مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 324620
کل یادداشتها ها : 279
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

عصر اضطراب؛

مدیتیشن، یوگا، رِیکی، موسیقی درمانی، خنده درمانی و...

این‌ها نمونه‌هایی از ابداعات انسان برای رسیدن به گمشده‌اش، آرامش است. همان گمشده‌ای که همه‌ی انسان‌ها فارغ از رویکرد دینی و غیر دینی، به دنبالش هستند. آرامشی که با این ذهن پر از هیاهو و هیجان انسان، دست نیافتنی ست.

یک روز، نه، یک ساعت از افکار خود را مرور کنیم؛ نگرانی و دلمشغولی پای ثابت افکار همه‌ی ماست. و همین است که حاضریم به هر دستاویزی بیاویزیم برای لحظه‌ای آرام بودن و غالبا بیراهه می‌رویم و غافلیم از بهترین دستاویز!

ایاک نعبد و ایاک نستعین [1]

***

"درطول سی سال گذشته افراد زیادی از ملیت‌های مختلف جهان متمدن با من مشورت کردند و من صدها تن از بیماران را معالجه و درمان کرده‌ام اما از میان بیمارانی که در نیمه دوم عمر خود به سرمی برند (یعنی از سی و پنج سالگی به بعد) حتی یک بیمار را نیز ندیدم که اساسا مشکلش نیاز به گرایش دینی در زندگی نباشد. به جرات می‌توانم بگویم که تک‌تک آنان به این دلیل قربانی بیماری روانی شده‌اند که آن چیزی را که ادیان موجود در هر زمان به پیروان خود می‌دهند نداشتند و تک‌تک آنان فقط وقتی به دین و دیدگاه‌های دینی بازگشته بودند، به طور کامل درمان شدند. " [2]

***

برای آرامش لحظه‌ای و موقتی، شاید یوگا و رِیکی و ... کارساز باشد اما آرامش و سکینه دائمی و عمیق تنها یک راه دارد؛ رفاقت با خدا.

و شکل‌های رفاقت با خدا؛ دعا، ذکر، قرآن و نماز است؛

و بهترین شکل رفاقت با خدا؛ نماز.

واستعینوا بالصبر و الصلوة [3]

 

 

268_Namaz.jpg


[1] فاتحه الکتاب / آیه ی 5

[2] کارل یانگ / روانکاو

[3] بقره / آیه ی 45


  

نگرانی وغصه برای چه؟!!!

دیدین وقتی  حزب وگروهی تشکیل میشه و عده ای با هم گره می خورن و ناگهان به دلایل غیرمنطقی و نا معقول یک یا چند نفر گروه رو ترک می کنن و همه آرمانهای گروه را زیر پا میذارن و صدوهشتاد درجه چرخش پیدا می کنن و میشن دشمن همون  آرمانهایی که بهش متعهد شدن و قسم خوردن ، همه مون غصه می خوریم و یه جورایی ته دلمون خالی میشه .

وبیشتر از همه این رهبر و رئیس گروهه که غصه می خوره !

وسئوالات زیادی هم توی ذهن رهبر، اعضای گروه و بیرونی ها ایجاد میشه!

آخه چرا فلانی و فلانیا رفتن؟!

اشکال کجاس؟!رهبر گروه مشکل داره؟!

پایه واساس و رسالت فکری گروه خردمندانه نیس ؟

خب طرح این سوالات ذهنی در گروههای بشر بنیاد که  اصول و مبانی و آرمانها و روش ها و خط و مشی ها و اهداف با اندیشه وخرد جمعی بشری تولید میشه روبه راحتی میشه قبول کرد.

اصلا شایدم مشکل از اونایی که گروه رو ترک کرده باشه ! اونا نتونستن با آرمان ها ی گروه کنار بیان و مقاصد دیگه رو دنبال میکردن؟!

اما زمانی که رهبر گروه و جمعیت پیامبر خداست و اصول و مبانی و اهداف و روش ها را "خود"خداوند تعیین می کنه ،

دیگه نه جای غصه خوردنه ، نه نگرانی و ترس و نه جای این همه سوال !!

اون عده ای هم که بی مطالعه و تحقیق عضویت در گروه را پذیرفتن  و یا با احساس های عاطفی و قومی و ملی ،

 یا با نقشه های از قبل تعیین شده و یا با هدف برخورداری از منافع خاصی خودشون رو به گروه چسبوندن فکر نکنن ،

حالا که دارن تشریف می برن ،چه اتفاق خاصی ممکنه بیافته !

 زحمت تجزیه و تحلیل به خودشون ندن،هیچ طورنمیشه !

باخودشون محاسبه نکنن،  ما که گروه رو رها کنیم حتما گروه ضربه می خوره و از اعتبار می افته !

نه باباجون این محاسبات بشری و منطق ارسطویی برای گروههای بشری ممکنه درست باشه.

 ولی برای حزب و جمعیتی که موسسش خداوند علیم و قادر و حکیم مطلقه هرگز!

او خودش حامی و یاور باورمندان به آرمانهای متعالیه.

خدای قادر و دانای بی نهایت و مطلق خود در میانه جمعیت باورمندقرار می گیره

به مهربانی تمام ، رخ در رخ باورمندان خویش که تمام قد برای گسترش آرمانهای الهی ایستادن ،

 دستای توانمندش رو بر سر مون میذاره و نوازشمون می کنه .

عزیزای خداوند! اونایی که از باورهای گروه دست کشیدن و رسماً ازگروه مومنان بیرون رفتن (چه باک!)

عضوگیری گروه خدا باوران نامحدود و تمام ناشدنی و منحصر به افراد و اشخاص در یه زمان و یه مکان که نیس .

همه اش ریزش ها راکه نبایدببینیم!

 درسته که ابلیس و سپاهش بی وقفه کار می کنن تا در گروه نفوذ کنن و افرادی را به سمت خودشون بکشونن (باز هم چه باک!)

عزیز دل آگاه !بدونیم که خداوند حکیم هم اصول و ارزش ها و آرمان هاش را در دل مردمانی جان و دل بر کف قرار میده ،

آدمایی که خداوند دوستشون داره و اونا هم با همه وجود "عشق الله" در تار و پود دل و روح و اندیشه شون تنیده شده.

نگاهتون به رویش های پیاپی و ریشه دارهم باشه !

وقتی خداوند مهربان با همه لطف با هامون حرف می زنه : یا ایها الذین آمنوا

همه وجودمون سرشار از سرور و شادمانی و اعتماد و عزت میشه .

...........

حالا می خوای بدونی گروه عاشقان الله چه مشخصاتی دارند.

می خوای اعضاء جدید گروه را بشناسی

پس بیا اول بیم و نا امیدی  و ذلت و حیرت را تحفه ابلیس کن تا معرفی شون کنم.

گروه" عاشقان الله" یا به تعبیر بهتر که خود خداوند نامگذاریشون کرده "حزب الله"

-          در برابر اعضاء باور مند گروه (مومنان و خودی ها) فروتن و خدمتگزار

-         و در مقابل تهدید و تطمیع و ستایش حق پوشان ابلیس گونه نفوذ نا پذیر و مقاوم .

-         برا گسترش آرمان های الهی تلاش و مبارزه ای خستگی ناپذیر و پایدار دارن.

-         و از نیش و کنایه ها ، تهدید ها ، زخم و رنج ها سستی بخود شون راه نمیدن و هراس تو دلاشون نیس.

من که فک می کنم این اعضاء انتخاب میشن.

هر بی ظرفیت و نا قابلی که دل در گرو زرق و برق ناچیز و ناماندگار داره  روبه خونه و حریم یار اذن ورود نمیدن.

می خوای بیشتر گروه و آرمان هاش رو بشناسی ، خاستگاه گروه را  که برات گفتم ،

 پیامد ای عضویت در گروه را هم گفتم و در یک کلمه بار دیگر میگم: محبوب و محب هستی آفرین و خداوند شدن.

و اگر باز بیشتر می خوای بدونی

الف) موسس و بنیانگذار "حزب و جماعت"  ذات احدیت است «انما ولیکم الله»

ب) رهبری ارشد آن رسول و سفیر و مقام نبوت است "ورسوله"

ج) جانشین رهبری ارشد مقام امامت معصوم است"وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ".

خب شرط اصلی عضویت در این گروه هم معلوم شد :

" پذیرش ولایت و حاکمیت الله تعالی و پیامبر و امام معصوم علیهم السلام".

تو منطق همه ما آدمای  بخوایم و نخوایم ، بفهمیم و نفهمیم یه نوع سرسپردگی و ولایت پذیری وجود داره

 که به دو نوع برمی گرده:

-         یا بنده و سرسپرده الله هستیم

-         یا بنده و اسیر و سرسپرده "طاغوت"

و با اندکی فکر می رسیم به این که راه سومی وجود نداره

واما جلوه گاه  و میدانگاه رفتاری گروه "حزب الله" رو خداوند در شرایط عمومی زیر میداند:

1-با همه وجود خدا را دوست داشته باشند و دستورات او را عملی سازند.

2-فروتن در میان و با هم کیشان

3-نفوذ نا پذیری در برابر کفر پیشگان

4-مقاوم و شجاع در برابر نیش و نوش مکاتب و فلسفه های شیطانی

5-اقامه کننده نماز

6-پرداخت کننده زکات

واگه با حوصله ی بیشتر گشت و گذاری در بوستان "الهی" داشته باشیم  در کنار یاد شده ها چیزای بیشتری هم به دست می آریم.

پ.ن:

یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتىِ اللَّهُ بِقَوْمٍ یحُِبهُُّمْ وَ یحُِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلىَ الْکَافِرِینَ یجَُاهِدُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا یخََافُونَ لَوْمَةَ لَائمٍ ذَالِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیم‏ .54 إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصلَوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَ هُمْ رَکِعُونَ‏(55) وَ مَن یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا فَإِنَّ حِزْب اللَّهِ هُمُ الْغَلِبُونَ‏(56)

..........

تفرجی در بوستان الهی

سوره مائده آیات 54-55-56

 


  

آغاز و پایان بیشمار

چه نکته ِ روان شناختی زیبایی را رسول مهربانی فرمود :

«علیکم بالاحداث...» (اصول کافی ج 8 ص 93 حدیث 66)

برید سراغ جوانان و نوجوانان....

از واژه علیکم الزام فهمیده می شود.

به راستی اگر این جمله یک راهبرد در برنامه ریزی فرهنگی بخصوص فعالیت های ترویج و تبلیغ فرهنگی نماز مورد توجه

 و دقت دست اندرکاران قرار گیرد تحولی اساسی در حوزه فرهنگ دینی رخ خواهد داد.

 

و چه شیرین و ارزشمند است رویارویی و گفتگو با دلهای پاکیزه و روحیه کنجکاو و پر انرژی نوجوان

قصه از آنجا شروع می شود که برای انجام سفر کاری عازم «سرخس» از شهرستان های مرزی استان خراسان شدم .

از رفقای همکار خواسته بودم که وقتم را پر کنند و صرفاً به جلسات نشستیم و گفتیم و برخواستیم اکتفا نشود .

اولین برنامه نشست صمیمی و دوستانه ای بود که با دانش آموزان دبیرستانی داشتم .

برای اداره جلسه و استفاده درست از وقت دو روش پیشنهاد کردم :

1-بنده حرف بزنم  و متکلم وحده به روش معمول باشم و آنها هم گوش کنند

 و پرسش و پاسخ بصورت کتبی در پایان سخنرانی باشد .

2- جلسه بصورت پرسش و پاسخ باشد و از همان اول جلسه آنها شروع کنند.

به هر حال رای دادند که اول بنده صحبت کنم و آنها اگر سوالی داشتند در ادامه بصورت شفاهی بپرسند که خودش روش سومی شد .

خیلی برایم بودجالب که شیطنت های معمول به چشم نمی خورد ! اشتیاق برای دانستن به گوینده راه و مسیر را نشان می داد .

با اینکه طبق گفته مدیر محترم دانش آموزان تیزهوش و تنها از یک کلاس پانزده نفره ، پنج نفر در کنکور پزشکی قبول شده بودند

وعلی القاعده باید سخنران را سوال باران می کردند بیشتر گوش آنها فعال بود تا زبانشان .

البته  از حق نگذریم این موضوع ، برای سخنران از خود راضی و تنبلی چون من خیلی هم بد نبود !

ظاهراً در مدت زمان سی تا سی و پنج دقیقه به پنج مطلب مهم درباره نماز اشاره کرده بودم

-چیستی نماز و رابطه متقابل محب و محبوب

-انگیزه های فطری و درونی برای اقامه نماز به عنوان سرمایه اولیه دینداری

-نگاه انسان ساز قرآن به نماز

-نماز عبادتی در همه از آدم تا به امروز

-پاکدلی و پاک آیینی غیر قابل تفکیک در آموزه های اسلامی

 

کم کم زبان ها هم باز شد

و نمونه ای از پرسش و مطالب مطرح شده آنان هم موارد زیر بود.

- به آقای قرائتی سلام ما را برسانید و بگویید برنامه فرهنگی صدا و سیما با تبلیغات بازرگانی و برخی فیلم ها و سریال ها در تناقض آشکار است .

-روح نماز چیست ؟! تورو خدا سوال را ببینید! وقتی که ما ها تقید به همین ظاهر نماز برای ما دشوار است جوانی از باطن وروح نماز می پرسد آفرین!)

-مقدار آبی که در وضو باید استفاده شود (نگاه به اسراف)

-چگونه در نماز تمرکز حواس داشته باشیم (حضور قلب)

از نمازخانه بیرون آمدم دانش آموزی هم تقاضای مشاوره داشت :

 می گفت : «دوستی داشتم که بسیار با هم صمیمی بودیم ،خانواده احساس کردند که رفاقت ما در حد افت تحصیلی شده به ناچار از این دوست بریدم و الان به مرحله ای رسید م که میخام بمیرم و هیچ امیدی به زندگی ندارم !! و همین مساله در خوندن نمازم تاثیر گذاشته و نماز هم نمی خوانم .!!»

یه چند لحظه به دوران نوجوانی خودم برگشتم.

اوج دوران شکوه احساس و دلبستگی،رمیدگی و تزلزل ها،یاس و امیدها ، آغازهای شتاب زده و پایان های بیشمار ،داوری و تصمیم های عجولانه ، غرور و استقلال ،جستجوگری و کاوش های هیجان آور، شکننده گی و کسب اعتبار اجتماعی و گروهی ،عشق سرشار به پاکی ها و دست گیری از نیازمندان.

 

گفتگوی ما تقریبا بیست دقیقه به طول انجامید. قرار شد دانش آموز عزیز ما در عین سخت بودن فراموش کردن دوران رفاقت و آن رفیق شفیق تلاش کنه :

-تا جایی که ممکن است از خلوت گزینی ها ی افراطی و بی دلیل دوری کنه و در جمع بیشتر حضور داشته باشه.

-به هنگام خواب که فرصت مناسبی برای هجوم خاطرات و افکار و اعمال گذشته است از نوارهای قرآن و موسیقی ملایم و کاملاً غیر محرک و یا گوش دادن به برنامه رادیو استفاده کنه.

-تا کاملاً خسته نشده و نیاز به خواب پیدا نکرده به رخت خواب نرود.  

-از نماز اول وقت و دعا ونیایش برای رهایی از افکار ناامید کننده کمک بگیره.

-در روابط با دوستان منطق و فرجام نگری را چاشنی احساس قرار دهد.

-دوستان جدیدی که در پیشرفت درسی و زندگی او را کمک می کنند و مانع رشد او نمی شوند را انتخاب کند و بداند که زندگی ادامه دارد و «کنار آمدن با خود »مهم ترین عامل امید بخش برای یک زندگی شیرین و آرام است.

 

ریز نوشت:

خداوند مهربان در آیه 56 سوره قصص به سفارش محمد مصطفی(ص) که به عنوان کامل ترین الگوی فرهنگی

 باید چراغ راه ما باشد میگوبد:

«ای پیامبر تو نمی توانی هرکه را دوست داری هدایت کنی بلکه این خداوند است که هر کس را بخواهد هدایت می کندو او خود به رهیافتگان آگاه تر است.»

از این آیه دانستم که:

-دل واندیشه آدم ها در اختیار تو نیست چون تنها او مقلب القلوب است.

-با هدف این که مخاطب تو گمراه است  جاده خاکی زده تنها تو هستی که باید او را به راه بیاوری با او سخن مگو

و او را مورد خطاب وعتاب قرار بده.

-تو به عنوان یک مسلمان مبلغ ورسانای پیام هستی دین هستی،

پس پیام را درست بفهمم،

درست تحلیل وبررسی کن وآن درست برسان .

ودرست بفهم که تو یک وسیله ویک ابزار هستی نه پبیش از این.

- وظیفه تو رساندن پیام است،پذیرفتن یا عدم پذیرش مخاطب ربطی به تو ندارد.

-برای پذیرفتن مخاطب باید عشق و شور داشته باشی و او را فرزند خود بدانی .


 


  

هرچی آسمون و ریسمون رو به هم ببافی باز واقعیت سرجاشه , بعضی ها همچین خوشگل حرف می زنند که بی هوا میریم سراغشون و دل بهشون می بندیم و تاجایی جلو میریم که محبت و دلبستگی به سرسپردگی تبدیل میشه و عقل و دل و دین همه رو یه جا بهشون تقدیم می کنیم .

اما و اما کم کم ورق برمی گرده  و می بینیم , از اون حرفای قشنگ و لعابدارو شبه منطقی  و تعریف و تمجیدا دیگه خبری نیست.

رفتاراشون یه جور دیگه میشه , آروم آروم حرفا و رفتارا لحن دیگه ای میگیرن ,میشیم یه عروسک, یه ربات, یه چرخ دستی , خلاصه یه بازیچه!!

شما که برای خودتون یه سری باورهایی داشتین حالا هم خودتون هم باورهاتون مورد نیشخند و سرزنش و تمسخر قرار می گیرند.

قدم اولشون اینه که وقتی سراغ دل و اندیشه مون میان با آرم و نشونه های مورد قبول مونم میان و بعد که در چنگشون افتادیم و تارهاشونو خوب دوردل و ذهنمون تنیدن و روح و احساس و عاطفه مون رو تصاحب کردن و خودمون رو باختیم و فهمیدن که توی چاه شک و تردیدو بی هویتی و خود فروشی افتادیم  رگبارهای توهین و تمسخر کمک های منظم و پیوسته ایه که از بالای چاه به پایین بهمون هدیه میشه!!

احساس تنگی نفس ناشی از گاز های حقارت وخودباختگی بی هوشمون می کنه و توی اون حالته که می فهمیم چه خبره!!

تازه یادمون میاد که رسول حق با مهربانی تمام می گفت:

"عزیزان من! عزیزان خداوند مواظب دوستی ها تون باشید .مبادا اونایی که باور و هویت و سرشت خدایی شما رو نیشخند می کنند و بازیچه قرار میدن یار و همراه و جهت بخش زندگی شما باشند.!"

 می گفت : "در برابرشون بدون ابزار و تجهیزات و مهمتر اینکه بدون قطب نمای جهت بخش ظاهر نشوید.

سپر های اندیشه تون رو قوی و محکم کنید! جهت زندگی را درست بشناسید! عمیق بشناسید! و سپس حرکت کنید و قدم در راه گذارید."

چه بی هوشی زیبایی! کاش دیگر به عالم هوشمندان برنگردیم.

نیم نفسی میکشیم انگار فاصله زیادی با دریچه بالایی چاه نداریم !

ولی هنوز نه ! دوست داریم حرفای بیشتری از رسول مهربانی رو مرور کنیم .

"عزیزان دلم! عزیزان خداوند! یادتان هست آن نابخردان هرگاه صدای دلنشین سفیر خداوند شما را به نماز و نیایش خداوند فرا می خواند ,آن را به بازی و مسخره می گیرند."

خدایا مگه من توی چاه نیستم ؟!خدایا! چه زمزمه دلنشینی!

و تو باید بازگردی....

 

-----------------------------------------------------------------------

پ.ن: میشه بگین چرا اقامه نماز محافظ قوی و دائمی در برابر دشمن است؟

پ.ن:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیَاءَ ? وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ* وَإِذَا نَادَیْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ? ذَ?لِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْقِلُونَ

(57و58 سوره مائده)

پیام ها و نکته ها:

1.        کیفر دنیوىِ توهین واستهزاى دین خدا و مقدّسات مذهبى، قطع رابطه است. «لا تتّخذوا...» (در روابط با دیگران، احترام مقدّسات یک شرط ضرورى است) 
2.        شرط ایمان، داشتن غیرت دینى و تبرى از نااهلان است. «یا ایّها الّذین امنوا لاتتّخذوا»
3.       استهزاى دین، (با جنگ سرد و روانى) یکى از شیوه‏هاى مبارزاتى دشمنان است. «اتّخذوا دینکم هزوا»
4.       تقواى الهى ایجاب مى‏کند از دشمنان نترسیم و آنان را ولىّ خود قرار ندهیم. «لا تتّخذوا... اولیاء و اتّقوا اللَّه...»
5.       از رابطه و دوستى با کسانى که اذان (وشعائر دینى) را مسخره مى‏کنند بپرهیزید. «لاتتّخذوا... و اذا نادیتم...»
6.       نماز، چهره و مظهر دین است. (در آیه قبل، استهزاى دین مطرح شد و در این آیه استهزاى نماز، یعنى نماز سیماى دین است) «اتّخذوا دینکم هزواً... و اذا نادیتم الى الصلوة اتّخذوها هزوا»
7.       براى نماز، باید ندا سر داد تا همه جمع شوند.«نادیتم» (نماز باید علنى باشد)
در جامعه‏ ى اسلامى، باید براى نماز، فریاد زد و تبلیغ کرد و هیچ کس نباید مانع آن گردد. «نادیتم الى الصلوة»
شیوه‏ى عاقلان، برخورد منطقى است ولى بى‏خردان، اهل استهزا هستند. «ذلک بانّهم قوم لا یعقلون»

 


  

در همه عمر به حکم طبیعت بشریمون دنبال این می گردیم که چی به نفعمونه و سودمند به حالمون تا دودستی بهش بچسبیم و یا به چنگش بیاریم ! و چی به ضررمونه تا ازش فرار کنیم و خودمون رو از اسیب ها ی قطعی و احتمالیش دور کنیم.رسیدن به نتیجه خیلی جالبه.

1-                   سود و زیانمون چی هست؟

2-                  نگاهمون به سود و زیان بستگی به نوع نگاهمون به ساختمان وجودی انسان داره!

3-                 تعریفمون از انسان چیه واقعا؟!

4-                  این تعریف رو از کی و کجا به دست آوردیم؟

5-                 اصلا آیا این تعریف ها درستند؟

6-                  اصلامگه انسان با همه نقص در شناخت های حسی و عقلی و دانش های تجربی غیر قطعی و غیر یقینی می تونه تعریف درستی از خودش داشته باشد؟!(فیل شناسی در غیبت خورشید)

7-                 چگونه  و با چه روش و ابزاری خودش رو بشناسه! تا بع یه تعریف جامع ارائه بکنه!

8-                 از کجا معلوم که تازه پس از این که همه توان و دانشش رو از آغاز تا امروز جمع کرد حرفاش حقیقت داشته باشد؟!

9-                  کم کم دارم گیج میشم که این سوالات همچنان ادامه داشته باشه و بازم نفهمم حقیقت سود و زیانی که دنباش می دوم و یا ازش گریزانم چی چی هست؟!!!

10-                ناگزیر و لاجرم سراغ یه انسان شناس باید رفت که آفریدگار این موجوده و فوق انسانه, او قطعا می دونه که انسان چیه؟ کیه؟ چی براش سودمنده و چی هم براش زیان آور

 

-                      آدمایی رو می بینیم که در طول و عرض زندگیشون برای رسیدن به حقیقت زندگی بر اثر نادانی, تنبلی, بیماری و مرض , لج بازی و دانش اغواگر به جای رفتن در مسیر چشمه به سراب رسیدند و دقیقا از بهشتی که دنبالش بودند دور شدند و از چاه و جهنمی که فرار می کردند توش افتادند.

-                      توی این آدمای جورواجور بعضی ها وضعشون خیلی رقت باره !! کسانی رو می بینی که راه رو بلدند و یادشون دادند و ابزار رفتن و بهره برداری رو هم در اختیارشون گذاشتند ولی باز هم مسیر رو عوضی میرن یا برمی گردن سر خونه اولشون !

-                      در این هیرو ویر اون موجود موذی و شرور و فرصت طلب هم حسابی حال می کنه و این خفته خویشتن به خواب زده را مانند گربه چموشی در کیسه ای انداخته و دور سر خویش اینقده می چرخونه تا برتردیدش افزوده بشه.

-                      اینا اگه دلشون هم یه روزی برای حقایق زندگی تنگ بشه , همون موذی فرصت در آوردن از کیسه سیاه و تاریک و بدون اکسیژن حیرت و تردید و شک و تنبلی و نادانی رو بهشون نمیده و هرگز لذت ماندگارطعم حقیقت زندگی رو نمی چشند.

-                       

ویژگی های این جور آدما

-                       سرسپرده موجودات ضعیفی مثل خودشون یا پایین تر از خودش هستند که از شناخت سود و زیان خودشون ناتوانند.

-                      گروهی از اینا می دونند ومی تونند ولی با لجبازی خودشون رو از حقیقت انسانیت محروم می کنند

-                      به خاطر سرسپردگی شیطان همواره در کویر گمرای سرگردانند.

-                      در برابر ستاره های فروزان الهی که به عنوان نشانه های راه هستند چشماشون کوره.

-                      بنابرین اهل نیایش و نماز نیستند

-                      فرجام نگر و عاقبت اندیش نیستند

 

پ.ن: گشت و گزاری در بوستان الهی- سوره مائده آیه های 71/72

 


  

یکی ازآداب و رسوم بسیار خوب ما ایرانی ها این است که به هنگام لحظات سال تحویل و در ایام نوروز به بزرگترها سر می زنیم.امسال سال که تحویل شد بیاییم بگیم آقاجان بزرگ ما شمایید.باشه عیبی نداره آقاجان.

دل عاشق به پیغامی بسازد.

آقاجان! بزرگترهای ما حتی اگه خیلی بد بودیم وقتی که عید میاد و به در خونشون بریم در رو به رومون باز   می کنند.

بیایید عید امسالمون رو با آقامون شروع کنیم و از بزرگمون غافل نشیم.

راستی اگه آقا بخوان بیان منزل ما آمادگیش رو داریم؟!

برای پاسخ به این سوال   بی درنگ نامه پروردگار به انسان ((آیه 54 سوره مائده)) را می گشایم.

شرط اول قدم آن است که عاشق باشی

 

 عاشق پیروی می کند، فرمان بر مولاست، غم از دل امام مهربانی ها   می زداید. کسی در گروه منتظران قرار می گیرد که :

1) هم محبوب خداوند باشد و هم محب او و دریافت مدال محبت حضرت یار با آرزو میسر نگردد. اینان:

- در دل و اندیشه غم مردمان دارند و هم کیشان مؤمن خویش را با کمال فروتنی بر بال مهر و محبت خویش می نشانند.

- بد اندیشان کفر آیین ستم پیشه را با صلابت از حریم دل و اندیشه می راند.

- راه حق را با جهادی نستوه و خستگی ناپذیر از آلودگی ها و پلشتی ها پاک می کند.

- و در انجام وظیفه و ایفای نقش های دینی خویش از خلائق نمی هراسد و طعن و سرزنش بیهوده گویان را در مسیر عاشقی به هیچ می انگارد.

2) امام خویش را بر خویشتن مقدم می شمارد. در دعاهایش، در انفاق ها و صدقه هایش ابتدا سلامتی امام زمان را از خداوند حکیم می خواهد و شب و روز خود را بدون دعا و صدقه برای سلامتی آن وجود نازنین به پایان نمی برد.

3) در اقامه نمازهای پنجگانه با مواظبت بر انجام آن در اول وقت مقتدای خویش را همراهی می کند و این ارزش ماندگار را در کارنامه موفق زندگی ثبت می کند.

مهدی یاوران می دانند که برپا داشتن نماز و مطرح کردن آن در سطح جامعه و دعوت مردم به اقامه نماز و به خصوص اقامه نماز در اول وقت از برنامه های مهم امام زمان در زمان حاکمیت آن عدالت گستر عزیز و مورد تاکید آن مهربان است. و کسانی را که در نماز خود اهمال و سهل انگاری می کنند به شدت سرزنش می کنند و آن ها را از رحمت الهی دور می دانند.

"ملعون ملعون من اخر العشاء الی ان تشتبک النجوم و ملعون ملعون من اخرالغداء الی ان تنقضی النجوم"

 (الغیبة، شیخ طوسی ص113)

 در تشرف ها وملاقات عالمان بزرگ به محضر آن یگانه ی دوران نیز تاکید ایشان بر" نماز اول وقت" نقل شده است. 

(مهدویت، پرسش ها و پاسخ ها ص119)

4) هم آرایی و همدلی با آن عزیز دوران که در رثای مادر بزرگوارشان حضرت فاطمه زهرا (علیه السلام) همواره سوگوار است.

عزیز منتظر ! می دانی که روزهای آغازین سال نو مقارن است با فرارسیدن ایام فاطمیه و نیکوست که شرط ادب به جای آوریم و حرمت حریم امام و پیشوای خویشتن نگاه داریم.


بی روی تو هرکس گذرد لیل و نهارش

دلگیر تر از فصل خزان است بهارش

بهتر که همه عمر ز هم باز نگردد

چشمی که شد باز دمی بر رخ یارش

 

اللهم عجل لولیک الفرج ((آمین))

 

به مهمانی آقا جانمان برویم!


  


آیا با گذشت امسال بخشی از سرمایه زندگی که همان ثانیه ها و لحظه های عمر ماست از دست رفت یا برای آینده نیز سپرده گذاری کرده ایم؟!

حسابرسی امور برای سنجش وضعیت فعلی و برنامه ریزی برای آینده و تعیین اولویت های زندگی همواره مورد توجه انسان بوده وهست.

امیر مؤمنان علی علیه السلام به نقل از پیامبر "صلی الله وعلیه و آله" می فرماید: ((الکیس الکیسین من حاسب نفسه و عمل لما بعد الموت . فقال رجل یا امیرالمؤمنین کیف یحاسب نفسه؟! قال علیه السلام: اذا اصبح ثم امسی رجع الی نفسه و قال یا نفسی ان هذا یوم مضی علیک لا یعود الیک ابدا والله یسالک عنه بما افنیته. فما الذی عملت فیه اذکرت الله ام حمدته . اقضیت حواِئج مؤمن فیه. انفست عند کربه ...))

زیرک ترین زیرکان کسی است که خود را ارزیابی کند و از خود حساب کشد و کارهای زندگی را در ارتباط با جهان جاودان و سرای دیگر انجام دهد.

شخصی از امام پرسید انسان چگونه از خود حساب بکشد؟ امام در پاسخ وی فرمودند: هرگاه شب را به روز آورد و روز را به شب رساند خویشتن را مورد سؤال قرار دهد و بگوید ای فلانی امروز بر تو گذشت و دیگر بر نمی گردد و خداوند از تو می پرسد آن را در چه راهی گذراندی (و آن را از دست دادی) (بگو) چه کاری در این روز انجام دادی؟! آیا در این روز با خدا بودی و او را حمد وستایش کردی؟ آیا در این روز خواسته و حاجت برادر مؤمنت را با این قدرتی که داشتی برآورده کردی؟ آیا از گرفتاری های او گره گشایی کردی؟!

در واپسین روزهای سال سبک و سنگین کردیم. بدهکاری ها وبستانکاری ها را در کنار هم قرار دادیم و تراز گرفتیم دیدیم سرمایه از کف رفت و تجارت ننمودیم .ولی هنوز سرمایه متراکم و بزرگی که به جریان نیفتاده در اختیار ماست. سرمایه فطری الهی که ما را به کار و تلاش در کسب زیبایی های جهان خلقت، نیکی و نیکوکاری بی منت وبی دریغ، ستایش و پرستش آفریدگار بی همتا فرا می خواند.

اینک من وشما خودمان را همان راوی بدانیم که در محضرامام علیه السلام نشسته ایم و آن رازگشای بیکرانه عالم هستی مارا مورد لطف و محبت هم نشینی و هم کلامی خویش قرار داده است. و از رهگذر این ارادت درمی یابیم که خداوند قادر از کنار چه اموری به سادگی عبور نمی کند و آدمیان را مورد بازخواست قرار می دهد .!

1-  بار دیگر به چگونگی ارتباط خود با پروردگار خویش بیندیشیم.

از پیشوایان معصوم آموخته ایم یکی از بهترین وعالی ترین حالت های ارتباط با خداوند و حمد و ستایش ذات احدیت در اقامه نماز متجلی است. نماز آن گوهر بی بدیل که به عنوان بهترین هدیه خود به انسان ارزانی داشته است.

نماز حقیقتی که وزن همه امور زندگی و رفتارها و ارتباطات انسانی با آن سنجیده می شود.

جدولی را در صفحه قلب و اندیشه خویش ترسیم کنیم و چگونگی برخورد خویش با آن را ارزیابی کنیم و صادقانه به خود نمره بدهیم.

1) سهم نماز در جریان زندگی ما چقدر است؟

2)توجه ما به اقامه نماز اول وقت چقدر است؟

3) آیا همانطور که نسبت به رشد و سلامت جسمی خانواده وفرزندانمان حساسیت و دغدغه داریم نسبت به تدین و نماز آنان احساس مسئولیت می کنیم؟

4) نوع نگاه ما در مسافرت تفریح و تفرجها- عروسی ها و عزاها به خواندن نماز چگونه است؟ 

5) برای آموزش علمی فرزندانمان و انس آنان با خداوند مسجد ونماز جماعت چه سهم و جایگاهی دارد؟

6) آیا همانطور که در گفتگو با انسان های بزرگ آداب گفتگو و تمرکز فکری داریم برای گفتگو با خالق انسان ها هوش وحواسمان را متمرکز می کنیم.

واین جدول می تواند باوجدانی صادق به سؤالاتی بسیار اساسی تر نیز پاسخ دهد و راهگشای انسان در مسیر ارتباط او با آفریدگار مهربان گردد.

2- و از آنجا که در سبک زندگی اسلامی برابر آموزه های امامان معصوم علیه السلام عبادت مفهومی بسیار گسترده دارد و خمت به آفریده های الهی نیز در راستای رضایتو خشنودی حضرت پروردگار قرار دارد ودر صورتی که با انگیزه رضایت خالق انجام شود از بهترین عبادت ها به شمار می آید.

خلاصه بگوئیم و بگذریم که صفحه وجدان را با قلم انصاف روبروی خود قرار هیم و پیش از آن پرسش کننده ای که ذره ای بر او پنهان نیست.

آیا نمیتوانستم  تن پوشی بر جسم نیازمند بپوشانم

لقمه ای با دست خویش وباچهره ای گشاده بر دهان گرسنه ای بگذارم

سرپناهی برای خیابان گرد و کارتن خوابی آبرومند بسازم

حلقه وصل ارتباط و همدلی و پیوند دختر و پسر جوانی باشیم

لبخندی بر لبهای پرمهر و چروکیده مادر وپدر و همسر وفرزندانم بنشانیم

گمراهی را به راه درست دین و زندگی رهنمون گردیم

و.....

و سرانجام از خود بپرسیم آیا اینها جز انسانیت است؟!

و آیا زندگی به جز نظم و اعتدال بخشی به اندیشه ها و رفتار ما نسبت به خالق و مخلوق چیز دیگری است؟!

به آفریده ای زیبا آفرین و هستی بخش و پرستش و ستایش آفریدگار مهربان فرا می خواند و زندگی مادی و معنوی انسان تلاشگر و جستجوگر را سامان می بخشد.

لحظه تحول آفرین سال تحویل لحظه های برنامه ریزی و عزم و اراده جدی برای تعیین اولویت هایی است که سرمایه موجود را به سود و منفعتی این جهان وآن جهان تبدیل کند.

یا مقلب القلوب والابصار یا محول الحول والاحوال

حول حالنا الی احسن الحال

 

 عید آمد و یار نیامد زسفر 


  

باران را دیده‌اید چه طور باغ، درخت ها، سبزه‌ها و روییدنی‌ها را جان می دهد وه ترو تازه‌شان می‌کند؟ دیده‌اید دانه‌هایی را که ماه هاست در عمق لایه‌های خاک پنهان شده اند، چه طور بر می‌آورد، می‌رویاند؟ در بهار، یک دشت را دو، سه روز بعد باران خوردنش دیده‌اید؟ باورتان می شود همین بارانی که این گل‌های زیبای صحرایی، این سبزه ها، نهال ها و درخت ها را جان می‌دهد، جایی خار و خس برویاند؟! جایی حتّی روییدنی هم از زمین بر نیاورد؟ کویری،شوره زاری،بیابانی ...

هزاری هم که باران موعظه و تلنگر، تبشیر و تنذیر بر سرمان ببارد، تا زمین مان زمین نباشد، بی فایده است. تا زیر و رو نکرده باشیم ، شخم نزده باشیم و ریشه‌ی علف‌های هرز را نخشکانده باشیم، این باران‌ها راه به جایی نمی‌برند. اگر «او» فرآیند‌های زندگی‌مان را هم طوری بچیند که هر روز هزار تا آیه و نشانه و تذکر
سر راهمان قرار بگیرد، باز هم بی‌تفاوت می‌گذریم
؛ شاید حتّی از روی جهالت با نیش خندی طعنه و تمسخر، شاید با رخوت و سستی و بی حوصلگی...

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ1

1.سوره‌ی اعراف (7)، آیه‌ی 58.

یخرج نباته باذن ربه


  

سکوتی پر از تلاطم ، پانزده نوجوان طلبه را تسخیر کرده بود.

نفس ها در سینه حبس بود و طوفانی از دلهره در جان همه .

خدایا! این عالم با ما چه برخوردی خواهد کرد؟!

آیا مثل دیگر روحانیون ما را کافر و نجس خواهد خواند و از محضر خود طردمان خواهد کرد؟!

نوجوانان چشمی به والدین خود داشتند و چشمی به روحانی عالم.

این آخرین تدبیر والدینی بود که از فارسی نماز خواندن فرزندانشان دچار اضطراب و پریشانی شده بودند. از این رو به این عالم وارسته پناه آورده بودند تا چاره ای بیاندیشند.

 او را آیت الله حاج آقا رحیم ارباب می خواندند.با چهره ای جذاب و لبخندی گرم دستور پذیرایی از آنها را داد و به والدین فرمود که او را با جمع نوجوانان تنها بگذارند.

آن گاه از خلوت صمیمانه بهره گرفت و از آنان خواست که خود را معرفی کنند و از سطح تحصیلات خود بگویند.

سپس به تناسب علم آن ها پرسش های علمی مطرح کرد که در جوابش حیران شدند.

خود پاسخ ها را بیان کرد و فرمود :" والدین شما از اینکه نمازتان را به فارسی می خوانید نگرانند.آن ها نمی دانند من کسانی را می شناسم که اصلاً نماز نمی خوانند در حالیکه شما جوانان پاک اعتقادی هستید."

آن گاه که اعتماد آن ها به او جلب شد، ادامه داد:"راستش من هم مثل شما در جوانی می خواستم نماز را به فارسی بخوانم،ولی با مشکلاتی برخورد کردم که نتوانستم.اکنون شما به خواسته دوران جوانی ام جامه عمل پوشانیده اید.نخستین مشکل من ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن را حل کرده اید. اکنون یکی از شما بگوید بسم الله الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه کرده است.؟"

جواب دادند :"به نام خداوند بخشنده مهربان"

عالم بزرگ لبخند زد و فرمود :"در مورد «بسم» ترجمه «به نام» عیبی ندارد اما «الله» قابل ترجمه نیست.زیرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمی توان ترجمه کرد،مثلاً اگر اسم کسی «حسن» باشد

مثلاً اگر اسم کسی « حسن » باشد ، نمی توان به آن گفت « زیبا » . ترجمه « حسن » زیبا است.

اما اگر به آقای حسن بگوییم آقای زیبا ، خوشش نمی آید.خوب « رحمن » راچگونه ترجمه کرده اید؟"

شنید:"بخشنده"

فرمود"« رحمن » یکی از صفات خداست که شمول رحمت و بخشندگی او را می رساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست.

« رحمن » یعنی خدایی که در این دنیا هم بر مومن و هم بر کافر رحم می کند و همه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار می دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن عطا می فرماید.پس ترجمه بخشنده برای « رحمن » کامل نیست. حال ، رحیم را چطو ترجمه کرده اید؟"

شنید:"«مهربان» ."

حاج آقا رحیم ارباب تبسمی کرد و فرمود:"اگر مقصودتان از رحیم من بودم ، بدم نمی آمد« مهربان » ترجمه کنید، اما چون رحیم کلمه ای قرآنی و نام پروردگار است ، باید درست معنا شود. اگر آن را « بخشاینده » ترجمه کرده بودید، راهی به دهی می برد، زیرا رحیم یعنی خدایی که در آن دنیا گناهان مومنان را عفو می کند.پس آنچه در ترجمه « بسم الله » آورده اید ، بد نیست،ولی کامل نیست.عزیزانم! در دوران جوانی همین مشکلات مرا از خواندن نماز فارسی منصرف کرد. تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم ، موضوع خیلی پیچیده تر می شود. اما من معتقدم شما اگر باز هم بر این امر اصرار دارید ، دست از نماز خواندن به فارسی برندارید، زیرا خواندن نماز به طور کلی بهتر است."

سکوت بود و شرمساری.کسی تا بدان لحظه این چنین زیبا راز عربی خواندن نماز را به آن ها نگفته بود. حالا در اتاق کوچک آن عارف بزرگ، پانزده نوجوان مشتاق که پشتوانه ای عمیق برای پرسش خود یافته بودند، سر به زیر افکنده و با بینشی والاتر زمزمه کرد و از این پس با زبان وحی با خدایمان نماز خواهیم خواند."

 


  

"خوش به حال حاج آقا" تکیه کلام یه گل پسره هر وقت  که می شنوه  دارم میرم مسافرت!

(کنایه از مسافرت ها ی پیاپی و تفریح و تفرج ها)

والبته منظوراز مسافرت  البته همان سفرهای کاری واداریه که برای خیلی ها این تکیه کلام کاملا گزاره راستی است.

به دنبال یکی از همین "خوش به حال حاج آقا" ها چند روزیه که مهمون یه آنفولانزا ی بی خیال شدیم .

حالا صبح  روز یه شنبه قرار بود سفر دو روزه ای  برای حضور و سخنرانی در همایش "نماز و بازار"به استان خراسان جنوبی داشته باشم. همه هماهنگی ها انجام شده بود. درحالی که تب و لرز همه وجودم رو قلقلک می داد همش به خودم نوید خوب شدن می دادم .اعتراض اهالی خونه هم نتونسته بود منو بی خیال این سفر بکنه ! حالا شنبه شب بود و باید تصمیم قطعی می گرفتم .گفتم یه دفعه هم که شده کار استادم رو انجام بدم یعنی تفال بزنم به قرآن

استخاره برای رفتن خوب بود.!

شیطان بود نمی دونم باید بازهم خیالم راحت می شد برای نرفتن تفال زدم به قرآن

استخاره برای نرفتن هم خوب بود!

النهایه یعنی همون سرآخر به راننده زنگ زدم لطف کنه و صبح  دنبالم نیاد و بره دنبال تشریفات اداری کنسل کردن بلیط!

و ایشان هم در کمال فروتنی فرمودند:

 حالا من صبح میام شاید حالتون بهتر شد.!

وآنچه تعیین کننده بود حکمت جاری در عرق سرد بدن  پیچیده در لابه لای پتو بود.

.

.

.

و آنچه سربسته بگویم و بگذرم "قدرت و توان شرط تکلیف است"

و سربسته تر بگذرم" میزان قدرت و توان را صادقانه تو خودت می توانی تعیین کنی."

و باز هم سربسته بگویم

"مدیریت استخاره  ای مدیریت تمکین دل است نه آنچه باید بشود و یا می تواند بشود"

و صد البته "این باید" باید عقل و شرع است.!

و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

که چه شود اگر داعیه داران کرسی لرزان و ورزان ریاست جمهوری بخواهند توان و قدرت خویش را به معیار مدیریت تمکین دل ""و خارج از عرف وعقل و دین"" محک بزنند.

 

 

 


  
+ مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند اما خوشبختی دیگران همیشه جلو دیدگان آنهاست «به داشته های خود عمیق تر نگاه کنید»


+ صبح است و هوا و‌ نفس دلکش پاییز من هستم و‌ یک سینه از مهر تو لبریز زیباست تو را دیدن از این پنجره صبح زیباست هوای تو در این صبح دل انگیز


+ برای رسیدن به موجودیت خویش نخست نرده های زندان مطلق گرایی،جزم اندیشی،تعصب ورزی،خوش خیالی و خودخواهی را بشکنیم. خواهیم دید رهایی در دل و جان و اندیشه سپردن به فرمان خداوند تنها مطلق عالم است.


+ #رهبر_انقلاب قدرت استکبارى امریکا هم از بین خواهد رفت ، او هم متلاشى خواهد شد ، این قدرت جهنمى ماندنى نیست ، اسرائیل هم ماندنى نیست. 1370/05/30


+ مردی که دائم ، در حضور خدا باشد و از یاد خدا غافل نشود . هرگز نمی تواند به خانواده خود ظلم کند چنین مردی ، در چشم همسران و فرزندانش ، عزیز و دوست داشتنی و با جذبه خواهد بود .


+ برای رسیدن به عزت بهترین راه ، قناعت است .سعی کنیم حرص و طمع ، نداشته باشیم به اندازه خودمان ، از دنیا بهره برداری کنیم


+ بیشعور سیاسی کیست؟ حسن رحیم پور ازغدی در توئیت خود نوشت: کسی که شعور سیاسی داشته باشد از مذاکره دوباره با آمریکا حرف نمی‌زند.


+ نقوی حسینی مخالف CFT: رئیس جمهور یک سطر بنویسد و تضمین بدهد که اگر عضو کنوانسیون شدیم مشکلات مالی و پولی ما حل می‌شود و اگر نشد مرا استیضاح کنید. ما رای می‌دهیم.


+ آرامــــــش چیست؟ نگاه به گذشته و شکر خــــــــدا، نگاه به آینده و اعتماد به خــــــدا Peace of mind can be meant as: looking back on the past and thanking God; looking ahead into the future and trusting in God.


+ حضرت امام علی ((علیه السلام)) : قیمت و ارزش هر کس به اندازه کارى است که مى تواند آن را به خوبى انجام دهد. ازنهج البلاغه امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام حکمت81






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ