنگاه یقه ات را خواهند گرفت
که چرا از ما مراقبت نکردی
که تو کجا بودی و چه می کردی
آه!خدای من
کمکم کن داده هایت مرا به سرکشی در برابرت واندارد.
کمکم کن چیزی بین من و تو فاصله نشود
خوب می دانم
فاصله یعنی اندوه,حسرت و پشیمانی
دل پاره ای از خطبه 64
واکاوی دعای 23 صحیفه سجادیه
فایل صوتی جلسات را می توانید در کانال قرآنی رحیق با نشانی
http://eitaa.com/joinchat/2952462340C122a5e4f44
با هشتگ#آوای_زندگی بیابید و گوش کنید
@rahighemakhtoom
****
پیش گفتار
علیرغم رواج و رونق داشتن فرهنگ دعا و نیایش در جامعه ،متاسفانه با ابراز دردناکی باید بگویم عموم مردم ما با گنجینه بسیار ارزشمند نیایشی امام سجاد علیه السلام که مجموعه آموزه های معرفتی اسلام است،آشنایی چندانی ندارند.!
در روزهای اولیه شیوع این ویروس منحوس که حضرت آقا در پاسخ به درخواست مردم اشاره به خواندن دعای هفتم صحیفه نمودند برخی از نرم افزارهای مرتبط با صحیفه را که بررسی می کردم بخش صدای آن ها را از اجرای مداحان معروف و خوش صدای کشورمان تهی یافتم.و این موضوع غصه ای در کنار غصه های دیگری که ناشی از غفلت ها و بی توجهی های ما به امور مهم است افزوده شد.
از خدا می خواهم در کنار عالمان که به شرح و تفسیر صحیفه مبارکه سجادیه پرداخته اند بهتر بگویم در حقیقت از این بوستان همیشه با طراوت و سبز و خرم خوشه چینی کرده و از میوه های بهشتی جان و روح خویش را فربه کرده اند،مداحان ما نیز به قرائت و پخش دعای هفتم اکتفا ننموده و با برنامه ای مدون به قرائت و انتشار همه دعاهای آن اقدام کنند و خود را از این موهبت بزرگ الهی محروم نسازند.ان شاء الله
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْبِسْنِی عَافِیتَک، وَ جَلِّلْنِی عَافِیتَک وَ حَصِّنِّی بِعَافِیتِک، وَ أَکرِمْنِی بِعَافِیتِک، وَ أَغْنِنِی بِعَافِیتِک، وَ تَصَدَّقْ عَلَی بِعَافِیتِک، وَ هَبْ لِی عَافِیتَک وَ أَفْرِشْنِی عَافِیتَک، وَ أَصْلِحْ لِی عَافِیتَک، وَ لَا تُفَرِّقْ بَینِی وَ بَینَ عَافِیتِک فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و لباس عافیت بر من بپوشان، و سراپایم را به عافیت فراگیر، و به عافیت محفوظم دار، و به عافیت گرامیام دار، و به عافیت بینیازم کن، و عافیتت را بر من صدقه ده، و مرا عافیت بخش، و و برایم بستر عافیت بگستر، و عافیت را برایم از هر مانعی پیراسته ساز، و در دنیا و آخرت بین من و عافیت جدایی مینداز .
دعای 23 دارای 8 فراز است. واژه پر تکرار و مهم و کلیدی فراز اول این دعا واژه ی "عافیت" است.و درخواست امام از خداوند نیز درخواست جامعی در باره همه گونه و همه نوع عافیت است.
عافیت؛ سلامت از هر نوع آفت و ناگواری جسمی و روحی ؛ظاهری و باطنی ؛دنیوی و اخروی است. در واقع عافیت نقطه مقابل ابتلاء و گرفتاری است.در مناجات امام امیر المومنین علیه السلام می خوانیم :« مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنْتَ الْمُعافی وَاَنَا الْمُبْتَلى وَهَلْ یَرْحَمُ الْمُبْتَلى اِلاَّ الْمُعافی، »مولاى من اى مولاى من تویى عافیت بخش و منم گرفتار و آیا رحم کند بر شخص گرفتار جز عافیت بخش ؟
درگفتار پیشوایان آمده است که پس از نعمت و موهبت یقین عافیت بزرگترین نعمت الهی است که به بنده داده شده است.
یکی از محبوب ترین دعاهای پیامبر صلی الله علیه و آله درخواست عافیت از پیشگاه خداوند بوده است.« لَمّا سُئلَ رسول اللّه صلى الله علیه و آله عَنِ الدُّعاءِ الأفضَلِ ـ : تَسألُ رَبَّکَ العَفوَ و العافِیَةَ فی الدّنیا و الآخِرَةِ ، ثُمّ أتاهُ مِنَ الغَدِ فقالَ : یا رسولَ اللّه ِ ، أیُّ الدُّعاءِ أفضلُ ؟ قالَ : تسألُ ربَّکَ العَفوَ و العافِیَةَ فی الدِّینِ و الدُّنیا و الآخِرَةِ ، ثمّ أتاهُ مِن الغدِ فقال : یا رسولَ اللّه ، أیُّ الدعاءِ أفضلُ ؟ قالَ : تسألُ ربَّکَ العَفوَ و العافِیَةَ ، ثُمَّ أتاهُ مِنَ الیَومِ الرّابِعِ فقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، أیُّ الدّعاءِ أفضَلُ ؟ قالَ : تَسألُ رَبَّکَ العَفوَ و العافِیَةَ فی الدّنیا و الآخِرَةِ؛ فإنَّکَ إذا اُعطیتَهُما فی الدنیا ثُمَّ أعطیتَهُما فی الآخِرَةِ فقَد أفلَحتَ .(الدرّ المنثور : 1/560)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در پاسخ به این سؤال که بهترین دعا چیست ـ فرمود : این که از پروردگارت بخشایش و عافیت در دنیا و آخرت را طلب کنى. روز دوم همان پرسنده آمد و پرسید: اى رسول خدا صلى الله علیه و آله ! بهترین دعا چیست؟ فرمود: این که از پروردگارت بخشایش و عافیت در دین و دنیا و آخرت طلب کنى. روز سوّم مجددا آمد و پرسید: اى رسول خدا! بهترین دعا چیست؟ فرمود: این که از پروردگارت بخشایش و عافیت بخواهى. روز چهارم آمد و پرسید: اى رسول خدا! بهترین دعا چیست؟ حضرت فرمود: این که از پروردگارت بخشایش و عافیت در دنیا و آخرت را بخواهى؛ زیرا اگر بخشایش و عافیت در دنیا به تو داده شود و در آخرت نیز این دو عطایت گردد، بی گمان رستگار شده اى.»
درخواست عافیت در قنوت وسجده نیز توصیه شده است:«اللهم انی اسئلک العفو و العافیه و المعافاة فی الدنیا و الاخره»
****
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْبِسْنِی عَافِیتَک، خلعت و لباس عافیتت را بر من بپوشان وَ جَلِّلْنِی عَافِیتَک، (عافیت فراگیر مانند باران که به هنگام بارش بر گلزار و شوره زار می بارد و همه جا را فرا می گیرد. در دعاها هم که کلمه تجلیل آمده، آن هم به معنی ستر و پوشیدن آمده، میگوییم:وَ جَلِّلْنِی بِسِتْرِک-وَ جَلِّلْنِی رِضَاک)
راز تکرار واژه عافیت در دعا(10 بار در فراز نخست با فعل های درخواستی متنوع و گوناگون)
الف- نقش بی بدیل سلامتی ،جایگاه و اهمیت عافیت در زندگی
- درخواست سلامتی و عافیت در بدن و دین و برای دنیا و اخرت در دعاهای پیشوایان
عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلِ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ عَافِیَتَکَ فِی أُمُورِی کُلِّهَا وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ خِزْیِ اَلدُّنْیَا وَ عَذَابِ اَلْآخِرَةِ .
زراره از حضرت باقر علیه السّلام حدیث کند که فرمود: بگو (دعائى را که ترجمهاش چنین است): «بار خدایا از تو خواهم هر خوبى را که دانشت آن را فرا گرفته، و بتو پناه برم از هر بدى که دانشت آن را احاطه کرده، بار خدایا از تو خواهم عافیت خود را در هم? کارهایم، و پناه برم بتو از خوارى و رسوائى دنیا و از عذاب آخرت». اصول کافى / ترجمه کمره اى ؛ ج 6 , ص 325
-عافیت نعمت و موهبت ناشناخته
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : العافِیَةُ نِعمَةٌ خَفِیَّةٌ ، إذا وُجِدَت نُسِیَت ، و إذا فُقِدَت ذُکِرَت
امام صادق علیه السلام : عافیت نعمتى پنهان (ناشناخته) است. هر گاه باشد به دست فراموشى سپرده مى شود ( کسى قدرش را نمى داند) و هر گاه نباشد به یاد آورده مى شود.
کسی قیمت تندرستی شناخت
که یک چند بیچاره در تب گداخت
تو را تیره شب کی نماید دراز
که غلطی ز پهلو به پهلوی ناز؟
براندیش از افتان و خیزان تب
که رنجور داند درازای شب
به بانگ دهل خواجه بیدار گشت
چه داند شب پاسبان چون گذشت؟
****
-محور اساسی دعا درخواست عافیت و سلامتی از زوایای گوناگون ؛و شکر و سپاسگزاری برعافیت است .عافیتی جامع که پاسخی به همه نیازهای انسان باشد...
- عافیت در فرهنگ دینی مفهومی گسترده تر و عمیق تر از صحت و سلامت است
- اختصاص بخش قابل توجهی از آموزه های روایی و نیایشی پیشوایان به طلب عافیت از خداوند
- آموزش یاران و اصحاب بر طلب عافیت از خداوند
امام رضا (علیه السلام)
عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : مَرَّ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ بِرَجُلٍ وَ هُوَ یَدْعُو اَللَّهَ أَنْ یَرْزُقَهُ اَلصَّبْرَ فَقَالَ أَلاَ لاَ تَقُلْ هَذَا وَ لَکِنْ سَلِ اَللَّهَ اَلْعَافِیَةَ وَ اَلشُّکْرَ عَلَى اَلْعَافِیَةِ فَإِنَّ اَلشُّکْرَ عَلَى اَلْعَافِیَةِ خَیْرٌ مِنَ اَلصَّبْرِ عَلَى اَلْبَلاَءِ کَانَ دُعَاءُ اَلنَّبِیِّ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ اَلْعَافِیَةَ وَ اَلشُّکْرَ عَلَى اَلْعَافِیَةِ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَةِ .
امام رضا علیه السّلام فرمود:حضرت سجاد علیه السّلام به مردى برخورد که دعا مى کرد،خدا به او صبر دهد،حضرت فرمود:این گونه نگو،بلکه از خدا سلامتى و توفیق شکر بر سلامتى بخواه،زیرا شکر بر سلامت بهتر از صبر بر گرفتارى است،پیامبر خدا این گونه دعا مى فرمود:«خدایا من از تو سلامت و شکر بر سلامت مى طلبم،و سلامت کامل در دنیا و آخرت». مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ج 1، ص 547
دعایی جامع تر آموزش پیامبر به ابوذر
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمْنَ وَ الْإِیمَانَ بِکَ وَ التَّصْدِیقَ بِنَبِیِّکَ وَ الْعَافِیَةَ مِنْ جَمِیعِ الْبَلَاءِ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ وَ الْغِنَی عَنْ شِرَارِ النَّاسِ
- در واکاوی دقیق تر مفهوم عافیت چنین به نظر می رسد که اگر از مفهوم عافیت تعبیر به سبک زندگی کنیم بیراهه نرفته ایم (روش های زندگی سالم و حیات طیبه)
*صلوات رمز عبور پذیرش دعا
توضیح دو نکته
1-نظام هستی نظام اسباب و علل (اسباب و علل مادی و اسباب و علل فرامادی)
عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: أَبَى اَللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ اَلْأَشْیَاءَ إِلاَّ بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیْءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِکُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَرْحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِکُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ وَ جَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ ذَاکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ نَحْنُ . ( الکافی , جلد 1 , صفحه 183)
امام صادق علیه السّلام فرمود:خداوند خوددارى مىکند از اینکه هر کارى را بدون اسباب انجام دهدى و براى هرچیز سببى و براى هر سببى گشایشى و براى هر گشایشى دانشى و براى هر دانشى باب گویائى قرار داده است، هرکس آنرا شناخت خوب شناخته و هرکس آنرا نشناخت بد کارى نموده است.بدانید که آن،رسول خدا و ما هستیم.
توضیح:هرچند خداوند قادر است که کارها را بدون علت و اسباب انجام دهد مانند تولد عیسى و گلستان شدن آتش بر ابراهیم ولى بطورکلى کارها را براساس علت و معلول و مقررات انجام مىدهد.خداوند براى شناخت خود راهى قرار داده که از طریق پیامبر است سپس امامان معصوماند که مفسر و مبین قرآن هستند مانند آنکه زندیقى از امام صادق علیه السّلام پرسید:آیا خداوند مىتواند شترى را از سوراخ سوزن خارج سازد یا آنکه سنگى را بیافریند که خودش نتواند بلندش کند؟باید توجه داشت که خداوند با آنکه قادر و تواناست ولى کار محال و غیر معقول انجام نمىدهد بدیهى است که از نظر علمى تمام کارهاى خداوند براساس قانون نظام طبیعت و علت و معلول صورت خواهد گرفت.
*از این احادیث قاعده«جریان اشیاء به وسیله اسباب» فهمیده میشود. قاعدهای که بیانگر یک امر کلی الهی است و آن بیانگر این مطلب است که خداوند نمیخواهد هر کاری را از راه اعجاز و معجزه به انجام برساند. بلکه برای هر چیزی یک خاصیتی قرار داده که به طور طبیعی وظیفه و نقش خود را به ایفا میکنند. مثلاً به طور طبیعی چاقو، شیمشیر و اشیاء برنده میبُرد و اینکه انتظار داشته باشیم مثلاً در قضیه به شهادت رساندن امام علی و امام حسین(علیهمالسلام) نیز به مانند امتحان حضرت ابراهیم و به قربانگاه بردن حضرت اسماعیل، شمشیر اثر نکند؛ خداوند از این کار ابا داشته و کارها را جز در موارد خاص و استثنایی از حالت طبیعی آن خارج نمیسازد.
فایل صوتی جلسات را می توانید در کانال قرآنی رحیق با نشانی
http://eitaa.com/joinchat/2952462340C122a5e4f44
با هشتگ#آوای_زندگی بیابید و گوش کنید
@rahighemakhtoom
بسم الله الرحمن الرحیم
راستی شما صاحب چند دانگ نماز خودت هستی؟!
بعضی ها صاحب یک دانگ نمازشون هستند بعضی ها دو دانگ بعضی ها سه دانگ بعضی ها هم بیشتر و کم هستند نمازگزارانی که صاحب شش دانگ نماز شون باشند!
به میزان حضور و توجه و تمرکزذهنیی که در نماز داریم و ارتباطی که گرفتیم همانقدر صاحب نمازمون هستیم.
بعضی از نمازگزاران می گویند ما همه آنچه که برای انجام یک وضو و نماز درست و صحیح است را رعایت می کنیم.کلمات نماز را درست می خوانیم.رکوع و سجود آن را درست انجام می دهیم.آیا ما صاحب نمازمون نیستیم.؟!
این نکته را توضیح دهم که منظور من از واژه"صاحب" یعنی "رفیق"،"همراه" صمیمی و همیشگی...
اشتباه نکنیم رعایت واجبات و مستحبات نماز مانند ساختن مهندسی و محکم خانه و رنگ آمیزی و دکور و هارمونی و هماهنگی وسایل زندگی است که همه آن ها لازم است. حال اگر شما خانه ای با همه امکانات سالم و لوکس و زبیا داشته باشید ولی میان اعضای خانه همواره کشمکش و بگو مگو و ناسازگاری باشد و روابط اخلاقی و عاطفی و انسانی وجود نداشته باشد با همه خوبی های که این خانه محکم و زیبا وشیک و دارای وسایل رفاهی دارد تنها یک4 دیواری خواهد بود که برای محافظت ساکنین آن از آسیب های بیرونی از قبیل سرما و گرما و سرقت خوب خواهد بود .
اما آیا کارکرد های یک منزل و مسکن خوب و آرامش بخش تنها آسیب زدایی بیرونی است ؟
بخش مهم کارکرد یک مسکن همانطور که از نامش پیداست سکون و آرامش است و سکون و آرامش وقتی است که روابط عمیق قلبی و روحی بین اعضای آن برقرار باشد؛به یکدیگر توجه کنند و از این توجه و ارتباط با همه وجود مراقبت کنند.
نماز نیز این گونه است که علاوه بر قالب و ساختمان سازی درست و صحیح و ظاهر نماز ، به تعبیر اهل معرفت به باطن و ملکوت نماز ، یعنی همان روح وقلب نماز توجه کنیم.
با تسامح (در مثل مناقشه نکنیم)اگر خواندن نماز بی روح و بی توجه را نماز رباتیک بنامیم گزاف نگفته ایم که همه اجزاء نماز را به درستی انجام می دهد اما نمی داند چه می گوید و چه انجام می دهد ! چه چیز می خواهد! از چه کسی می خواهد؟ اصلا مفهوم این ایستادن و خم و راست شدن و صفر و یک هایی که به او داده اند برای چیست؟!
از ویژگی های نماز معراج بودن است نماز پرواز است! کدام خلبانی را سراغ داریم که بدون دقت و توجه و تمرکز حواس موفق به مقصد و مقصود برسد!
نماز صراط و راه است،و نمازگزار باید آن را طی کند تا به مقصد برسد! صراط بودن با غفلت و بی توجهی و بی دقتی نمی سازد.
غفلت از مسیر و راه موجب انحراف و سقوط است.
برای دستیابی به "حضور قلب و تمرکز ذهن" به سخنی از استاد فرزانه جناب علامه جوادی آملی اشاره می کنیم.ایشان در کتاب مراحل اخلاق در قرآن از قول استادشان علامه طباطبایی نوشته اند: شخصی از ایشان نسخه ای برای حضور قلب خواسته بود؛فرموده بودند:«توجه توجه توجه مراقبه مراقبه مراقبه»
1- توجه به آنچه در نماز می گوییم و انجام می دهیم
2- مراقبت و حفظ حالت توجه
رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی
سید 11-9-98 دوشنبه
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا آدم های شتاب زده رو دیده اید؟
خود شما چی؟
شتابزدگی رو با سرعت داشتن و کاری را سریع و در عین حال با دقت و درست انجام دادن اشتباه نگیریم. در حدیث جنود و لشکریان عقل و جهل که از امام صادق علیه السلام گزارش شده است؛ شتاب زدگی؛بی ثباتی و بی قراری از سپاه جهل و بی خردی ؛ وقار و تانی و ثبات داشتن از سپاهیان اندیشه و خرد شمرده شده است.
بسیاری از آدم های شتاب زده خود را زرنگ و با هوش تلقی می کنند. در حالی که آدم های شتاب زده معمولا در درون خویش نوعی اضطراب و حس بی قراری و ترس از دست دادن یا به دست نیافتن و نرسیدن دارند.
همواره کار در حال جریان را جدی نمی گیرند و همواره فکر می کنند کار و لحظه طلایی و ارزشمند در زمان و لحظات پسین است.!
شتاب زدگی در بیشتر امور ناپسند و از منطق صحیح و اندیشه و خرد برخوردار نیست و در میعادگاه عشق و محبت و گفتگو با محبوب و نماز گزاری که هیچ توجیهی ندارد.
آدم شتاب زده نیامده می خواهد برود و جالب این که دوست دارد با دست پر و سرشار از توجه محبوب نیز باشد.
زهی توهم باطل زهی خیال محال!
همین که گفت : الله اکبر، گویی دکمه اسپیدspeedمغزش را روی دور تند کلیک کرده اند. خودش هم نمی فهمد چه می گوید و چه می کند! آدم یاد کلاس های تندخوانی می افتد و متنی که یک دانش آموز مدرسه می خواند.
واقعا با این شتاب و دور تند نماز را تمام کردیم! حالا قرار است بعد از نماز چه سود و منفعت مهمی را به دست بیاوریم یا از دست بدهیم؟! نماز هم با صدای بلندی که البته بر گوش این شتاب زده عجول کارگر نیست می گوید: عزیزم یواش تر بیا پایین با هم بریم.!
در گفتار پیشین آوای زندگی گفتیم فضاسازی برای دستیابی به حضور ذهن و رهایی از حواس پرتی در نماز باید تغییراتی ایجاد کنیم .
- تغییراتی در محیط اقامه نماز
- و تغییراتی در کیفیت نماز خواندن خودمان
شتاب زدگی یک اعتیاد است
یکی از آداب بسیار نیکو و قابل توجه و کاربردی برای ترک این اعتیاد که نقش مهمی در پیدایش حضور قلب دارد رعایت ترتیل در خواندن حمد و سوره و دیگر واژه ها و کلمات نماز است.
ترتیل یعنی حمد و سوره و ذکرهای رکوع و سجده و قنوت و تشهد و سلام را شمرده و آرام و با ترتیب بخوانیم. واژه ها واضح و روشن گفته شود. هجا و آواهای کلمات معلوم باشد. خلاصه کلمات جویده و گنگ و مبهم ادا نشود.
رعایت ترتیل علاوه بر زیبایی در قرائت نماز از امور مستحب به شمارآمده است.حضرت علامه طباطبایی در تفسیر آیه سوره مزمل که می فرماید: و رتل القرآن ترتیلاً ؛ترتیل قرائت را همان حمد و سوره نماز دانسته اند.
از برخی روایات برداشت می شود در معنای ترتیل توجه به درستی لفظ و کلمات و مفهوم و محتوای آن هر دو با هم مورد توجه است.
از همین نماز پیش رو می توانیم تمرین کنیم
ابتدا از نمازهای صبح شروع کنیم که هم کوتاه تر است و هم باید بلند خوانده شود
یادآوری این نکته لازم است که منظور ما از ترتیل الزاما همان روشی که در قرائت قرآن از قاریان در قرائت های جزء خوانی ماه مبارک رمضان مشاهده کرده ایم نیست.
منظور آن است که کلمات را شمرده،آرام،و پشت سرهم بخوانیم و در حد توان به معنای آن توجه کنیم!
این چنین موسمی عجب باشد
که ببندند میکده به شتاب
طریق عشق پرآشوب و فتنه است ای دل
بیفتد آن که در این راه با شتاب رود
(دیوان حافظ)
سید 17-9-98
بسم الله الرحمن الرحیم
در هر شبانه روز فرصت هایی به ما داده شده تا بتوانیم با محبوب بی همتای هستی ؛خدای مهربان مون سخن بگوییم.فرصت قرار عاشقی ،گفتگو و راز و نیاز و با خدا بودن.
سر قرار عاشقی حضور یافتن و به موقع خودرا سر قرار رساندن خودش نکته مهمی است که حکایت و نشان از اهمیت محبوب نزد محب دارد و میزان ارزش گذاری او برای این قرار محک زده شود.
به هرحال عاشقی هم آداب و آیینی دارد که شایسته است بیاموزیم و در باور و عمل نیز به آن پایبند باشیم.اما نکته بسیار مهم تر از این حضور به موقع و رعایت ادب و آداب حضور در قرار عاشقی و گزاردن نماز اول وقت؛دل دادن به محبوب است در این فرصتی که او در اختیار محب خویش قرار داده است.دل دادنی که ما از آن تعبیر به حضور قلب در نماز می کنیم.!
دل دادنی که در آن شش دانگ حواس نمازگزار نزد محبوب و خدای رئوف و مهربان است.دل دادنی که نه تنها در ظاهر و فیزیک بدن و چهره ی نمازگزار خود را نشان دهد که پریشانی ذهن و فکراو را نیز تبدیل به آرام و قرار نماید.
دل داده او باش که دل در گرو اوست
آری! پریشانی ذهن و فکر و حواس پرتی در وادی نماز به برقراری یک ارتباط عمیق و همه جانبه با خداوند آسیب می زند.!و استمرا این پریشان خاطری و تشویش های ذهنی و عدم توجه به محبوب ممکن است ما را از چشم محبوب بیندازد.! البته و صد البته محبوب هستی بزرگتر و مهربان تر از آن است که محب حواس پرتش را از آغوش سراسر مهر خویش براند.
اما برای عاشق و محب که سراسیمه و بدون از دست دادن فرصت لحظه ها خود را در معرض نسیم لطف و عنایت خداوند قرار داده است نقص بسیار بزرگی است که از فرصت حضور کمال بهره برداری ننماید و یا با دستاورد و نتیجه اندکی دست از پا درازتر برگردد.
در گفتار های پیشین "آوای زندگی" دو سه نکته در دستیابی به حضور قلب یا تمرکز ذهن در نماز را اشاره کردیم.
- خوب است بدانیم رسیدن به توفیق تمرکز ذهن در نماز یک اتفاق نیست بلکه یک جریان است که به تدریج و آهسته آهسته و گام به گام به دست می آید بسان قطره های باران که یکباره بر زمین نمی افتند.
- تمرین و ممارست برای ضبط و مراقبت از اندیشه و رفتار خود به هنگام کار و تعامل با اجتماع از نکاتی بود که یادآور شدیم.
- برای دل دادن به نماز و دستیابی موفق به حضور قلب فراهم کردن شرایطی لازم است که باید آن شرایط هم رعایت شوند.
برای ایجاد برخی از این شرایط که از آداب نماز هم به شمار می آیند معجزه و شق القمر لازم نیست .و با تغییرات بسیار کوچک امکان پذیر است.
- یکی از این تغییرات فضا سازی است(بسیار مهم)
کسی که میخواهد در مراسم جشن یا عزا شرکت کند چون فضای هرکدام شرایط خودش را دارد سعی می کند متناسب با آن فضا لباس بپوشد ؛سخن بگوید و رفتار کند. حال اگر فضای اقامه نماز ما از انواع تصاویر و صداها پر باشد،انواع عوامل حواس پرتی در آن موج بزند.رفت و آمدهای بی حساب و کتاب و عاری از هنجار زیاد باشد خب طبیعی است که در گام های آغازین دستیابی به حضور ذهن برای نماز گزار بسیار مشکل خواهد بود.
فرض کنید در یک مکان دانش آموزان ششم ابتدایی در حال امتحان هستند و در همان زمان و همان مکان معلم در ردیف های جلوی کلاس به دانش آموزان چند پایه دیگر درس می دهد.!
برای ایجاد فضای نمازی
- خود را خوشبو و معطر سازیم
- از بهترین لباس های خود برای نمازگزاردن استفاده کنیم
- در منزل مکان و محل مخصوصی را برای اقامه نماز داشته باشیم
- و حتی المقدور در همان محل که خلوت ترین و پاکیزه ترین و آرام ترین مکان است عبادت های خود از قبیل قرائت قرآن و دعا داشته باشیم.
- جهت قبله نمازگزار فارغ از عکس و تصویر باشد
- حتی المقدور از گزاردن نماز در آشپزخانه و روبروی آتش افروخته پرهیز کنیم
در آموزه های دینی از این موارد به مکروهات و مستحبات یاد می شود که در یک گفتار مستقل به آن خواهیم پرداخت.
در هر صورت فضا سازی تاثیر قابل توجهی در جلوگیری از حواس پرتی در نماز دارد. بنابر این بزرگانی که خود به مرتبه هایی والا از حضور قلب رسیده اند برای برخورداری از فضای مناسب اقامه نماز ما را به گزاردن نماز در مسجد و حضور در نمازجماعت توصیه کرده اند.
خداوندا دورکعت عاشقانه حواله فرما
سید 14-9-98
تنها چند دقیقه!
بسم الله الرحمن الرحیم
راستی شما صاحب چند دانگ نماز خودت هستی؟!
بعضی ها صاحب یک دانگ نمازشون هستند بعضی ها دو دانگ بعضی ها سه دانگ بعضی ها هم بیشتر و کم هستند نمازگزارانی که صاحب شش دانگ نماز شون باشند!
به میزان حضور و توجه و تمرکزذهنیی که در نماز داریم و ارتباطی که گرفتیم همانقدر صاحب نمازمون هستیم.
بعضی از نمازگزاران می گویند ما همه آنچه که برای انجام یک وضو و نماز درست و صحیح است را رعایت می کنیم.کلمات نماز را درست می خوانیم.رکوع و سجود آن را درست انجام می دهیم.آیا ما صاحب نمازمون نیستیم.؟!
این نکته را توضیح دهم که منظور من از واژه"صاحب" یعنی "رفیق"،"همراه" صمیمی و همیشگی...
اشتباه نکنیم رعایت واجبات و مستحبات نماز مانند ساختن مهندسی و محکم خانه و رنگ آمیزی و دکور و هارمونی و هماهنگی وسایل زندگی است که همه آن ها لازم است. حال اگر شما خانه ای با همه امکانات سالم و لوکس و زبیا داشته باشید ولی میان اعضای خانه همواره کشمکش و بگو مگو و ناسازگاری باشد و روابط اخلاقی و عاطفی و انسانی وجود نداشته باشد با همه خوبی های که این خانه محکم و زیبا وشیک و دارای وسایل رفاهی دارد تنها یک4 دیواری خواهد بود که برای محافظت ساکنین آن از آسیب های بیرونی از قبیل سرما و گرما و سرقت خوب خواهد بود .
اما آیا کارکرد های یک منزل و مسکن خوب و آرامش بخش تنها آسیب زدایی بیرونی است ؟
بخش مهم کارکرد یک مسکن همانطور که از نامش پیداست سکون و آرامش است و سکون و آرامش وقتی است که روابط عمیق قلبی و روحی بین اعضای آن برقرار باشد؛به یکدیگر توجه کنند و از این توجه و ارتباط با همه وجود مراقبت کنند.
نماز نیز این گونه است که علاوه بر قالب و ساختمان سازی درست و صحیح و ظاهر نماز ، به تعبیر اهل معرفت به باطن و ملکوت نماز ، یعنی همان روح وقلب نماز توجه کنیم.
با تسامح (در مثل مناقشه نکنیم)اگر خواندن نماز بی روح و بی توجه را نماز رباتیک بنامیم گزاف نگفته ایم که همه اجزاء نماز را به درستی انجام می دهد اما نمی داند چه می گوید و چه انجام می دهد ! چه چیز می خواهد! از چه کسی می خواهد؟ اصلا مفهوم این ایستادن و خم و راست شدن و صفر و یک هایی که به او داده اند برای چیست؟!
از ویژگی های نماز معراج بودن است نماز پرواز است! کدام خلبانی را سراغ داریم که بدون دقت و توجه و تمرکز حواس موفق به مقصد و مقصود برسد!
نماز صراط و راه است،و نمازگزار باید آن را طی کند تا به مقصد برسد! صراط بودن با غفلت و بی توجهی و بی دقتی نمی سازد.
غفلت از مسیر و راه موجب انحراف و سقوط است.
برای دستیابی به "حضور قلب و تمرکز ذهن" به سخنی از استاد فرزانه جناب علامه جوادی آملی اشاره می کنیم.ایشان در کتاب مراحل اخلاق در قرآن از قول استادشان علامه طباطبایی نوشته اند: شخصی از ایشان نسخه ای برای حضور قلب خواسته بود؛فرموده بودند:«توجه توجه توجه مراقبه مراقبه مراقبه»
1- توجه به آنچه در نماز می گوییم و انجام می دهیم
2- مراقبت و حفظ حالت توجه
رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی
سید 11-9-98 دوشنبه
فایل صوتی ایستایی یا تمرکز ذهن!
گاهی فکر می کنم ،آیا ذهن را می توان متوقف کرد به گونه ای که هرچند برای لحظاتی کوتاه از بیرون چیزی نگیرد و بده بستان خود را کلا تعطیل کند!وهیج فعالیتی نداشته نداشته باشد؟!
نکته مهم در اینجا این است که ایستایی و تعطیلی ذهن تمرین بردار نیست.
پاسخ بر مبنای تجربه های مکرر و مداوم منفی است.توقف و ایستایی و تعطیلی ذهن انسان (سالم ) صفر یا نزدیک به صفر است.آنچه اتفاق می افتد انتقال است . انتقال از پدیده و رویدادی به رویداد و اتفاقی دیگر.!سخن در این مقوله نیست.زیرا از بحث آن سودی نمی بریم.
از متمرکز شدن ذهن روی چیزی موضوعی زیاد شنیده ایم فارغ از این که علم کلاسیک و مدرسه ای چه می گوید، تجربه عملی می گوید چنین چیزی امکان دارد.یعنی تمرکز ذهن بر یک یا چند رویداد و مطلب محدود ممکن است و عملا برای ما اتفاق افتاده است. بارها اتفاق افتاده است که به میزان ارزش و اهمیتی که یک چیز برای ما دارد ساعت ها بر روی آن متمرکز شده ایم!
و گاهی وقت ها این تمرکز ذهنی آن قدر طولانی می شود که اگر کسی بیرون از حیطه علائق و انگیزه های شخصی ما باشد نیز این تمرکز را می فهمد.
نکته مهم این که:متمرکز کردن ذهن بر موضوع و مساله و رویدادی با تمرین و ورزش های ویژه ذهن ممکن است.
وبرخی نیز آن چنان دچار پرش ذهنی هستند که از تمرکز های کوتاه مدت نیز ناتوانند که البته قابل درمان است.
البته بر اساس اصلی که معتقد است، پیشگیری آسان تر و کم هزینه تر از درمان است ؛تا می توانیم با تمرین و کنترل از ورود عوامل مزاحم به ذهن جلوگیری کنیم!
خانه ذهن وقتی بی درو پیکر باشد و از آن به خوبی مراقبت نشود؛ هر کس و ناکسی بدون اجازه وارد می شود! گرد و غبار و دود وآلاینده های جوی ؛سرما و گرما به راحتی در آن جا خوش کرده و هر کدام به کنش های مربوط به خود خواهند پرداخت.!
تعجب نکنیم،حواس بیرونی ما از قبیل چشم و گوش و زبان و... پنجره هایی هستند که اگر هرگونه دلشان بخواهد ببینند و بشنوند و بگویند و هر چیزی را وارد ذهن کنند عملا خانه ذهن دیگر محل امنی نخواهد بود؛و هیچ چیزی سرجای خود قرار نخواهد داشت.مانند مغازه های سمساری که همه چیز دارند و به وقت نیاز جز سرگردانی و گیجی و اتلاف وقت و انرژی نتیجه ای عاید ما نمی شود!
خب! یکی از کم هزینه ترین راهها و صد البته سخت و نیازمند تمرین و عزم و اراده جدی برای جلوگیری از پرش های ذهنی و عدم تمرکز ذهن؛ کنترل این ورودی ها و باز و بست حساب شده درو پیکر و دریچه ها و و پنجره های خانه ی ذهن است.
گفتیم هرچقدر موضوع برای ما از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار باشد و کاری که به انجام آن انگیزه و علاقه بیشتری داشته باشیم تمرکز ما بر روی آن موضوع و کار نیز بیشتر خواهد شد.
****
مثلا وقتی می خواهیم نماز بخوانیم ذهن و فکر مان خاطرات روزانه را لحظه به لحظه مرور می کند و پس از نماز متوجه می شویم که همه جا بوده ایم جز در پیشگاه خداوند!!! این خاطرات و دل مشغولی های ما مانند ویروسی است که فایل اصلی و مورد نیاز ما را دچار اختلال کرده است.!
به راستی چرا به هنگام انجام دادن که یکی از بهترین کارها ی روزانه ماست اینقدر دچار پرش ذهنی می شویم؟!
شما اگر به هنگام خواندن نماز دچار پرش و عدم تمرکز ذهن نیستید! جدا خدا رو شکر رو شکر کنید و پس از این که نمازتان پایان یافت برای برخورداری از این مهم به درگاه خداوند سجده شکر بجای آورید.
اما بسیاری از مراجعه کنندگان به نویسنده و البته شخص پاسخگو! دچارعدم حضور ذهنی در نماز است.
به نظر شما چه کار کنیم ؟!آیا می توانیم به ذهن مان بگوییم حواست راجمع کن ! یا بیا روی نقطه ای که هستم توقف کن! می خواهم کار مهمی انجام دهم! کاش به همین سادگی بود و جناب ذهن همیشه غوغایی گوشش بدهکار این حرف ها بود.
همانطور که گفتم راهکار دادن برای حل چنین مساله ای در مرحله گفتار درمانی بسیار آسان اما در مرحله اجرا و عمل خیلی سخت است،اما باور کنید شدنی است.
امتحان کنیم! تلاش کنیم قبل از اقامه نماز حد اقل برای 40 روز این چند تمرین را انجام دهیم.
- موقع وضو گرفتن از صحبت کردن با دیگران بپرهیزیم و حد المقدور دعای وضو را که امام امیرالمومنین علیه السلام به فرزندشان محمد حنفیه آموختند را زمزمه کنیم.
- از گفتن اقامه قبل از شروع به نماز غافل نشویم.
- در طول روز مراقب گفتار و رفتار خود با دیگران باشیم. و همانطور که گفتیم راههای نفوذ گرد و غبار و آلودگی های بیرونی به درون ذهن را عایق گذاری کنیم.
- حل مشکلاتی که از عهده ما خارج است را به خدا توکل کنیم چرا که با انبار کردن در ذهن و درگیر کردن آن مشکلی خود ساخته را نیز بر مشکلات خواهیم افزود.
- همیشه بدانیم انجام کارهای مهم دشمنان قدرتمندی دارند که دوست ندارند ما آن را درست و به موقع و بی دغدغه انجام دهیم . و دشمن همیشه حاضر و قدرتمند نماز ابلیس است. پس دشمن خود را بشناسیم و ذهن و فکر خود را با بازیگاه شیطان آسیب پذیر نکنیم.
و حسن ختام
ازعلّامه طباطبایی (ره) :
سئوال کردند چه کار کنیم، که در نماز «حواسمان جمع باشد.!؟ فرمود؛ قبل از نماز، «مراقب زبان» خودتان باشید. نماز با «حضور قلب» مزد است، و آنرا به هر کسی نمی دهند این هدیه را، به کسی میدهند که قبلاً زحمتی کشیده باشد.!
تا نوشتاری دیگر در پناه خدا باشید
سید 6-9-98
فلانی زبان مار داره
فلانی با زبانش مار رو از سوراخ میکشه بیرون
استاد ما می گفتند:"زبان قلیل الجِرم و کثیر الجُرم است"
مهمترین ابزار ارتباطی آدم ها با همدیگر که اگر تحت فرمان و سلطه اندیشه فرجام نگر قرار نگیرد خیلی سریع به ضد خود تبدیل می شود. ابزار ارتباطی ارتباط شکن؛دردسر سازو سر بر باد ده ؛دوست گریزو دشمن آفرین و بیگانه ساز؛تنهایی آور؛کاهنده اعتماد و اطمینان و سرمایه های فردی و اجتماعی؛خویش را بیگانه ساز و بیگانه را خویش سازو...
ابزاری که بسیاری از ما برای دور کردن و دور شدن از دیگران و خود آن را بکار می گیریم و ستمگرانه به استخدام و بهره کشی آن مشغولیم!
بعضی ها مون معتاد به پرُگویی هستیم اگر 24 ساعت گوش های مفت خلایق بیکاریا با حجب و حیا ومحترم را از ما بگیرند شک نکن که دق می کنیم و می میریم! شما مواد رو از معتاد بگیر و به تختش ببند فایده ای ندارد چون اعتیاد و آن وابستگی در او وجود دارد همان که توسط هیچ درمانگری به بند کشیده نمی شود مگر اراده جدی و تصمیم قطعی شخص معتاد که می تواند اورا از شر مواد و هم آن دلبستگی و وابستگی برهاند.!
معتادان به پرگویی و بیهوده گویی و همه جاگویی و همه وقت گویی چون عقل شون را تعطیل کرده اند چه که بر سر خودشان و دیگران نمی آورند!
چه استوار و بی نظیره این سخن از آن راد مردان بر بام هستی نشسته ؛ آنان که هرگز بیهوده نگفته و نکرده اند" آدم پرحرف اشتباهاتش فراوانه"چون زبانش از عقل و خردش فرسنگ ها جلوتره ،چنین است که همان ها نیز گفته اند"از مغز پر و اندیشه و خرد کامل که علی القاعده خیلی می دونه ومی تونه حرف بزنه اما زبانش رها نیست وبیشتر در کام است و به ندرت دهان باز می کند و زبان می چرخاند!"
ای کاش درد به وجود آمده از این جِرم کوچک تنها "پرگویی" بود!
درد "بدگویی"؛"خلاف واقع گویی و دروغ"؛"نسبت ناروا دادن و تهمت و بهتان"؛"شایعه پراکنی" را چه کنم
از همه مهمتردرد مزمن و مسری و فراگیر" سرطان غیبت" که همه دردهای دیگر را درخود نهفته دارد.!
دردهایی که از "ترس" و "ناتوانی"برخاسته اند. ترس از دست دادن "محبوبیت"؛"شهرت"؛"قدرت"؛و... و ناتوانی از کشف ودرک واقعیت های زندگی؛"شناخت خود"و"انسان".
زبان رها و لگام گسیخته بسان مسلسل از ضامن خارج شده ای است که در اختیار هرکس باشد فاجعه آفرین است.
اما عمق فاجعه آن است که این ابزاربسیار قدرتمند در اختیار انسان نمایی باشد که بخواهداز آن برای کسب "قدرت" بهره گیرد!
رهایی این سلاح قدرتمند خارج شده از ضامن و مسلح در اختیار سیاست بازانی که به هر قیمتی در پی تصاحب اندیشه و دل آدم ها هستند ،عمق آسیب آن به تصور هم نمی آید.!
زیرو روشدن ؛له شدن؛فاسد شدن باورهای یک انسان؛هوا شدن اعتماد واطمینان که از مهمترین سرمایه های یک جامعه است هزینه کمی نیست که به دنبال یک دروغ؛یک مغالطه؛یک تهمت؛یک بزرگ نمایی خلاف واقع و... بر جامعه ای تحمیل می شود.
هزینه ای که سالیان سال هم نمی توان جای آن را پر نمود.
اینجاست که ضرب المثل "زخم زبان از زخم شمشیر برنده تر است"؛معنی و مفهوم پیدا می کند! اصلا تو بگو قابل قیاس نیست.
زبان رها در سر انسان های (به ظاهر)"بزرگ"که اندیشه ای ولنگار دارند ؛آنان که رهایی از قوانین و پیمان های اجتماعی و خودساخته را نیزهوشمندی و زیرکی می دانند؛همانان که خدایشان شهوت و غضب و خود شیفتگی و خود خواهی است .آنان که همه مقصد و مقصود و رستاخیز و معاد شان قدرت است و قدرت است و قدرت ؛بی شک ویرانگر بشریت و آرمان های انسانی است.
و اما حسن ختام :
در حدیثی از «سعید بن جبیر» از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: «اِذا اَصْبَحَ ابْنُ آدَمَ اَصْبَحَتِ الاَْعْضاءُ کُلُّها تَسْتَکْفِی اللِّسانُ اَنّی تَقُولُ اِتَّقِ اللّهَ فِینا فَاِنَّکَ اِنْ اِسْتَقِمْتَ اِسْتَقَمْنا وَ اِنْ اِعْوَجَجْتَ اِعْوَجَجْنا; هنگامی که فرزندان آدم صبح می کنند تمام اعضای بدن به زبان هشدار می دهند و می گویند تقوای الهی را در مورد ما مراعات کن، چرا که اگر تو به راه راست بروی ما نیز به راه راست می رویم و اگر تو به راه کج بروی ما نیز به راه کج می رویم!»( محجّة البیضاء، جلد 5، صفحه 193)
همیشه وقتی که صحبتش تمام می شود و میخواهد تلفن را قطع کند می گوید:
مراقب خودت باش!
این جمله بسیار شنیده ام!
پسرم
دخترم
عزیزم
مراقب خودت باش!
مراقب خودت هستی؟!
مواظب ... من باش!
تکیه کلام و درخواست جدی یا احساسی پدر و مادرها ؛زن و شوهرها؛دوستان صمیمی به هنگام دور شدن ازفرزندشون؛ عزیزشون و کسی که دوستش دارند.
بدون اغراق و مبالغه «مراقب خودت باش! »یکی از زیبا ترین و قشنگ ترین جملات احساسی و عاطفی نسبت به یکدیگر است.شاید از سحرآمیز ترین در ادبیات محاوره ای ما ایرانی ها؛و فکر می کنم این اصطلاح با این زیبایی در ادبیات و فرهنگ های دیگر به این زیبایی وجود داشته باشد. (اگر شما معادل آن را سراغ دارید ممنون میشم آن را برایم یادداشت کنید)
مفهوم این جمله برای همه روشن است.
اما واقعا منظور گوینده اش از مراقب خودت باش؛ چی هست؟
یعنی چی مراقب خودم باشم؟
مثلا برای کسی که بیمار است و دور از فرد گوینده این جمله! یعنی داروهات رو سر وقت و طبق دستور پزشک بخور؛خوب استراحت کن؛ و به خورد و خوراکت برس و توجه کن و...
برای کسی که سالم است اما میخواهد مسافرت سیاحتی تفریحی برود؛سربازی برود؛دانشگاه برود، و...
یعنی به خورد و خوراکت برس،غذای سالم بخور،خوب استراحت کن، ، زیادی از خودت کار نکش ،خودت رو خسته نکن ؛به تفریح و ورزش خودت توجه کن ؛خلاصه همه عواملی که می تونه در سلامتی ات موثر باشه رو بکار بگیر و در شرایط مختلف ازشون استفاده کن. و از عوامل خطر و آسیب زا بر حذر و دور باش! خلاصه اش اینه که مواظب خودت باش .....
با کمی گذر از ریز بینی ها معمولا انتظار از گفتن جمله ی: مراقب خودت باش تقریبا همین هاست.
... خوشحالم که روزی چند بار با زبان شیرین و دل مهربانت این جمله را بر جان و دلم می ریزی و محبتت را نثارم می کنی.
... یکی دیگر از عزیزترین عزیزهای هستی که هیچ وقت از تو دور نمی شود که اگر تو هم دور شوی او بی دریغ به تو نزدیک می شود .و خودش مراقب من است،هر لحظه ؛اینجا و آنجا و همه جا ؛مدام و بی وقفه؛ وفرشتگانی را نیزدر خدمتم قرار داده است که مراقب و محافظم باشند.(موضوعی که فکر و ذهن بسیار با آن بیگانه است و در محاسبات روزانه و زندگی ام برای آن ردیفی باز نکرده ام!)
و علاوه آن عزیز عزیزان از من نیز میخواهد مراقب خودم و خانواده ام وجامعه ام باشم.!
قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ (تحریم.6)
شایسته ترین فرد به حفظ انسان، خود انسان است.(زیبایی جمله مراقب خودت باش از اینجا معلوم می شود که انسان آفرین هم بر آن مهر تایید می زند)
عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ(مائده.105)
و اما اگر عزیز عزیزان هستی از من می خواهد مراقب خویش باشم او از من نمی خواهد خوب بخورم که میخواهد درست بخورم،پاک بخورم و حلال بخورم، او جسمم را مرکب روحم می خواهد .مراقبت از جسم و تن در اندازه ای که روحم را از پرواز باز ندارد.مراقبتی همه جانبه می خواهد تا واقعا سالم بمانم و به سلامت به مقصد و مقصود برسم.
مراقب خودم باشم یعنی:
رهزن و رهبر را درست تشخیص دهم و رفیق و همراه راه زنان دوست نما نگردم
گناه را سم بدانم و ببینم هرچند در لایه های انباشته از شیرینی و شکلات پیچیده شده باشد
روح خدایی ام را به اسارت خاک و آتش درنیاورم
خلاصه به تعبیر استاد فرزانه ام ؛نه بیراهه بروم نه راه کسی را ببندم
و نیز تو ای دلدار و یار و همراه ای کاش لحظه ای که می گویی «مراقب خودش باش!» خدایی بگویی و بخواهی مراقب خودم باشم.
بگویی؛مراقب باش انسان باشی
مراقب باش خودت را به هرکس نفروشی
و مراقب خودت باش.....
سید 24-5-98